فلزات پایه‌ای را پایه توسعه قراردهیم

گروه بورس کالا- طیبه شهبازی: تحریم، تورم، نوسانات نرخ ارز و رکود در اقتصاد، از جمله مشکلاتی هستند که این روزها فعالان حوزه کانی‌های فلزی مخصوصا مس با آن دست به گریبانند. در چنین شرایطی در حالی که تقاضای جهانی برای این فلز رو به افزایش است و نیز با وجود میزان قابل توجه ذخایر مس در کشور، آیا همچنان انگیزه برای کشف، استخراج و عرضه این محصول برای فعالان این حوزه وجود دارد؟ در این خصوص گفت‌وگویی با دکتر پدرام سلطانی، نایب رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید: جایگاه ایران را در زمینه مس در جهان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بر اساس آمار اکتشافات کشور و اعلام مسوولان ذی‌ربط، جایگاه ما در این زمینه در سال‌های گذشته ارتقا پیدا کرده است. با اکتشافات جدیدی که انجام شده، در حال حاضر ما در جایگاه نهم دنیا هستیم و از آنجایی که عملیات اکتشاف در زمینه مس سرعت بیشتری به خود گرفته، پیش‌بینی می‌شود که این جایگاه باز هم ارتقا پیدا کند و انتظار می‌رود که بتوانیم به جایگاه هفتم در جهان از نظر میزان ذخایر و آنچه که تا کنون کشف شده برسیم. تا جایی که بنده اطلاع دارم ذخایر ما براساس اکتشافات در زمینه مس به حدود هجده میلیون تن می‌رسد که با اکتشافات بعدی پیش بینی می‌شود این میزان به بیست و پنج میلیون تن افزایش پیدا کند. این وضعیت نشان‌دهنده این است که ما در زمینه مس حرفی برای گفتن داریم. ما در شرایط فعلی با این میزان کشفیات، در منطقه دارای رتبه اول هستیم. با توجه به سرمایه‌گذاری‌هایی که از پیش در این زمینه انجام شده و توسعه آن در چند سال گذشته، طبیعتا ما در استخراج هم جایگاه خوبی را در دنیا پیدا کرده‌ایم. بنابراین از ما به عنوان یکی از کشورهایی که ذخایر فراوان مس داریم انتظار می‌رود کماکان جایگاه‌مان را در تولید افزایش دهیم.

با توجه به کاهش چشمگیر ذخایر بورس فلزات لندن و افزایش قیمت دلار در بازارهای داخلی، قیمت مس به زودی در دنیا و به تبع آن در ایران با افزایش مواجه خواهد شد. آیا به نظر شما این وضعیت فعالان حوزه مس را برای کشف معادن جدید، استخراج و عرضه بیشتر ترغیب خواهد کرد؟

قطعا این انگیزه را ایجاد می‌کند. میزان متوسط مصرف جهانی مس نزدیک به چهل میلیون تن در سال است. اگر ما تمام ذخایر مس کشور را ظرف یک سال استخراج کنیم باز هم تنها نیمی از تقاضای دنیا را برآورده می‌کنیم. در حال حاضر در دنیا به فرآوری مجدد مس‌های استخراج شده و ضایعات روی آورده‌اند تا آنها را دوباره به چرخه تولید بازگردانند. هرچقدر استخراج ذخایر معدنی افزایش پیدا کرده و به مصرف برسد، پس از پایان عمر مفید کالاهایی که از مس در آنها استفاده شده، قاعدتا این فرصت فراهم می‌شود که آنها را بازیافت کنند و این خود صنعتی است که در همه حوزه‌ها به ویژه فلزات روز به روز در حال گسترش است؛ مثل رشد چشمگیر بازیافت قراضه آهن. چون هرچقدر میزان ذخایر معدنی کاهش پیدا کند، طبیعی است که قیمت آنها در دنیا با افزایش مواجه می‌شود و در نتیجه صنعت بازیافت حتی در ظرفیت‌های پایین تر، مزیت و توجیه اقتصادی پیدا می‌کند. به غیر از صنایع سنگین و نیمه سنگین که بازیافت مس در آنها جدی‌تر انجام می‌شود، در صنایع پیشرفته، الکترونیک و سبک که در آنها از مس به درصد و میزان کم استفاده می‌شود، هنوز بحث بازیافت به شکل جدی صورت نمی‌گیرد، اما امکان دارد که در آینده نه چندان نزدیک سازوکاری اتخاذ شود که بازیافت در این نوع از صنایع هم در خصوص فلزاتی مانند مس که در مقایسه با فلزاتی مانند طلا و ... ارزش کمتری دارند، توجیه اقتصادی پیدا کند. بنابراین انگیزه فعالیت در زمینه مس افزایش پیدا خواهد کرد به طوری که حتی استخراج در حوزه‌هایی که عیار پایینی دارند و بخش‌هایی که هزینه استخراج بالاتری دارند در آینده اقتصادی خواهد شد. این عملا سرنوشت استخراج منابع زیرزمینی در تمام حوزه‌ها است و فقط محدود به مس نخواهد بود. ما هرچه جلو برویم ذخایر زیرزمینی در دسترس با هزینه استخراج کم، سریع‌تر به پایان می‌رسد و طبیعتا تولیدکننده‌ها مجبور به استخراج در معادن با هزینه‌های استخراج بالاتر و عیار و مرغوبیت پایین‌تر خواهند بود و البته انگیزه شان برای این کار طبیعتا بالا رفتن قیمت‌ها است.

به طور کلی وضعیت فلزات پایه را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟ (از نظر معادن، استخراج، ایجاد ارزش افزوده، صادرات و...)

جنب و جوش در حوزه‌های سرمایه‌گذاری، تولید، استخراج و صادرات در زمینه مس در ده سال گذشته در کشور بسیار افزایش پیدا کرده است، اما هنوز ما در حوزه کانی‌های فلزی در دنیا نقش تعیین‌کننده‌ای نداریم. اگرچه ما ذخایر کشف شده خوبی داریم ولی جزو پنج کشور اول جهان نه در اکتشاف و نه در استخراج نیستیم. طبیعتا آنها ذخایر قابل قبول تری در درجه اول در مس، بعد از آن در آهن، سرب و روی، کروم، منگنز و بقیه کانی‌های فلزی دارند. به همین جهت چون سهم بازار ما در دنیا پایین است ما در این زمینه تعیین‌کننده نیستیم. ضمنا به دلایل مختلف صنایع پایین دستی ما در کشور چندان توسعه پیدا نکرده‌اند و در خصوص مس بسیار به صادرات وابسته هستیم. البته این به خودی خود چیز بدی نیست، اما اگر ما فرصت سرمایه‌‌گذاری پایین دستی، مزیت اقتصادی در کشور و بازار کافی در منطقه داشته باشیم، طبیعتا فضا برای اینکه مزیت رقابتی در این زمینه داشته باشیم فراهم خواهد شد. به طور کلی سرمایه‌گذاری‌ها و جنب‌وجوش‌هایی که در چند سال گذشته اتفاق افتاده خوب بوده و بخش خصوصی هم در این حوزه حضور جدی‌تری پیدا کرده است، اما به دلیل اینکه با همین کیفیت فعلی هم استخراج صرفه اقتصادی دارد و طبیعتا حاشیه سود خوبی را نصیب تولیدکنندگان می‌کند، فناوری‌های ما در حوزه اکتشاف و استخراج، چندان رشد نکرده است. البته تحریم‌ها هم اثرگذار بوده و صرفا این مساله به دلیل تنبلی ناشی از حاشیه سود بالا اتفاق نیفتاده است و ما باید به این موضوعات هم هرچه زودتر توجه جدی بکنیم.

در حال حاضر بازار در بخش فلزات پایه همچون مس با نوسانات زیادی روبروست. عرضه و تقاضای این کالاها تحت تاثیر چه عواملی در حال تغییر است؟

طبیعتا در دنیا و به خصوص در کشورهایی که مصرف‌کننده اصلی این کالاها هستند، حرف اول را نرخ رشد اقتصادی می‌زند. هرچقدر این کشورها بازار و اقتصاد پررونق‌تر و رشد اقتصادی بالاتری داشته باشند، تقاضایشان برای مواد اولیه و کانی‌های فلزی افزایش پیدا می‌کند، اما به دلیل اینکه در بسیاری از مواقع ظرفیت تولید به همان سرعت رشد نمی‌کند یا به دلیل کاهش ذخایر در برخی کشورها، باید برای جایگزینی آنها سرمایه‌گذاری‌های جدیدتری صورت بگیرد که در نتیجه آن قیمت افزایش پیدا می‌کند. اما آنچه اهمیت دارد این است که در ده- پانزده سال اخیر، شاید بیش از هرچیز به دلیل رشد اقتصادی چشمگیر در چین و نیز افزایش قابل توجه مصرف مواد اولیه در این کشور، بسیاری از مواد اولیه که مصارف صنعتی دارند، افزایش قیمت شان را در درجه اول مرهون رشد اقتصادی چین و البته بعد از آن کشورهای در حال توسعه پیشرو دیگر هستند.

با اجرای سیاست‌های تسهیل پولی آمریکا در ماه سپتامبر، رشد اقتصادی آمریکا افزایش پیدا خواهد کرد. در کنار افزایش رشد اقتصادی چین و تغییرات اقتصاد اروپا، تقاضای جهانی مخصوصا برای فلزات پایه افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی ظرفیت‌های ایجاد ارزش افزوده فلزات پایه را در ایران چه می‌دانید؟

البته من چندان به اینکه سیاست‌های جدید در آمریکا بتواند تحول چشمگیری را در درجه اول در اقتصاد خود این کشور و بعد در اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد خوش بین نیستم. به دلیل اینکه مشکلات اقتصاد آمریکا صرفا معطوف و محدود به این مساله نیست و حجم و اندازه اقتصاد آمریکا به حدی بزرگ است که این سیاست‌ها قطره‌ای در دریا است. البته همه کشورها در تلاشند که تغییراتی را در اقتصاد خودشان و دیگر کشورها ایجاد کنند. دولت چین هم اخیرا تصویب کرد که در زیربناهای این کشور سرمایه‌گذاری هنگفتی صورت بگیرد. همین موضوع باعث شد که در چند روز گذشته انتظارات مثبتی در اقتصاد و بازار چین به وجود بیاید و قیمت مواد اولیه و به خصوص کانی‌های فلزی افزایش پیدا کند. اما اینکه ما در این شرایط چه می‌توانیم بکنیم؟ من فکر می‌کنم ما از آنجایی که در چالش‌های داخلی خودمان گرفتار هستیم امکان اینکه این فرصت و مجال را داشته باشیم که خودمان را با تحولات اقتصاد جهانی هماهنگ کنیم و از آنها بهره بگیریم، برای ما فراهم نیست و استفاده از آنها مشکل‌تر شده است. در همین بخش ما نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی و فناوری پیشرفته و نیز سرمایه‌گذاری در صنایع پایین دستی داریم که همه اینها وابسته به این است که ما بتوانیم مشکلات سیاسی مان را با دنیا حل و فصل کنیم و تحریم‌ها را از پیش روی اقتصاد کشور برداریم. مادامی که این مانع جدی سر راه اقتصاد ما باشد نمی‌توانیم در یک فضای انتزاعی به این فکر کنیم که حالا اگر دنیا رونق پیدا کرد ما چه می‌توانیم بکنیم. بله مسلما اگر اقتصاد دنیا رونق پیدا کند ما مواد اولیه‌مان را با قیمت بالاتری خواهیم فروخت و بنابراین یک صادرکننده مواد خام با سود بیشتر خواهیم بود و این سود می‌تواند انگیزه را در استخراج و فروش محصولاتمان بیشتر کند اما نگاه ما را لاجرم نمی‌تواند به سوی یک برنامه‌ریزی استراتژیک در این بخش ببرد چون بقیه ملزومات آن را در شرایط فعلی در کشور نداریم.

برخلاف کشورهای دیگر که تقریبا تمام فلزات پایه را در بورس فلزات عرضه می‌کنند، در ایران این اتفاق نمی‌افتد و در مورد مس هم این عرضه تحت نظر شرکت ملی صنایع مس ایران صورت می‌گیرد. به نظر شما انحصار در عرضه در بورس تاثیری در تعیین قیمت‌ها دارد؟

حتما تاثیر دارد. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. ما چگونه می‌خواهیم آن را از انحصار خارج کنیم؟ بالاخره شرکت ملی مس دارای بیشترین ذخایر و تولیدکننده قریب به اتفاق مس در کشور است. تولیدکنندگان دیگر یا بخش خصوصی مجالی پیدا نکردند تا به این پایه برسند یا اصولا در جریان عرضه و تقاضا در کشور مطرح شوند. در چنین شرایطی فضا برای اینکه تولیدات دیگر کشورها در اینجا در بورس مطرح شده و به فروش برسد وجود ندارد. البته اگر هم وجود داشت، مزیت تولید محلی مس غیرقابل انکار بود و قدرت رقابت و کنترل بازار را کماکان از دست شرکت ملی صنایع مس خارج نمی‌کرد. در این طور مواقع معمولا سازمان‌های تنظیم‌کننده و نظارتی خصوصا شورای رقابت - در این بخش- باید دست به کار شود. درجریان خصوصی‌سازی اقتصاد کشور، در همان قانونی که به موجب آن اجازه داده شد که شرکت ملی صنایع مس ایران را بفروشیم، فصلی به عنوان تسهیل رقابت و منع انحصار تعریف شد که به موجب آن شورای رقابت را تاسیس کردیم، اما متاسفانه شورای رقابت در این موضوعات بسیار ناکارآمد است یا جدی عمل نمی‌کند یا شاید مشکلاتی دارد که مانع از حضور اثر بخش آن در نظارت و جلوگیری از جریانات انحصاری در اقتصاد کشور می‌شود. باید سازمان‌های تنظیم کننده، شورای رقابت و ایمیدرو که نهاد فنی ناظر و حاکم بر معادن کشور است، جدی‌تر عمل می‌کردند، اما متاسفانه جایشان خالی است.

در حال حاضر عرضه مس در بورس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ مکانیزم‌های عرضه فلزات اساسی در بورس فلزات ایران، تا چه اندازه منطبق با بورس‌های جهانی است؟

فاصله زیادی دارد. شاید بورس کالای ما امروز شبیه بورس‌های کالا در کشورهای پیشرفته مثل آمریکا و انگلیس در صد سال پیش است. بیشتر معاملات در اینجا به صورت نقدی انجام می‌شود و بورس بیشتر جایی است برای کشف قیمت آنی کالا و نه مدیریت ریسک خریداران و فروشنده‌ها. ابزارهایی که در بورس‌های کالای کشورهای دیگر استفاده می‌شود، در اینجا یا تعریف نشده یا شرعی تشخیص داده نشده یا استفاده نمی‌شود. البته شاید در همین حد هم کارکرد آن قابل قبول باشد، اما قابل مقایسه با نسل‌های جدید و امروزی بورس‌های کالا در دنیا نیست. بورس کالای ما یک بورس فیزیکی است در صورتی که بورس‌های کالای دنیا تبدیل به بورس‌های کاغذی شده‌اند که قراردادها را معامله می‌کنند نه خود کالا را و از این طریق باعث می‌شوند که جریان بازار در میان مدت و

بلندمدت برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان بیشتر آشکار شود و آنها بتوانند خودشان را در مقابل جریانات غیرقابل پیش‌بینی در بازار کالایی که به آن نیازمندند با خرید و فروش این قراردادها حتی‌الامکان حفظ کنند و ریسک معاملات را کاهش دهند.

در چنین شرایطی افزایش ظرفیت پذیرش فلزات پایه در بورس کالا چطور امکان‌پذیر خواهد شد؟

از آنجایی که ما تولیدکنندگان جدی در خصوص فلزات پایه- به جز مس - در کشور نداریم و حتی در مورد فولاد هم بیشتر محصول در حال عرضه است تا خود فلز، بنابراین ما چندان فلزات پایه‌ای برای عرضه در بورس نداریم. پس نمی‌توان اسم بازار ما را حداقل در حوزه فلزی، بازار فلزات پایه گذاشت، چون در بازار فلزات طبیعتا باید شمش این فلزات با عیارهای مختلف عرضه شود ولی این مساله به جز در مس و بخشی در فولاد، در بورس ما اتفاق نمی‌افتد. در خصوص مس هم که به دلیل وجود انحصار در عرضه، فروشنده با نگاهی که به بازارهای جهانی و به تقاضا برای تولید خود در بازارهای صادراتی دارد، کاملا خریداران را کنترل و بازار را به هر سمتی که بخواهد جهت دهی کرده و قیمت‌ها را تعیین می‌کند و خریداران هم مجبور به خرید هستند.

در حال حاضر فعالان حوزه مس در کشور با چه مشکلاتی مواجهند؟

در محیط کسب و کار طبیعتا تحریم‌ها آنها را از جهات مختلف تحت فشار قرار داده است همین طور مشکلات تامین مالی به خصوص با توجه به تورم و اخیرا افزایش قیمت ارز که نیاز واحدهای اقتصادی را به سرمایه در گردش بالا برده از دیگر موانع آنها است. رکودی که در اقتصاد کشور وجود دارد برای کسانی که فرصت‌های صادراتی چندانی ندارند در فروش کالا اختلالات جدی به‌وجود آورده است. بخشنامه‌هایی که هر روز در حوزه‌های مختلف پولی و ارزی، کنترل قیمت‌ها و تعزیرات صادر می‌شود، محدودیت‌هایی که در صادرات و واردات ایجاد می‌شود و مواردی از این دست اصولا تمرکز فعالان اقتصادی را در این حوزه و همه حوزه‌ها از اصل کارشان به حاشیه برده و انرژی و فکر آنها را مشغول به حواشی کرده است.

سرمایه‌گذاری در معادن در کشور ما به‌رغم بازدهی مناسب، با ریسک بالایی روبه‌رو است. به نظر شما چه باید کرد که امکان ورشکستگی در شرایط فعلی اقتصاد کشور کاهش پیدا کند؟

سرمایه گذاری روی معادن حتی با این شرایط هم با ریسک بالایی مواجه نمی‌شود، مگر سرمایه‌گذاری در اکتشاف باشد؛ چون طبیعتا اگر ذخایر کشف شده باشند بقیه مسیر با توجه به بازار رو به‌رشدی که در این زمینه وجود دارد و آینده خوبی که در حوزه کانی‌های فلزی پیش‌بینی می‌شود با ریسک چندانی مواجه نیست، اما در اکتشاف متاسفانه به میزان زیادی کوتاهی دولت است که باعث شده سیستم سرمایه‌گذاری برای فعالان اقتصادی قابل توجیه نباشد. دولت باید از سال‌ها پیش در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کرد.

حتی در ماده ۱۵۷ قانون برنامه پنجم توسعه دولت موظف شده است که در طول برنامه پنجم، پنج هزار میلیارد تومان برای اکتشاف و تهیه نقشه‌های اکتشافی کشور اختصاص دهد که متاسفانه عددی که در دو سال اول دربودجه در نظر گرفته شده شاید فقط ۶درصد میزانی است که باید اختصاص می‌یافت که نشان می‌دهد این موضوع چندان جدی گرفته نشده است. البته امکان دارد که این سیستم حتی برای کسانی که در این زمینه می‌بایست برنامه‌ریزی کنند مطلوب باشد به جهت اینکه شفافیت را در حوزه معدنی در کشور به حداقل می‌رساند و این باعث می‌شود که کسانی که دسترسی به اطلاعات دارند بتوانند نهایت استفاده را بکنند و بهره خوبی هم ببرند.

اما اگر از اکتشاف بگذریم، سرمایه‌گذاری در حوزه معدن به‌خصوص کانی‌های فلزی جزو کم ریسک‌ترین و پربازده‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها در کشور است. آنهایی که در بورس وارد شدند گواه خوبی بر این ادعا هستند و شما می‌بینید که در وضعیت عادی به‌رغم بالا بودن قیمت سهامشان، معمولا جزو پر تقاضا ترین و پربازده‌ترین سهامی هستند که در همه شرایط حتی در شرایط رکود بازار، کمتر سرمایه‌گذاران نهادی حاضر به فروش آن هستند. کشوری که در حوزه فناوری‌های پیشرفته و نوین در صنایع و تجاری سازی آنها در چند سال گذشته اقدام چندان مناسبی انجام نداده، کماکان اقتصادی مبتنی بر منابع زیرزمینی خواهد داشت به همین جهت این نوع سرمایه‌گذاری‌ها شاید بیشترین جذابیت و کمترین ریسک را دارند البته تا جایی که دولت مداخله‌های جدی نکند.