افزایش معاملات در چارچوب فعلی منوط به افزایش حجم عرضه است؛ مثلا برای رونق بازار فیزیکی نیازمند افزایش حجم عرضه در کنار تقاضای جدید هستیم. با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد ایران و نظر مثبت تصمیم‌‌‌سازان بر عملکرد بورس‌کالا می‌توان گفت، یکی از دوره‌‌‌های ایده‌‌‌آل در هماهنگی ارکان برای توسعه بورس‌کالای ایران پدید آمده است. طرح جدید وزارت صمت بر افزایش حجم عرضه در بورس‌کالای ایران اصرار دارد. بنابراین به‌تازگی زیربنای جدیدی برای رونق معاملات در بورس کالای ایران پدید آمده است؛ اگرچه مشخص نیست میزان استفاده بورس‌کالا از این موقعیت جدید چقدر خواهد بود. میزان تعامل مدیران بورس‌کالا با سایر ارکان، همچون مدیران ارشد زیرمجموعه وزارتخانه‌‌‌های نفت، صمت و رفاه و هلدینگ‌‌‌های بزرگ یکی از الزامات نانوشته توسعه بورس‌کالا در شرایط فعلی است که امیدواریم به نتایج ملموس برسد. باید با ‌صراحت عنوان کرد که زیرساخت توسعه بورس‌کالا برای رونق بازار فیزیکی حجم عرضه است؛ رشد عرضه نیز منوط به الزامات حقوقی و مقرراتی یا تعامل با نهادها و شرکت‌های بزرگ دولتی و خصولتی است. پذیرش این نکته و ایجاد تعامل مثبت بین مدیران بورس‌کالا با سایر ارکان را باید یکی از فرمول‌‌‌های توسعه در شرایط فعلی دانست. این‌‌‌ موضوع که فلان دستورالعمل چه الزاماتی برای عرضه در بر داشته جذاب است؛ ولی شرط لازم و کافی برای توسعه معاملات یک کالای خاص در بورس‌کالای ایران نیست؛ زیرا به‌تجربه ثابت شده است راه‌‌‌های دور زدن بسیاری برای اغلب مقررات وجود دارد.  اما اینکه دورنمای این توسعه چگونه خواهد بود، ابتدا باید عملکرد پیشین و وضعیت فعلی این بازار را مثلا در سال‌جاری در مقایسه با سال گذشته بررسی کرد؛ زیرا گام‌های رونق بیشتر این معاملات و مسیر‌های حمایتی را دقیق‌تر نشان می‌دهد.

حجم معاملات بازار فیزیکی در سال‌جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل از رشد ۱۰۹درصدی برخوردار بوده و ارزش معاملات ۱۰۸‌درصد افزایش یافته است. این در حالی است که افزایش قیمت‌ها نسبت به مدت مشابه سال قبل غیرقابل کتمان است. این دو رقم نشان می‌دهد، کالاهایی که به بورس‌کالا وارد شده‌اند، قیمت پایینی داشته‌اند. این در حالی است که بازار محصولات صنعتی و معدنی با رشد ۲۸۹درصدی در حجم و افزایش ۱۲۳درصدی در ارزش روبه‌‌‌رو شده که نشان می‌دهد همین ذهنیت بر این بازار حاکم بوده و به‌سادگی می‌توان حدس زد که افزایش حجم عرضه سنگ‌آهن و سیمان به عنوان دو کالای پرخرج ولی به‌نسبت ارزان‌قیمت دلیل اصلی این رشد بوده است. در همین زمان در بازار فرآورده‌‌‌های نفتی شاهد افت ۱۰درصدی حجم معاملات و رشد ۹۱درصدی ارزش دادوستد هستیم. همچنین بازار پتروشیمی رشد ۶/ ۳درصدی حجم و افزایش ۸۷درصدی ارزش معاملات را نشان می‌دهد. به عبارت ساده‌‌‌تر می‌توان گفت، کالاهایی همچون محصولات پتروشیمی و بسیاری از فلزات بهترین گزینه‌ها برای حمایت از توسعه بورس‌کالا و محوریت بازار فیزیکی هستند؛ اما رشد حجم دادوستد مواد معدنی همچون سنگ‌آهن یا کالایی همچون سیمان نیز به نفع بورس‌کالای ایران تمام شده است. نکته مهم آنکه باید روند مشخصی را برای توسعه بورس‌کالا در نظر بگیریم تا جایی که بتوان گفت، بهترین مسیر برای بهبود این بازار چه خواهد بود. تجربه نشان می‌دهد محصولات پتروشیمی با محوریت پلیمرها و برخی ترکیبات شیمیایی جذاب بهترین محرک بورس‌کالا برای توسعه هستند و هر چه پلیمر بیشتری در بورس‌کالای ایران عرضه شود، احتمال موفقیت معاملات بیشتر خواهد بود. در نهایت باید گفت بورس کالای ایران هنوز فضای بسیاری برای رشد توسعه دارد و بهتر است از تمامی ظرفیت‌ها استفاده کرد

توسعه از بستر معاملات در بازار ابزارهای مالی

ابزارهای مالی دیگر بستر جذب سرمایه و رشد حجم معاملات در بورس کالای ایران هستند. اینکه بورس کالا از بسیاری از توانمندی‌‌‌ها برخوردار است؛ اما ظرفیت بالقوه آن به دلایل مختلف بالفعل نمی‌شود، به بحث و بررسی نیاز جداگانه دارد. به عنوان مثال، در بازار قراردادهای مشتقه در سال‌جاری شاهد ریزش ۵۵درصدی حجم معاملات بودیم. همچنین در بازار مالی برای قراردادهای سلف استاندارد موازی افت ۸۲درصدی حجم قراردادها به ثبت رسید. همین دو مطلب نشان می‌دهد که وضعیت عمومی در بازارهای مالی و مشتقه با محوریت تامین سرمایه چندان مساعد نیست. معاملات سلف استاندارد موازی که بعضا به سلف موازی استاندارد مشهور است، مدت‌‌‌ها یکی از بسترهای مهم تامین مالی واحدهای تولیدی در بورس کالای ایران بوده است و در بورس انرژی هنوز معاملات قدرتمندی را تجربه می‌کند. اینکه بازار سلف موازی استاندارد افت ۸۲ درصدی در حجم معاملات و کاهش ۷۶درصدی در ارزش این معاملات داشته، نشان‌‌‌دهنده عقبگرد بزرگ است که نه‌تنها توجیه‌پذیر نیست، بلکه توسعه در بورس‌کالا را خدشه‌دار می‌کند. البته این احتمال را باید در نظر گرفت که دولت یا تصمیم‌سازان اقتصادی تمایل چندانی به رونق این ابزارهای معاملاتی به هر دلیل نداشته‌‌‌اند؛ اما اختیارات بازارها با محوریت بدنه عملیاتی بازار سرمایه نشان می‌دهد می‌‌‌توان از حداقل‌های ایجادشده بهره‌برداری کرد. اما اینکه حجم و ارزش معاملات، آن هم در فاز تامین مالی در شرایطی که قیمت‌ها در ماه‌ها و سال‌های گذشته به‌نسبت افزایش جدی داشته باشد با هیچ مکانیزمی قابل توجیه یا رفع و رجوع نیست.

در نهایت می‌‌‌توان گفت، در حوزه قراردادهای مشتقه و بازار مالی محدودیت حجم و ارزش معاملات یک نقطه ضعف بسیار جدی به شمار می‌رود و باید در گام اول این عقبگرد را جبران کرد؛ زیرا تامین مالی واحدهای تولیدی خود محرکی برای افزایش حجم معاملات و رونق اقتصادی خواهد بود که سیگنال مضاعفی برای حمایت از توسعه بورس‌کالاست. این در حالی است که وقتی شرکتی از بورس‌کالا تامین مالی شده، گویی به این بازار به دلایل و شیوه‌‌‌های مختلف بدهکار است. بنابراین تمایل الزام به تجمیع حداکثری معاملات خود در این بازار را به صورت نانوشته‌ای در نظر می‌گیرد؛ مخصوصا در وضعیتی که شرکت‌های بزرگ غالبا تحت نظارت بیشتر نهادهای مختلف هستند. بنابراین به این‌سادگی نمی‌توانند معاملات در بورس‌کالا را رها کنند و هر توسعه برای آنها از بستر بورس‌کالای ایران و افزایش حجم معاملات رقم خواهد خورد.