بازار جهانی فلز سرخ به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
دورخیز شکننده بازار مس
محمدحسین بابالو: قیمت مس به نسبت سایر بازارهای مشابه از رشد چندانی برخوردار نبوده و به نظر نمیرسد در کوتاهمدت شاهد معجزهای برای این بازار باشیم؛ هرچند که واقعیتهای مغفول بسیاری در پشت این رخدادها نهفته است که بررسی و شناسایی آنها میتواند مسیر پیش رو را ترسیم و تبیین کند.
قیمت مس در آخرین معاملات بورس فلزات لندن برای معامله نقدی و تحویل فیزیکی ۴ هزار و ۷۹۶ دلار در هر تن برای هر تن مس کاتد به ثبت رسیده ولی برای معاملات سلف سه ماهه همین رقم ۴ هزار و ۸۱۰ دلار به ثبت رسیده است.
محمدحسین بابالو: قیمت مس به نسبت سایر بازارهای مشابه از رشد چندانی برخوردار نبوده و به نظر نمیرسد در کوتاهمدت شاهد معجزهای برای این بازار باشیم؛ هرچند که واقعیتهای مغفول بسیاری در پشت این رخدادها نهفته است که بررسی و شناسایی آنها میتواند مسیر پیش رو را ترسیم و تبیین کند.
قیمت مس در آخرین معاملات بورس فلزات لندن برای معامله نقدی و تحویل فیزیکی ۴ هزار و ۷۹۶ دلار در هر تن برای هر تن مس کاتد به ثبت رسیده ولی برای معاملات سلف سه ماهه همین رقم ۴ هزار و ۸۱۰ دلار به ثبت رسیده است. به عبارت ساده تر هم اکنون فاصله قیمتی خرید نقدی در بورس لندن با معاملات سلف آن ۱۴ دلار است یعنی تحویل کالا در آینده گران تر از تحویل نقدی است که نشان میدهد بازار انتظار دارد که قیمت مس در آینده افزایش یابد. این شرایط که در ادبیات بازار به کانتانگو یا کنتانگو ( CONTANGO) مشهور است و نشان میدهد که دورنمای قیمتی به سمت افزایش نرخ متمایل بوده تا جایی که حتی خرید در شرایط فعلی و تحویل آن ۳ ماه دیگر هم جذاب است زیرا مشخص نیست که در آن زمان چه اتفاقی برای بازار مس و قیمتهای آن خواهد افتاد. همین ویژگی ساده را باید سنگ بنای تحلیل قیمت مس در روزهای آینده به شمار آورد. کنتانگو یا گرانتر بودن قیمتهای سلف از قیمتهای نقدی نشاندهنده میل بازار به افزایش قیمت هاست.
در ادامه باید به این نکته اشاره کرد که ماهها است قیمت مس در سطوحی کمتر از ۵۰۰۰ دلار نوسان میکند که قطعاً با واقعیتهای قیمتی این کالا در تضاد بوده زیرا قیمت واقعی این کالا در بازارهای جهانی بیشتر از این ارقام است. از سوی دیگر عدم وجود تقاضای واقعی بهصورت فیزیکی، بالابودن نسبی حجم تولید به نسبت مصرف واقعی در کنار سرمایهگذاریهای جدید در معادن، کاهش قیمت نفت و تقلیل هزینه تولید مس، افزایش سطح تکنولوژیک معادن و استفاده از ذخایری با عیار کمتر به کمک ماشینآلات بزرگتر، افزایش ارزش دلار آمریکا، تزریق تردیدهایی بزرگ از دورنمای اقتصادی جهان در کنار بحثهای پیرامون برگزیت، کاهش رشد اقتصادی چین و پایین بودن رشد اقتصادی در جهان، دورنمای مبهم پیش رو و ابهاماتی بسیار عمیق درخصوص حجم واقعی عرضه و تقاضا در بورسهای مطرح جهان مواردی است که تاکنون بازار مس را با بحرانهایی جدی رو به رو ساخته است تا جایی که در مقایسه با سایر فلزات و حتی فولاد، جایگاه در خور شأن خود را بهدست نیاورده است.
آخرین آمارها از چین نشان میدهد که مس خالص و مفتول مس وارداتی به این کشور در ماه جولای ( ماه میلادی گذشته) با ۳/ ۱۴ درصد کاهش به نسبت ماه قبل روبهرو شده و این میزان به ۳۶۰ هزار تن در ماه رسیده است. این در حالی است که در همین زمان حجم واردات کنسانتره مس چین همچنان بهصورت قدرتمندی بالا باقی مانده است و به نسبت سال قبل از آن ۸/ ۴۲ درصد رشد را تجربه میکند. در مورد واردات کنسانتره مس چین باید به نکتهای فنی نیز توجه داشت زیرا در همین دوران هزینه تصفیه، خالصسازی و ذوب آن موسوم به TC در سطوحی بسیار پایین یعنی ارقامی نزدیک به ۱۰۰ تا ۱۰۵ دلار بر هر تن پایین باقی مانده که جذابیت واردات کنسانتره را به این کشور افزایش میدهد. هم اکنون در بسیاری از کشورهای جهان هزینههای ذوب و تصفیه مس ارقامی بالاتر از این سطوح قرار دارد که باز هم جذابیت واردات کنسانتره مس را افزایش داده ولی رونق واردات مس خالص را تضعیف میکند. این رخداد مهم تاکنون یکی از نقاط ضعف بازار جهانی مس بوده است که در ادامه بیشتر به این مطلب میپردازیم.
در بازار مس با عقبنشینی آرام رشد اقتصادی چین، شاهد آن بودیم که حجم بزرگی از تقاضای مس خالص در جهان کاهش یافت، هرچند که با توجه به وجود بحران در بازار املاک چین که بیش از ۳ سال است مرتفع نشده تا جایی که بسیاری از واحدهای مسکونی جدید خالی مانده و مردم به دلیل شرایط سخت اقتصادی و دورنمای مبهم آن حاضر به نقل مکان به خانههایی بهتر نیستند این وضعیت وخامت بیشتری به خود گرفته است زیرا دورنمای چندان جذابی پیش روی مصرف مس در مسکن وجود نداشته، هرچند که درخصوص لوازم برقی و محصولات مشابه نیز چنین وضعیتی را شاهد هستیم و تاکنون صادرات چین نتوانسته است افت تقاضای مس را جبران سازد ولی این تمام ماجرا نیست.
دو رخداد دیگر تاکنون در بازار مس موثر بوده که تاثیر بزرگی بر تقاضای این کالا در شرق آسیا با محوریت چین داشته است. هماکنون ذخایر استراتژیک دولتی مس که در سالهای اخیر از موجودی بالایی برخوردار شده به بستری امن برای این کشور تبدیل شده که باعث میشود تا نوسان قیمتهای جهانی، چندان هم برای بازار داخلی چین اهمیتی نداشته باشد زیرا همیشه مطمئن است که عرضه مس در این کشور کافی خواهد بود. از طرف دیگر با توجه به ذات دولتی بودن آن، نوسان قیمتها چندان هم مهم نبوده یعنی خرید در قیمتهای بالا و فروش در قیمتهایی پایین تر اهمیتی برای این کشور نخواهد داشت که باز هم از جذابیت خرید از بازارهای جهانی میکاهد. نکته دیگر را باید تلاش دولت و صنعت چین برای ایجاد یک حاشیه امن برای صنعت و مصرفکنندگان چینی دانست زیرا با توجه به رویکرد ادغام عمومی (سرمایهگذاری در معادن مس در داخل و خارج از کشور متبوع) و همچنین افزایش واردات کانیهای مس دار به جای واردات مس خالص، دولت و صنعت چین در جهت مقاومسازی اقتصاد خود از بحرانهای احتمالی گام برداشتهاند که تمامی این موارد در کل باعث شده تا بازار مس چین از بازارهای جهانی آن فاصله بگیرد. در نهایت باید به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به کاهش نرخ بهره بانکی در چین، برخی امیدواریها نسبت به بهبود وضعیت بازار ایجاد شد ولی تاکنون نتیجه ملموسی نداشته است.
این در حالی است که ارزش یوآن چین موسوم به رنمینبی ( RMB) نیز به رغم کاهش نرخ بهره در مسیر افزایش قرار گرفته که به صراحت سیگنالی متناقض با واقعیتهای اقتصادی به شمار میرود و نشان دهنده این مطلب است که مردم این کشور میل به هزینه کرد درآمدهای خود نداشته و با وجود کاهش نرخ سود بانکی، باز هم پول نقد نگه میدارند، هرچند نگرانی نسبت به آینده نیز به این وضعیت دامن زده است. این شرایط هرچند به تقویت توان خرید چین میانجامد ولی جذابیتی برای خرید در این کشور ایجاد نکرده است.
موارد فوق را باید مهمترین واقعیتهای بازار جهانی مس دانست که تاکنون با کاهش تقاضا، افت قیمتها را رقم زده است. این در حالی است که با کاهش تقاضا در بازارهای جهانی، حجم عرضه نیز ناخواسته کاهش یافته است. هرچند که میثاقی قابل توجه بین تولیدکنندگان بزرگ جهان برای کاهش حجم تولید و مدیریت بازار پدید آمده ولی به فرجام نرسید، زیرا پرو بهعنوان یکی از تولیدکنندگان مهم و نوپا در بازار مس به تعهد خود پایبند نماند و در نهایت کل بازار با مشکل روبهرو شد. نتیجه این پیمانشکنی هم تنبیه تمامی تولیدکنندگان توسط مکانیزم بازار بود که باعث شد بهای مس تا قیمتهایی کمتر از ۴۵۰۰ دلار افت کند. درخصوص برآورد روند عمومی عرضه و تقاضا میتوان به نوسان موجودی انبارها توجه کرد ولی این فاکتور همیشه بهعنوان ملاکی متقن قابل قبول نیست، زیرا در سالهای اخیر و با قدرت گرفتن ابزارهای مالی بر پایه اوراق کالایی، مشخص نیست که چه میزانی از ذخایر انبارها هماکنون بهعنوان وثیقه در بانکهای جهانی حالت تعهد به خود گرفته و قابل داد و ستد نیست یا چه بخشی از موجودی انبارها به دلیل عدم بازپرداخت بدهی توسط بانکهای وامدهنده، در بازار عرضه میشود.
این موارد به ظاهر ساده باعث شده تا همچون گذشته نتوان موجودی انبارها را بهعنوان فاکتوری تاثیرگذار در روند عمومی قیمتها مورد بررسی قرار داد؛ حتی به صراحت نمیتوان نوسان موجودی انبارها در شرایط فعلی برآیند واقعی عرضه و تقاضا به شمار آورد. اِما جنکینز، مدیر موسسه کمبریج ریسک در پاسخ به سوالی درخصوص شیوه بررسی موجودی انبارها چندی پیش به «دنیای اقتصاد» گفته بود: با توجه به نبود اطلاعاتی دقیق و قابل استناد از وضعیت واقعی حجم عرضه و تقاضا به کمک بررسی و دقت بر موجودی انبارهای بورس فلزات لندن در اقصی نقاط، هماکنون توجه کمتری به این رقم شده و شاید این مشکل، یکی از محدودیتهای بورس فلزات لندن به شمار رود که خود ما نیز در بازار LME با این مشکل رو به رو هستیم.
وی در ادامه افزود: برای بررسی وضعیت واقعی عرضه و تقاضا شاید سادهترین راه توجه به وضعیت بازارهای فیزیکی این کالا باشد و فعالان صنعتی مس یا دیگر فلزات پایه بر اساس وضعیت واقعی تولید و مصرف، شاید بتوانند اطلاعات بهتری را در اختیار شما قرار دهند، بنابراین از اطلاعات آنها حداکثر استفاده را ببرید زیرا بورس فلزات لندن نیز تاکنون نسبت به این محدودیت واقعی پاسخی ارائه نکرده است. برخی از برآوردها نشان میدهد که یکی از دلایل کاهش قیمت مس در ماهها و حتی سالهای اخیر عدم بازپرداخت بسیاری از بدهیهای گذشته بر پایه اوراق کالایی در بورس فلزات لندن یا سایر بورسهای معتبر جهانی بوده است، زیرا به یکباره حجم عرضهها را بدون منطق اقتصادی و در قیمتهایی پایین، افزایش داد تا جایی که تولیدکنندگان اصلی نیز راهی جز کاهش قیمتهای خود نداشتند. این در حالی بود که با آغاز روند نزولی قیمتها، بسیاری از سرمایهگذاران نیز تلاش کردند از این بازار خارج شده و به عبارت سادهتر از شر آن خلاص شوند. این موارد را باید یکی از دلایل اصلی کاهش قیمتها به شمار آورد.
با توجه به تمامی این موارد باز هم توجه به نوسان موجودی انبارها در بورس فلزات لندن میتواند بهعنوان سیگنالی برای بررسی بازار به شمار رود هرچند که اهمیت این فاکتور به نسبت سالهای قبل کمتر خواهد بود. نگاهی به موجودی انبارهای مس در بورس فلزات لندن نشان میدهد که این رقم از روزهای اوج خود در سال ۲۰۱۳ و رقمی نزدیک به ۶۵۰ هزار تن، به عددی نزدیک به ۲۰۶ هزار تن کاهش یافته که خود سیگنالی مهم به شمار میآید. هرچند که این رقم ۳ هفته پیش به ۲۳۵ هزار تن نیز رسیده ولی هم اکنون در مسیر کاهش قرار دارد. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که کف موجودی انبارهای مس رقمی نزدیک به ۱۴۰ هزار تن در ماه مارس بوده ولی در همان دوران نیز کاهش شدید موجودی انبارها، حمایتی از قیمت مس نکرد. در هر حال و تنها به منظور کسب اطلاعات باید گفت که موجودی انبارهای مس به آرامی در مسیر کاهش قرار داشته که میتواند از قیمتهای مس تا حدودی حمایت کند.
دورنمای قیمت مس
هر چند که هم اکنون بهای مس در بازارهای جهانی در سطوح پایینی قرار داشته ولی به نسبت هفتههای قبل در یک ماه اخیر، هم اکنون روندی کاهشی را در پیش داشته، هرچند که موجودی انبارهای آن در بورس فلزات لندن نیز در مسیر نزولی قرار دارد. با توجه به پایین بودن قیمت جهانی نفت خام در کنار رشد نسبی بهای سایر فلزات پایه و آغاز روندی جدید برای کاهش قیمتها، شاید بهای مس در کوتاهمدت، باز هم به افت خود ادامه دهد؛ یعنی ممکن است قیمتهای کمتری را تجربه کند. پس از طی این دوران یعنی برای هفتهها و ماههای پیش رو جهتگیری افزایشی قیمتها کاملا توجیهپذیر بوده و میتوان بهای مس را در سطوحی نزدیک به ۵ هزار دلار تصور کرد.
ارسال نظر