واحدهای پتروشیمی مسن و هلدینگ‌های جوان

محمد کرمانی

کارشناس پتروشیمی

قرار طبیعت این است که هر چیزی را شروعی باشد و پایانی همانند بشر که دنیا می‌آید، رشد می‌کند، به بلوغ و بالندگی می‌رسد، به نشیب در می‌آید روزی نیز خواسته یا ناخواسته بار سفر می‌بندد. شاید یک مجتمع پتروشیمی نیز چنین داستانی داشته باشد. روزی زمینی تحویل و تسطیح می‌شود. فردای آن روز تجهیزات نصب شده و با تحویل خوراک و شروع تولید محصول، رونق چون روحی تازه به کالبد منطقه دمیده می‌شود. درک آن زیاد هم دانش بالایی نمی‌طلبد. نگاهی به شعله دودکش مجتمع یا عبور کامیون‌های حامل محصول یا خوراک( اگر خوراک و محصولات با لوله جابه‌جا نشوند) خود گویای مطلب است که زندگی در رگ مجتمع و منطقه جاری است.

این داستان در مناطق عملیاتی، مناطق ویژه ماهشهر و عسلویه و تاحدی نیز در اراک و تبریز در سال‌های دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی حدیثی آشنا بود. با مرور زمان بسیاری از بخش‌های یک کارخانه مستهلک می‌شوند که شاید این امر در تجهیزات دوار چون پمپ‌ها و کمپرسورها محسوس‌تر باشد. بازرسان فنی و تعمیرات مجتمع‌ها در تلاشند تا تجهیزات مستعمل را شناسایی و جایگزین کنند. با مرور زمان حجم تعویض و جایگزینی قطعات و تجهیزات بالا می‌رود. بسیاری از تجهیزات منسوخ شده و دیگر قطعات آنها تولید نمی‌شود و از سویی تجهیزات اصلی نیز همچون کوره‌ها و مخازن با مرور زمان و خورده شدن جداره‌ها و نشت مواد خورنده به داخل زمین و نقاطی که ممکن است سیال تجمع یابد از وضعیت مناسب خارج می‌شوند. ریسک‌های عملیاتی و احتمال بروز نقایص فنی بالا و بالاتر می‌رود.

این استهلاک یک جانبه نیست در بعد‌های ایمنی، مالی و ارزش سهام نیز خود را نشان می‌دهد. با تکرار حوادث یا خرابی تجهیزات، هزینه تولید افزایش و حجم و کیفیت آن کاهش می‌یابد. مرور زمان با ورود فن‌آوری‌های جدیدتر همراه است که چه به لحاظ کیفیت محصول و چه هزینه تولید بر روش‌های قدیمی ارجح هستند. حاشیه سود کاهش می‌یابد و فشار سهامداران برای توزیع سود به‌دست آمده، افزایش EPSسهام و جلوگیری از سقوط قیمت آن اوج می‌گیرد. با افزایش هزینه‌ها، تهیه وسایل ایمنی از اولویت نخست خارج شده حفظ ایمنی مجتمع مرتبا از دوش تجهیزات برداشته شده و بر دوش افراد گذاشته می‌شود. «این آلارم عمل نمی‌کند»، «آن لوله پوسیده شده ولی لوله آلیاژ مرغوب نداریم، بهتر است از لوله‌های موجود استفاده کنیم هر چه باشد آنها هم نصف لوله‌های اصلی عمر می‌کنند.» «این شیر اطمینان نیاز به تست دارد، ولی از دو دستگاه تست بار، یکی به دلیل عدم امکان تامین لوازم یدکی اسقاط شده است. بهتر است شیرهایی تست شود که برایمان حیاتی است» و...

نیروی انسانی نیز به مرور شاهد تغییراتی خواهد بود؛ افراد قدیمی و باسابقه بازنشسته شده یا به‌دلیل کاهش مزایای کاری راهی پروژه‌های جدید شده و این افراد سوابق مشکلات و روش‌های رفع آنها را با خود می‌برند. در استاندارد کلی، طراحی عمر مفید یک مجتمع نقطه‌ای است که برآیند همه این عوامل مثبت یا صفر باشد و هرگاه مجموع این عوامل منفی شود یعنی مجتمع به نقطه پایان رسیده است. اگرچه شرایط مختلف و متغیرهای مالی در کشورهای مختلف متفاوت است ولی به‌نظر می‌رسد باید برای آن حدی قائل شد و برای عبور از آن چاره‌اندیشی کرد. در کشورهای اروپایی فروش و انتقال آن به کشورهای کمتر توسعه‌یافته یا اسقاط و فروش آهن آلات آن راه‌حلی معمول است و شرکت‌های بسیاری در این زمینه فعالیت می‌کنند.

در حال حاضر بسیاری از هلدینگ‌های شیمیایی و پتروشیمیایی کشور از مجتمع‌هایی با سنین بسیار بالا تشکیل شده و شرکت‌های تازه تاسیسی نیز در حال واردات و نصب تجهیزات دست‌دوم هستند. قوانین مصوب روشنی برای بازنشستگی اجباری واحدهای صنعتی وجود نداشته یا حداقل در عمل موضوع بر عهده صاحبان شرکت‌ها گذاشته شده است.خوراک و منابع ارزان حداقل تا قبل از سال ۱۳۹۵ یکی از دلایل بسته نشدن خطوط تولید مجتمع‌های قدیمی بوده است. در حالی‌که در کشورهای فاقد خوراک، نرخ سود یک واحد پتروشیمی حداکثر ۸ تا ۱۰ درصد بوده و عملا تولید کمتر از ۹۰درصد ظرفیت اسمی زیان‌آور است. تراز مالی برخی شرکت‌های شیمیایی نشان از سودهای بیش از ۵۰ درصد داشت که به این معنی است که سود اقتصادی کهنه بودن و توقف‌های ادواری مجتمع را توجیه کرده است.

واقعی شدن قیمت‌ها از یکسو و کاهش بهای نفت و گاز و به دنبال آن قیمت محصولات شیمیایی، هلدینگ‌ها و مجتمع‌های کوچک و قدیمی را به شرایطی رسانده که ممکن است اولویت ایمنی از دستور کار اولشان خارج شود و شرکت‌ها به سوی تولید حداکثری باوجود ریسک حداکثری گرایش یابند. در اینجاست که نقش مدیریت کنترل تولید و ایمنی شرکت‌های مادر تخصصی (چون شرکت ملی صنایع پتروشیمی) تشدید می‌شود و از آن جدی تر موضوع شرکت‌های شیمیایی است که عملا خارج از حیطه نظارت وزارت نفت و صنعت پتروشیمی قرار داشته و متولی حرفه‌ای وجود ندارد که بتواند نقاط ضعف را شناسایی کرده و از ادامه فعالیت واحدهای ناایمن جلوگیری کند.در پایان خاطرنشان می‌کنم در شرایط کنونی تمام تمرکز برنامه‌ریزان بر احداث واحدهای جدید و رسیدن به سطوح تولید برنامه پنج ساله ششم متمرکز شده و نشانه‌ای از برنامه‌های زمان‌بندی شده برای بازنشستگی واحد‌های کهنه مشاهده نمی‌شود و بدانیم که اگر شرایط برای مرگ در بستر فردی فرتوت فراهم نشود، شاید شاهد فوت او در تصادف یا سانحه‌ای دلخراش باشیم.