محمدحسین بابالو *
نوسان قیمت‌ها در برخی از بازارهای مهم جهانی نشان از شرایط خاصی در اقتصاد جهانی دارد، به طوری که ریزش روزهای گذشته در فعالیت تمامی این بازارها اثر گذاشت. ریزش قیمت‌ها در بازار فلزات پایه در کنار ریزش بازار سهام و تضعیف بازار نفت، هر کدام به فراگیر شدن رکود کمک شایان توجهی نکرده است. برآورد کلی نشان از ادامه وضع فعلی دارد، البته رشد آرام قیمت‌ها در غالب بازارهای جهانی پیش‌بینی می‌شود.

به تجربه ثابت شده است که بازارهای فلزی در تقارب بالایی با دیگر بازارها از جمله بازارهای مالی نوسان می‌کنند. در نگاه اول شاید ذات و کلیات این بازارها هیچ قرابت ظاهری با یکدیگر نداشته باشند، مثلا بازار سهام، نفت، فلزات پایه و حتی مسکن در کنار بازار فولاد نمی توانند از یک روند عمومی تبعیت کنند، زیرا خاستگاه‌های مختلفی دارند؛ اما بررسی روند حرکت قیمت‌ها مطلب دیگری را نشان می‌دهد.
شیوه قیمت‌گذاری و معادلات موجود که نهایتا قیمت نهایی یک فلز پایه را نشان می‌دهد به نسبت گذشته و معاملات سنتی و فیزیکی در کنار فاکتور حمل تغییرات بسیاری داشته است. هم‌اکنون قیمت یک فلز پایه به چند شکل منتشر می‌گردد: معاملات آتی (Future) و اختیار معامله (Option) که بیشتر مورد توجه سفته‌بازان یا خریداران بزرگ است، بیشتر حالت کاغذی داشته و در آن تنها اسناد معامله می‌شود و همچنین معاملات فیزیکی که در آن خرید و فروش واقعی و زمان و شرایط تحویل مشخص است.
معیار اصلی قیمت‌گذاری همیشه کشف قیمت معاملات فیزیکی است، اما به تجربه ثابت شده است که قیمت‌ها در معاملات آتی و اختیار معامله تاثیر مستقیم بر قیمت‌های فیزیکی دارد. نکته مهم آنکه معاملات کاغذی هم ارتباط مستقیم و گاهی معکوس با بازارهای نفت، سهام، اوراق قرضه، طلا و ... دارد. البته این بازارها هم از قانون عرضه و تقاضا تبعیت می‌کنند و ورود و خروج سرمایه حرف اول و آخر را می‌زند. البته در بسیاری از اوقات بالاخص در بحران‌ها عکس این موارد نیز مشاهده شده؛ بنابراین همیشه این روند و ارتباطات را بایستی با نظر تحلیلی نگریست.
معاملات فیزیکی یا معامله یک کالا یا یک فلز و تنظیم سفارش حمل یا صدور قبض انبار یا مبادله اسناد نیز شرایط خاص خود را دارد و خریدار به منظور مصرف یا فروش فیزیکی با توجه به برآیند آینده بازار که ارتباط مستقیم با شرایط واقعی اقتصاد مثل GDP، رشد اقتصادی، تورم و ... دارد اقدام به خرید می‌کند. به عبارت دیگر هر برآورد یا آمار مثبت یا منفی در تغییر حجم تقاضای موثر، تاثیر خواهد داشت. از سوی دیگر شرایط عرضه نیز تابع موارد مشابهی است. قیمت تمام شده یک فلز یا موجودی قابل عرضه، هر کدام تاثیر بسزایی بر بازار دارد. عواملی همچون افزایش قیمت نفت به‌عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی، سوخت که در خصوص هزینه استخراج، فرآوری و حمل و نقل بسیار موثر است، تورم که به افزایش سطح دستمزد منتهی می‌شود، سرمایه‌گذاری اولیه، بهبود تکنولوژی و حتی تصمیمات تصمیم سازان یک شرکت مبنی بر میزان سرمایه‌گذاری یا پرداخت سود به سهامداران، هر کدام می‌تواند در تغییر قیمت تمام شده موثر باشد.
نکته دیگر، شرایط عمومی بازارهای جهانی است. مهم‌ترین چهره از شرایط اقتصادی پس از آمارهای ارائه شده از اقتصاد کلان یک کشور یا یک حوزه اقتصادی، بازارهای سهام است. ریزش بازارهای سهام نشان‌دهنده تضعیف یک منطقه یا افزایش قیمت‌ها، گویای رشد آن است. البته بعضی بازارسازی‌ها نیز موثر است که از دید بسیاری از فعالان بازار به دور می‌ماند.
فاکتورهای بنیادین بازارها
نکته مهم آنکه دلایل و فاکتورهای موثر بر بازار سهام که به صعود یا سقوط منجر می‌شود، دلایل بنیادین اصلی بازارهای فیزیکی نیز به شمار می‌روند. به عنوان مثال در هفته‌ها و ماه‌های گذشته با اعلام کاهش رشد اقتصادی چین به 5/7 درصد برای سال 2012 بازارهای سهام این حوزه بالاخص هنگ سنگ (Hang Seng) هنگ کنگ، نیکی (Nikkie) و تاپیکس (Topix) ژاپن و امثال آن با کاهش مواجه شدند. بازارهای فلزات پایه نیز شرایط مشابهی را تجربه کردند. ریزش بازارهای قلع و نیکل در کنار نوسانات بازار مس شرایط مشابهی را با بازارهای سهام ایجاد کرد. بازار مس نیز با کاهش موجودی انبارهای LME و افزایش قیمت نفت و حتی مشکلات کارگری - در نتیجه بالا رفتن قیمت‌ها - مواجه شد. البته این افزایش قیمت همچون بازار سهام از دلایل بنیادین معتبری برخوردار نبود و دیری نپایید که نزدیک به 1000 دلار کاهش قیمت را تجربه کرد. این کاهش قیمت با ریزش بازارهای سهام نیز همراه بود. رشد حبابی بازار سهام و افزایش نزدیک به 10 درصد شاخص‌های معتبری همچون داوجونز (Dow Jones) و S & P 500 و همچنین نزدک Nasdaq که رشدی حبابی را ثبت کرد به ریزش بیشتر بازار سهام و به تبع آن بازار فلزات پایه منجر شد. اعلام آمارهای ناامید کننده مبنی بر کاهش حجم تولیدات صنعتی چین نیز در این اوضاع دخیل بود. ترکیدن حباب بورس‌های جهان در کنار اعلام آمار افزایش نرخ بیکاری آمریکا از 1/8 به 2/8 درصد در روزهای گذشته هم باعث ریزش همزمان بازارهای نفت، سهام و فلزات پایه شد. عدم خوش‌بینی رییس بانک مرکزی آمریکا از رونق مجدد اقتصاد این کشور نیز به وخیم‌تر شدن اوضاع کمک کرده است.
البته در کنار این موارد بازار فولاد که یک کالای استراتژیک محسوب می‌شود و تاثیر کمتری از برخی رخدادهای اقتصادی سریع مثل تغییر قیمت‌ها در بورس فلزات لندن (LME) می‌پذیرد نیز با رکود مواجه است. نزدیک به ۴ ماه است که قیمت‌های فولاد در بازار چین به عنوان بزرگ‌ترین بازار فولاد جهان مسیر ممتدی را طی می‌کند و هیچ رشد محسوسی را ثبت نکرده است. در بازار اروپا نیز قیمت‌ها پس از چند هفته رکود و ثبات هم‌اکنون کاهش یافته است. قیمت شمش فولاد هم که قرابت بالایی با بازارهای مالی دارد هم‌اکنون ریزش بزرگی را ثبت کرده است.
با توجه به شرایط ذکر شده و در کنار افزایش آرام قیمت‌ها در بورس‌های معتبر جهانی و افزایش محدود قیمت نفت و کاهش موجودی انبارها بالاخص برای مس، احتمال افزایش آرام قیمت‌ها در شرایط فعلی و قرار گرفتن در مسیر آرام رشد دور از ذهن نیست. همچنین با توجه به احتمال افزایش بیشتر قیمت نفت، رشد بیشتر بازارهای سهام بالاخص در اروپا، در مسیر رشد قرار داشتن شاخص‌های آمریکایی در کنار آغاز فصول گرم سال، افزایش ساخت‌و‌سازها، نزدیکی به فصول باران‌های موسمی در شرق آسیا و مشکلات استخراج و تولید، احتمال افزایش آرام قیمت‌ها دور از ذهن نیست. این در حالی است که برای رسیدن به قیمت‌های رویایی سال 2011 زمان بسیاری لازم است. این شرایط جز برای مس، برای آلومینیوم، نیکل، روی و بالاخص سرب نیز وجود داشته اما در خصوص قلع شرایط اندکی متفاوت است. روزهای آینده، روزهایی برای افزایش قیمت‌ها است، اما با توجه به بالا بودن تردیدها و مشکلات اقتصادی، این رویداد با سرعت کمی خودنمایی خواهد کرد. افزایش محدود قیمت مس در روزهای آینده در کنار ادامه روند ممتد فعلی در خصوص دیگر فلزات پایه می‌تواند به ادامه رکود فعلی کمک کند، البته پتانسیل افزایش قیمت تقریبا برای تمامی فلزات پایه وجود دارد.
* کارشناس شرکت مرواریدپویا پرشین