در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با رئیس خانه معدن ایران بررسی شد
خلأ پکیج ارزش افزوده در سنگآهن
سارا جنگروی: فشارها روی توقف صادرات سنگآهن در حالی مطرح میشود که به گفته فعالان این حوزه، دولت پکیج کاملی را برای شرایطی که بعد از توقف صادرات سنگآهن مطرح میشود برنامهریزی نکرده است، در واقع فارغ از اینکه توقف ناگهانی صادرات این محصول چه عواقبی روی بازار این محصول در داخل و در برنامهسازیهایی که طی سالها توسط فعالان و سرمایهگذاران در این حوزه صورت گرفته میگذارد، خلأ تعریف و باز تعریف ایجاد ارزش افزوده برای فعالان این بازار امری است که حال و با مطرح شدن توقف صادرات این محصول دوباره باید در نظر گرفته شود.
سارا جنگروی: فشارها روی توقف صادرات سنگآهن در حالی مطرح میشود که به گفته فعالان این حوزه، دولت پکیج کاملی را برای شرایطی که بعد از توقف صادرات سنگآهن مطرح میشود برنامهریزی نکرده است، در واقع فارغ از اینکه توقف ناگهانی صادرات این محصول چه عواقبی روی بازار این محصول در داخل و در برنامهسازیهایی که طی سالها توسط فعالان و سرمایهگذاران در این حوزه صورت گرفته میگذارد، خلأ تعریف و باز تعریف ایجاد ارزش افزوده برای فعالان این بازار امری است که حال و با مطرح شدن توقف صادرات این محصول دوباره باید در نظر گرفته شود.از سوی دیگر نکتهای که «دنیای اقتصاد» در بررسیهای خود و در گفتوگو با فعالان بازار سنگآهن، بهصورت کلیدی به بررسی آن پرداخته تفکیک مفهومی و موضوعی صادرات خام یا فرآوری شده است. در واقع اینکه مسوولان در خلال صحبتهایشان صادرات سنگآهن را به مثابه و مصداقی برای خام فروشی مطرح میکنند، اساسا آیا مفهوم صحیحی است یا خیر؟
موضوع دیگر که بررسی آن در شرایط فعلی از اهمیت بالایی برخوردار است آن است که آیا اصولا بازارهای داخلی و صنعت فولاد پتانسیل مناسب برای جذب سنگآهن تولیدی در کشور را دارد؟ با توجه به رکودی که در حال حاضر در بخش فولاد دیده میشود پاسخ به این سوال منفی است و فعالان سنگآهن میگویند با فرض تولید ۵۵ میلیون تن نیز با مازاد تولید سنگآهن روبهرو خواهیم بود که دولت برنامهای برای آن ندارد. این دو موضوع محورهای اصلی گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با رئیس خانه معدن ایران است که در ادامه میخوانید. در این رابطه این سوال مطرح میشود که چرا در شرایط کنونی صادرات سنگآهن در میان صحبتهای مسوولان به مثابه خامفروشی مطرح میشود؟ محمد رضا بهرامن، رئیس خانه معدن بر این باور است: باید دید در ارتباط با این ماده معدنی چه استراتژی داریم؟ فولاد در کشور ما یک ماده استراتژیک است، به همین دلیل از زمان قبل از انقلاب سرمایهگذاریهایی را با روسها و در ارتباط با ذوبآهن اصفهان داشتیم.
باید به این نکته اشاره کرد که در کشور ما مواد معدنی کم عیار، هم از نوع مگنتیت و هم از نوع هماتیت موجود است که با این وضعیت، سرمایهگذاران متعددی در بخش معدن صرفا بهدلیل اینکه یک روند فرآوری کوچکی روی این محصولات معدنی در بخش کانه آرایی انجام میشود وارد شدند که در این روش مواد معدنی را از عیار کم به مواد معدنی پرعیار تبدیل میکنند.بهرامن در ادامه میگوید: بنابراین دیگر نمیتوانیم بگوییم که مواد معدنی ما خام است، چرا که ماده معدنی به یک ماده پرعیار تبدیل شده، به این معنا که این مواد را از دل کوه خارج کردهایم و به یک ماده معدنی که ارزرش افزوده بیشتر و عیار بالاتری دارد تبدیل کردهایم.
بهرامن در ادامه به موضوع فرآوری و مواد معدنی با ارزش افزوده اشاره میکند، در این راستا وی بر این باور است که قطعا فرآوری و ایجاد ارزش افزوده در تمامی موارد و حال در ارتباط با سنگآهن به نفع جامعه خواهد بود. وی در ادامه میگوید: بهتر است به جای مواد خام، مواد معدنی با ارزش افزوده را مطرح کنیم؛ آیا سیاستگذاری ما این است که در شرایط فعلی مواد معدنی با ارزش بالاتری را صادر کنیم؟ قطعا این روند به نفع جامعه و فعالان این صنعت است، مخصوصا به این دلیل که در شرایط فعلی، قیمت سنگآهن کاهش بسیار زیادی را در سطح جهانی پیدا کرده است، بنابراین قاعدتا وقتی بتوانیم یک فرآوری را روی سنگآهن انجام دهیم و حتی اگر بتوانیم این مواد معدنی را به کنسانتره یا گندله تبدیل کنیم، میتوانیم فضای مطلوبتری را در ارتباط با این ماده معدنی ایجاد کنیم.
بهرامن در ادامه افزود: ذهنیت و برداشتهایی که بهطور کل در سیاستگذاران بخش معدن وجود دارد آن است که باید تولیدمان را به مواد معدنی پرعیار تبدیل کنیم و بتوانیم در شرایط فعلی با پرعیارسازی مواد معدنی یا اصطلاحا تبدیل به چرخه ارزش افزوده به فروش برسانیم. به گفته وی در این راستا مطرح میشود که باید با در پیش گرفتن سیاستهایی، صادرات مواد معدنی که روند ایجاد ارزش افزوده روی آنها انجام نشده را متوقف کنیم، در واقع در این مرحله است که واژه «خامفروشی» بهطور جدی مطرح میشود و اصطلاحا به این شکل از صادرات «خام فروشی» گفته میشود.
سیاستها و راهکارها چیست؟
محمدرضا بهرامن در ادامه و در پاسخ به این سوال که در مقابل واژه خام فروشی در چرخه تولید سنگآهن چه سیاستهایی باید در پیش بگیریم، میگوید: بنابراین باید دو سیاست را در پیش بگیریم، اینکه آیا ما باید مواد معدنی موجود را برای وارد شدن به چرخه صادرات به مواد معدنی با ارزش افزوده بالاتر تبدیل کنیم یا خیر. به گفته وی قاعدتا هرچه ارزش افزوده این مواد بالاتر برود بهتر است بنابراین در استراتژی هایمان باید این موضوعات بهخوبی دیده و تعریف شود و برای رسیدن به آن باید راهکار و برنامه بدهیم.به گفته رئیس خانه معدن این مسائل و مبانی کلی است که مطرح میشود و مسلما هم برای فعالان بخش سنگآهن و فولاد و هم در سیاستهای کلان کل کشور این شرایط اقتصادیتر خواهد بود که باید در صنعت سنگآهن در نظر بگیریم.وی در ادامه میگوید: اما مورد دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که اصطلاحا سیاستهای بالادستی و پاییندستی در بخش معدن تعریف میشوند که برای دستیابی به فولاد ۵۵ میلیون تنی نیازمند چه امکاناتی هستیم.
وی افزود: آیا با توجه به شرایط فعلی این چرخه را نباید تکمیل کنیم؟ آیا برای حمایت از فعالان بخش معادن کوچک در داخل کشور که عمدتا مخازن کمعیار در اختیارشان است، بهتر نیست سیاستهایی را در نظر بگیریم که مخازن آنها را بتوانیم به مواد معدنی بالاتری تبدیل کنیم؟بهرامن ادامه داد: بنابراین این مسائل و مبانی باید به صورت شفاف توسط دولت ارائه شوند، اینها مسائل و مبانی است که در این زنجیره باید به صورت کامل دیده شود و بر پایه این است که ما باید استراتژیهایمان را مشخص کنیم تا تکلیف فعالان این بخش در نهایت مشخص شود، این در حالی است که اگر این موضوع و همچنین موضع در قبال این بخش مشخص نباشد قطعا فعالان این بخش به سبب اینکه تکلیف خود را نمیدانند آسیب میبینند.
رئیس خانه معدن ایران در پاسخ به این سوال که با توجه به رکودی که در حال حاضر در زنجیره صنعت فولاد وجود دارد، برخی معتقدند جلوگیری از صادرات این محصول یک اقدام بیهوده است و کمکی به این صنعت نمیکند، میگوید: صادرات، گرفتن بازارها و سرمایهگذاری اولیه انجام شده است. تمامی فعالانی که در بخش صادرات سنگآهن بودند یک سرمایهگذاری را طی ۱۵ سال گذشته برای این هدف انجام دادهاند، این سرمایهگذاری را نباید به یکباره و بیهدف ترک و طرد کنیم.وی میگوید: این سرمایهگذاری برای گرفتن بازارهای هدف برای تمام فعالان صنعت است و اگر اینها را به یکباره از دست بدهیم قطعا یک اشتباه بزرگ را در استراتژی کلان خود صورت دادهایم.
به گفته وی بنابراین همراه با برنامهریزیهای استفاده از ارزش افزوده و به معنای دستیابی به محصولاتی همچون کنسانتره، گندله و فولاد اگر این چرخه را بخواهیم بهصورت منظم دنبال کنیم، همزمان باید بازارهای بیرونی خود را نیز تقویت کنیم و فراموش نکنیم که اگر ما همین امروز تمام تولیدمان را در بخش معادن سنگآهن در نظر بگیریم و تمام مصرفمان را هم در چرخه تولید فولاد در نظر بگیریم قطعا مازاد تولید پیدا خواهیم کرد، درحالی که در استراتژیمان این مازاد را ندیدهایم.
وی در ادامه میگوید: اینها مسائل و مبانی است که باید با نگاه مخصوص و مناسب خودش دیده شود، از نگاه من بهعنوان فرد مطلع از بازار، ترجیحا و بهرغم اینکه اعتقاد به زنجیره چرخه ارزش افزوده دارم و باید این کار را انجام دهیم و جامعه ما هم نیازمند این ارزش افزوده در طرحهای توسعهای است ولی امروز نباید بازارهای صادراتی خود را برای این مواد معدنی متوقف کنیم، بلکه باید مشوقها را برای بخش فرآوری آماده کنیم و پکیج آن را بهصورت کامل تعریف کنیم و در یک برنامه سه تا پنج ساله این روند را به انتها و نتیجه مطلوب برسانیم.به عقیده این فعال مطرح معدنی کشورمان، امروز به یکباره و بدون هدف اگر بخواهیم بهطور کل و ناگهانی صادرات را متوقف کنیم، اشتباهی را مرتکب میشویم که به زنجیره تولید قطعا آسیب خواهد رساند. وی میافزاید: این در حالی است که به اعتقاد من به راحتی با برنامهریزی میتوانیم به تولید با ارزش افزوده بالاتری دست پیدا کنیم، بنابراین این سیاستی است که باید در استراتژی خودمان داشته باشیم، بدون برنامههای راهبردی قطعا نمیتوانیم به اهدافمان برسیم. چرا که ممکن است در آینده یک سیاستگذار یک تعریف دیگری را ایجاد کند و این تعاریف گوناگون تنها موجب سردرگمی در یک مجموعه فعالان بخش سنگآهن خواهد شد.
بهرامن میگوید: فراموش نکنیم که ۵ سال پیش، دولت قبل سیاستی را در ارتباط با سنگهای تزئینی تعریف کرد که یکباره با یک سیاست اشتباه از صادرات مواد معدنی خام جلوگیری کرد و این باعث شد که بازارهایی که توسط فعالان سنگآهن طی ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته بهدست آمده بود، به راحتی از دست برود و به دست رقبای ما در کشورهای منطقه بیفتد، بنابراین تکرار این روند، سیاست صحیحی نیست.رئیس خانه معدن ایران ادامه داد: اما اگر با استراتژی تعریف شده و صحیح مسیری را هدایت و حمایت کنیم، قطعا ارزش افزوده در بخش معدن خصوصا در مقوله سنگآهن یک ضرورت خواهد بود، اما باید طی یک برنامه این اتفاق بیفتد؛ امروز خوشبختانه بخشخصوصی واقعی کشور وارد این قضیه شده است، اما دیده میشود که هیچ تشویقی حتی برای اینها در نظر گرفته نمیشود، این در حالی است که باید سیاستگذاری را در نظر بگیریم تا فعالان این بازار با انگیزه بیشتری سریعا با رویکرد تجمیع، زنجیره تبدیل کنسانتره به گندله را پیادهسازی و دنبال کنند.
بهرامن در ادامه و در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه قیمتهای جهانی سنگآهن نیز کاهش پیدا کرده و روندهای متفاوتی برای بازار سنگآهن داخلی تعریف میشود از سویی ایجاد ارزش افزوده در داخل پیشنهاد میشود یا فروش کالاهای نهایی، به «دنیای اقتصاد» گفت: در این رابطه و قبل از اینکه به این بحث ورود کنم، باید بگویم درست است که قیمت سنگآهن در بازارهای جهانی کاهش پیدا کرده اما تقاضا کاهش پیدا نکرده است، بنابراین در شرایطی که تقاضا برای سنگآهن به قوت خود باقی است و تنها قیمتها است که کاهش پیدا کرده باید شرایط ویژهای را به نفع خودمان ایجاد کنیم، به این معنا که دو بازار را در دست بگیریم، در این راستا میتوانیم همزمان که بازار خودمان را داریم، به موازات این روند رویکردمان در مسائل و چرخه ارزش افزوده را با تعریف برنامه راهبردی حفظ کنیم تا این بازارها را از دست ندهیم.
وی در ادامه به موضوع مازاد تولید و خریدارانی که از قبل وجود دارند، اشاره کرده و میگوید به هر حال موضوع مازاد تولید در آینده هم وجود خواهد داشت، در این راستا باید این زنجیره را حفظ کنیم؛ چراکه این بازار برای ماست و نباید این بازار را صرفا به دلیل اینکه سیاستهای انقباضی را در پیش گرفتهایم به راحتی از دست بدهیم.وی ادامه داد: از سویی خریداران ما امروز در بازار حضور دارند، منتها هم میتوانند مشتری سنگآهن دانهبندی شده با عیار بالا باشند و هم میتوانند مشتری سنگآهن با عیار بالاتر (کنسانتره) باشند؛ بنابراین بازارها وجود دارند و قاعدتا زمانی که وضعیت به این صورت است، باید در برنامههایمان، برنامهای درازمدتتر را تعریف کنیم، نه در کوتاهمدت.
بهرامن در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اینکه قطعا برای رسیدن به فولاد ۵۵ میلیون تن در ایران ۱۴۰۴ بدون ادغام واحدهای کوچک و متوسط و همچنین حمایت واحدهای بزرگ اتفاق مهمی نخواهد افتاد، گفت: بنابراین باید برنامهای راهبردی داشته باشیم که نشان دهنده این است که باید به سمت ایجاد چرخه ارزش افزوده بالاتر حرکت کنیم. پس باید سرمایهگذاریهای بیشتری را انجام دهیم، اما سرمایهگذاریهای بیشتر به این معنا نیست که صادراتمان را متوقف کنیم.
بهرامن در پاسخ به این سوال که بحث تکنولوژی چه تاخیرات و تسریعاتی در چرخه تولید سنگآهن و مهمتر از آن در بحث ایجاد ارزش افزوده ایجاد میکند، میگوید: امروز، تکنولوژی که در بخش فرآوری و ایجاد ارزش افزوده مثل کنسانتره توسط بخشهای خصوصی و حتی بخشهای نیمه دولتی و دولتی ایجاد میشود، از فناوریهای روز خود برخوردار است؛ اما ما در چرخههای آخرین و بالای ایجاد ارزش افزوده از سنگآهن واقعا با تکنولوژی بالایی روبهرو نیستیم و بهتر است سوال را طور دیگری مطرح کنیم، چرا وقتی تولید میکنیم، نمیتوانیم در بازارها عرضهکننده خوبی باشیم؟ چرا باوجود اینکه مواد معدنی، امکانات اولیه مثل سوخت و سایر امکانات را داریم، نتوانستیم بازارهای خودمان را امروز به صورت مطلوب حفظ کنیم یا اصطلاحا تولیدات ما تولیدات رقابتی نیستند؟
وی در پاسخ به این سوالات گفت: به این علت است که نتوانستهایم از فناوریهای روز استفاده کنیم، قطعا استفاده کردن از مواد معدنی در چرخه فرآوری بدون استفاده از تکنولوژیهای روز هدر دادن نعمتها خواهد بود، بنابراین اینجا هم باید نقشآفرینی از سوی واحدهای قدیمی توسط دولت و سیاستگذاریهایش انجام شود. امروز اگر واحدی را با استفاده از استانداردهای جهانی، فرآوری کنیم، باید مشوقهای لازم را در اختیار واحدها قرار دهیم تا این موضوع باعث شود که ناخودآگاه همگان به تغییرات تکنولوژیهای نو برای گرفتن بازارهای رقابتی و تولیداتی با کیفیت مطلوبتر تمایل داشته باشند.
بهرامن در پایان صحبتهایش به لزوم داشتن نقشه راهبردی برای موضوع مهم سنگآهن و فولاد اشاره کرد و در ادامه و در پاسخ به اینکه برای تدوین این نقشه راهبردی اتحاد چه بخشهایی نیاز است، گفت: بخشهای تولیدکننده که امروز عمدتا دولتیها هستند و همچنین تشکلها و تولیدکنندههای مواد اولیه معدنی باید در کنار هم برای تدوین یک نقشه اجرایی و راهبردی در کنار هم قرار بگیرند و با توجه به شرایطی که هر سه این موارد در حال حاضر دارند نقشه راهبردی کشور در زمینه سنگآهن را تعریف کنیم. قطعا هرکدام از این بخشها به تنهایی نمیتوانند در شرایط امروز مسیر خوبی برای آتیه خود داشته باشند. در واقع، به تنهایی برای حفظ واحدهای تولیدی فولاد کشور هر تصمیمگیری اشتباهی آسیب زننده به سرمایهگذارهای عمده خواهد بود. بنابراین باید این سه بخش در کنار هم حرکت کنند.
ارسال نظر