رقابت بورس‌ها برای عقد قراردادهای سلف فولاد

گروه بورس‌‌فلزات-علی غفوری- بازارهای مالی به دنبال ابزارهای هجینگ هستند تا کمتر در معرض خطرات نوسان قیمت‌های فولاد قرار گیرند و این حقیقتی است که بازارهای مهم بورس جهان با آن مواجه هستند.

با وجود اینکه ابزارهای مالی مشتقه فولاد در خارج از بورس یعنی در بازارهای OTC (نوعی دادوستد است که غیراستاندارد بوده و در بورس معامله نمی‌شود) حدودا ۵/۲سال است که دادوستد می‌شود هیچکدام از بورس مهم فلزات در جهان هنوز به طور رسمی قراردادهای آتی فولاد را آغاز نکرده‌اند. بورس طلا و کالای دبی (DGCX) در نظر دارد اواخر امسال اینگونه قراردادها را آغاز کند و بورس‌‌فلزات لندن نیز در نظر دارد آوریل سال آینده قرارداد آتی فولاد را شروع کند.

بورس‌‌فلزات شانگهای (SHFE) امیدوار است که بتواند تا پایان سال ۲۰۰۷ اینگونه قراردادها را به کار بگیرد.

علاوه بر این بورس کالای نیویورک (نیمکس) نیز علاقه‌مند است خدمات قراردادهای آتی فولاد خود را که هنوز تاریخ آن را مشخص نکرده است آغاز کند.

این بورس‌ها امیدوارند که بتوانند به دلیل ادغام‌هایی که در سطح جهانی بین شرکت‌ها یا کارخانه‌های فولادسازی صورت پذیرفته و صنعت توانسته است به نحو بهتری نظم را در قیمت‌های خود اعمال کند، این‌گونه ابزارهای مالی جدید را برای فولاد در بازارهای خود پیاده کنند.

در سال ۲۰۰۴ بعضا به همین دلیل قیمت فولاد به بالاترین سطح خود رسیده و تقاضا برای فولاد نیز افزایش یافت و در نتیجه نظر سرمایه‌گذاران به این صنعت بیشتر جلب شد.

اما سرمایه‌گذاران خواهان این هستند که صنعت از ابزار مدیریت ریسک استفاده کند تا آنان در مقابل خطرات نوسانات قیمت فولاد در بازار مصون بمانند.

عرضه‌کنندگان و مصرف‌کنندگان فولاد قادر خواهند شد که خود را در مقابل تغییرات قیمت محافظت کرده و دستیابی بیشتری به منابع مالی (وام) داشته و سودآوری آنان افزایش یابد.

با وجود این مزیت‌ها، بورس‌ها هنوز با مشکلات عدیده‌ای در این زمینه مواجه بوده و هنوز نمی‌‌توانند موفقیت اینگونه قراردادها را برای فولاد تضمین کنند.

به عنوان مثال دو هفته پیش بورس طلا و کالای دبی انجام یا شروع اینگونه قراردادها را برای میلگرد ساختمانی تولید داخل خود در منطقه دریای سرخ و منطقه خلیج‌فارس را تا بعد از تابستان به تاخیر انداخت.

مدیرعامل این بازار می‌گوید: این تاخیر ضروری بود تا دست‌اندرکاران صنعت فولاد بتوانند ضمن آشنایی بیشتر با اصول و نحوه کار جدید به عملکرد خود سرعت بخشند. او اضافه می‌کند که ما یک بورس هستیم و اعضای ما کاملا آماده فعالیت تجاری هستند اما درصد بالایی از این اعضای شرکت‌های فولادسازی هستند که می‌خواهند تجارتی را آغاز کنند که از نظر فنی و تخصصی آماده این کار نیستند و برای این کار ما به زمان نیاز داریم.

زمانی که قرارداد سلف منعقد می‌شود باید دید که به چه سرعت فولاد می‌تواند فرآیند ثبت و تضمین تسویه‌حساب مالی قراردادهای آتی را انجام داده و نیز اینکه نظر نهاد تنهاتری ‌در مورد صنعت فولاد چه بوده و به چه سرعتی بین اعضای این فرآیند صورت می‌پذیرد. این نوع قراردادها برای طرفین تازگی دارد جامعه فولاد با مواردی چون حساب‌های مارجین‌ روزانه (اعضای پایاپای یا تهاتر روزانه حساب‌های تجاری خود را تسویه می‌کنند) آشنا نیستند.

رییس اتاق تهاتر لندن می‌گوید هدفی که DGCX دارد عالی است اما بسیار پیچیده است که برای حل مشکلات و موانع آن به زمان نیاز است.

قرارداد DGCX در روی یک سکوی الکترونیک دادوستد خواهد شد که توسط بازار چند کالایی هند تهیه شده که در حال حاضر قراردادهای سلف فولاد (شمش) داخلی را در هند اجرا می‌کند.

اما به‌رغم پیچیدگی آن قرارداد DGCX می‌تواند فرصت خوبی را برای دست‌اندرکاران صنعت فولاد ایجاد کند تا فولاد خود را در مقابل نوسانات بازار بیمه کند.

مشکلات ریسک

به هر صورت شرکت‌های فولادسازی در خاور دور با همان مشکلات و ریسک‌هایی مواجهند که کارخانه‌‌های فولادسازی در کشورهای حوزه خلیج‌فارس با آن روبه‌رو هستند مثال یک کارخانه هنگ‌کنگی می‌گوید بین قیمت میلگرد ساختمانی در دبی و قیمت میلگرد ساختمانی او در هنک‌کنگ در منطقه ۹۰درصدی، ۳۶۰روز رابطه متقابل وجود دارد و این بدین معنی است که آنها می‌توانند ۹۰درصد از قیمت خود را با استفاده از قرارداد میلگرد ساختمانی DGCX در مقابل ریسک حفاظت یا بیمه کنند.

در ابتدای کار همکاری و ارتباط نزدیکی بین بورس وجود داشته که دادوستد را تسهیل می‌بخشد و در حقیقت در مقطع کنونی رقابت بین آنها وجود ندارد. مدیرعامل LME می‌گوید هم‌اکنون بین این بورس و بورس دبی یعنی DGCX زمینه و فرصت بالقوه زیادی برای همکاری وجود دارد که بتوانند در خرید و فروش فولاد کار را آغاز کنند به طوری که LME اخیرا قرارداد بیلت فولادی خاور نزدیک را اعلام کرده مکان‌هایی مانند جنوب ایتالیا، شمال آفریقا ساحل دریای سیاه ترکیه و دبی را برای تحویل تعیین کرده است.

اگرچه دو قرارداد LME بر پایه تحویل فیزیکی منطقه‌ای در خاور نزدیک و خاور دور تا حدی شبیه DGCX است ولی از نظر مدل تحویلی با LME متفاوت است.

با توجه به اینکه قرارداد DGCX براساس مدل تحویل make/take (تولید به مصرف (عرضه و تقاضا)) است و در زمان تولید سعی دارد به موجودی انبار افزوده نشود ولی مدل Lme به موجودی می‌افزاید و از طریق سیستم دقیق مالکیت حسابرسی شده آن برای تولیدکننده ایجاد ارزش افزوده می‌کند.

این‌گونه اسناد مالکیت کاملا مورد تایید بانک‌ها بوده و برای اکثر بانک‌های مالی همانند نقد است. بخش فیزیکی تجارت LME کاملا توسط Water house Coopers حسابرسی می‌شود.

مدیرعامل LME می‌گوید زمانی که این سیستم برقرار گردد تولیدکنندگان قادر خواهند شد که وضعیت مالی خود را بهبود بخشند. او اضافه می‌کند که تحویل فیزیکی بخش جداناپذیر این قرارداد است.

مثلا زمانی که یک تولیدکننده بیلت یا محصول خود را برای فروش از طریق LME در یک انبار مورد تایید آن بگذارد بدین طریق می‌تواند صندوقی ایجاد کند که از آن برای طرح‌های توسعه خود وام اخذ کند.

این نحوه قراردادهای بیلت فولادی در LME مشابه قراردادهایی است که برای آلومینیوم اولیه صورت می‌پذیرد. قرارداد آلومینیوم خام LME تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق فعال نبود که ناگهان عرضه داخلی افزایش سنگینی پیدا کرد و عقد این نوع قراردادها آغاز شد. همین ریسک درون بازاری در بازار بیلت CIS- خاور نزدیک نیز وجود دارد.

همانند DGCX آموزش عامل مهمی در موفقیت قراردادهای LME خواهد داشت. LME سعی فراوانی در شناساندن دنیای ابزارهای مالی مشتقه کرده اما هنوز راه درازی در پیش است. به هر حال می‌بایستی این نوع قراردادها را آغاز کرده و متعاقب آن آموزش‌های لازم را ادامه داد.

مهم‌ترین مساله این است که محصولی را به این بازار ارائه داد و زمانی که محصول مشخصی داشته باشی به راحتی می‌توان مشتری را ترغیب به مصرف آن کنی و باید به مردم چیزی اصولی و واقعی نشان دهی. (نقل قول از مدیرعامل LME.)

LME و DGCX تنها بازارهایی نیستند که در صدد اجرای قراردادهای آتی یا سلف فولاد هستند. در چین تا همین اواخر صنعت فولاد مخالف به کارگیری قراردادهای آتی فولاد بود که بازار سلف شانگهای (SHFE) قرارداد تحویل فیزیکی را برای میلگرد ساختمانی و مفتول تنظیم کرد.

مدیرعامل SHFE می‌گوید: درخواست خود را برای هر دو محصول به سازمان‌های دولتی مربوطه فرستاده‌ایم و منتظریم تا تاییدیه نهایی آنان را دریافت کنیم که بلافاصله آن را اجرا خواهیم کرد و مفتول فولادی را در مرحله نخست کار قرار خواهیم داد.

که واکنش‌‌های گوناگونی نسبت به قراردادهای آتی فولاد از طرف شرکت‌ها به چشم می‌خورد. چه مثبت و چه منفی انجمن‌ آهن و فولاد چین دیدگاه خود را تغییر داده و از طرح SHFE حمایت می‌کند.

با وجود چرخش صددرصدی انجمن آهن و فولاد چین ولی هنوز SHFE کار سختی در پیش دارد تا بتواند صنعت فولاد را متقاعد کند که قراردادهای آتی فولاد تحولات مثبتی هستند. یک مقام رسمی شرکت معظم آهن و فولاد LAIWU می‌گوید: هنوز نمی‌دانم آیا در این گونه قراردادها شرکت داشته باشیم یا نه چون هنوز هیچ گونه قرارداد آتی در شانگهای منعقد نمی‌شود.

اکثر فولاد سازان هنوز با قراردادهای آتی ناآشنا هستند و باید در این زمینه آموزش‌های لازم را ببینند. مدیر فروش شرکت آهن و فولاد نانجینگ می‌گوید: مدیران ما هرگز از این گونه قراردادها با ما صحبت نکرده‌اند. اما شرکت‌های کارگزاری که قراردادهای سلف را اجرا خواهند کرد امیدوارند که بتوانند با دوره‌های آموزشی صحیح برای فولادسازان منافع واقعی آن را مشخص کنند.

گروه شاگانگ که چهارمین فولاد ساز بزرگ چین است اخیرا علاقه شدیدی به بازار سلف پیدا کرده است.

کارشناسان چینی می‌گویند فولادسازان از این وحشت دارند که نمی‌دانند سلف چیست و اگر آنان دانش بهتری پیدا کنند (همانند واحدهای ذوب مس که به خوبی قراردادهای سلف مس را در حال حاضر انجام می‌دهند) بهتر به اهمیت و منافع قراردادهای آتی پی خواهند بود.

علاوه بر این بورس نیویورک روش کاملا متفاوتی را برای قراردادهای سلف اتخاذ نموده است، که در نیمکس استفاده خواهد شد و از سایر بازارها متفاوت است و آن براساس شاخص قیمت‌گذاری و تسویه نقدی است.

در این روش سعی شده است که تنوع و پیچیدگی صنعت فولاد مورد توجه قرار گیرد. شاخص قیمت‌گذاری بهترین روش است چون بازار فولاد بازاری است که ذاتا متغیر است و در نتیجه شاخص‌ها پاسخ بهتری برای اینگونه بازارهاست.

نیمکس هنوز این طرح خود را تایید نکرده اما یک تفاهمنامه با شخص قیمت‌گذاری Steel Benchmaker امضا نموده است. فرایند Steel Benchmaker در بازار فولاد بسیار موفق عمل کرده است و شاخص آن معتبر و پر ارزش است. استفاده از سیستم بر مبنای شاخص مانع قراردادهای تحولی فیزیکی نمی‌شود و اگر از شاخص استفاده شود قرارداد از نظر مالی تسویه می‌شود. اما سایر بازارها نیز می‌توانند برای تسویه فیزیکی قراردادها به توافق برسند که نیمکس مساعدت لازم را با آنان خواهد کرد.

ابزارهای مقابله با ریسک تغییرات قیمت‌ها

درست شبیه قراردادهای سلف فلزات پایه، پیشنهادات چهار بازار احتمال بتواند نظر جوامع سرمایه‌گذاری را جذب نماید که به نظر می‌رسد به جای استفاده از ابزار کنترل ریسک (heading) نوعی دلال بازی برای تجارت آن به وجود آید.

مدیرعامل LME می‌گوید اما این وضع احتمالا بلافاصله نرخ نخواهند داد و دارای اثرات منفی نخواهد بود. برای افزایش سود و حجم قرارداد آن LME به دنبال شاخص قیمت‌گذاری تجارت فیزیکی بازار بیلت تجاری است که آن را به سایر بازارهای بیلت نیز توسعه خواهد داد. این قراردادها در آینده قیمت پایه‌ای خواهند بود برای تجارت بیشتر محصولات نهایی ساخته شده از بیلت خصوصا میلگرد ساختمانی.

سال گذشته از ۵۱۲میلیون بیلت تولید شده ۳۰میلیون تن آن دادوستد شد. استفاده از بورس به عنوان یک بازار شبه فیزیکی موجب تشویق مردم خواهد شد تا از آن به عنوان حفاظی در مقابل ریسک نوسانات قیمت‌های خود در معاملات ساده استفاده کنند. فقط زمانی که معاملات سهل و ساده انجام پذیر سرمایه‌گذاری در آن افزایش خواهد یافت.

حتی در این صورت فولادسازان مزیت بیشتری نسبت به نهادهای سرمایه‌گذاری خواهند داشت. چون کسانی که در جریان زنجیره عرصه فولاد باشند (به دلیل داشتن اطلاعات کافی و مفید) دارای موقعیت برتری خواهند بود. قرارداد DGCX به گونه‌ای طراحی شده است که هم ابزار کنترل ریسک بازار بوده و نیز ابزاری است برای جذب سرمایه‌گذاران.

در بازارهای آرام به دلیل خطرات بالای آن چندان نمی‌توان به سود قابل‌ملاحظه‌ای دست یافت.

از قراردادهای سلف فولاد می‌توان به عنوان یک ابزار hedging برای کاهش یا مقابله با ریسک تغییرات قیمت در بازار استفاده کرد و نیز از آن در انواع معاملات سلف در این گونه بازارها بهره‌برداری کرد.

هنوز برای مشخص شدن وضعیت نهایی یا موفقیت این گونه قراردادها به زمان زیادی شاید ده سال وقت لازم باشد.

روش OTC نیز بسیار جوان است. در طی این مدت قراردادهای بازار تحولی پیدا کرده است که می‌تواند مشوق قراردادهای جدیدی شود. اکثر بازارها دارای طرح‌های هستند که در صورت موفقیت پیشنهادات اولیه‌تان آن را ادامه داده و به اجرا خواهند گذاشت.

هیچ کدام از بازارها این مساله را رد نمی‌کند که هنوز جوامع فولادی با ابزارهای مشتقه بازار (derivation) آشنا نبوده و بالعکس. اگرچه این فرآیند هنوز تازه آغاز شده و در حال پیشرفت است اما اگر به مشکلات فائق آیند (با توجه به حجم و توان فیزیکی صنعت فولاد که سومین ردیف را در جهان به خود اختصاص داده است) این صنعت می‌تواند در بازار قراردادهای سلف فولاد از سایر فلزات پایه نیز پیشی بگیرد.

مقایسه قراردادها

A - قراردادهای بازار بورس فلزات لندن (LME)

براساس مدل تسویه سه ماهه / نقد LME معامله اولیه قراردادها در ظرف ۱۵ماه نهایی خواهد شد. هر دو قرارداد از نظر وزنی ۸۰تن Lots بیلت با مشخصات زیر خواهد بود:

- طبق گوست۹۴۵sp/ps ۹-۳۸۰

- ASTM A ۶۱۵Grgo

- ۲۰MnSi

و ابعاد زیر:

- mm۱۵۰×۱۵۰ و / یا mm۱۳۰×۱۳۰ در ۱۲متر طول

- بسته‌بندی‌های ۹-۷تن با تسمه یا به صورت باز، محل تحویل کلی تحت بررسی برای قرارداد خاوز نزدیک:

- جنوب ایتالیا، شمال آفریقا، ترکیه و دبی

- محل‌های تحویل کلی برای قرارداد خاور دور در دست بررسی است:

- ویتنام و کره جنوبی

برای محل تحویل خاص در چهارچوب مقررات کنونی LME عمل خواهد شد.

B- قرارداد DGCX

طول معامله قرارداد بین ۲ و ۱۲ماه آتی بوده و برای میلگرد ساختمانی به وزن ۱۰تن Lots با مشخصات زیر است:

- میلگرد ساختمانی B۵۴۴۴۹

- به اقطار ۲۵,۲۰,۱۶ یا ۳۲میلی‌متر

- منوط به استاندارد زنگ‌زدگی /So۸۵۰۱/

تحویل به انبارهای مورد تایید در منطقه آزاد جبل العلی خواهد بود که احتمالا ۱۴ روز بوده که در آن هیچ گونه کرایه‌ای پرداخت نخواهد شد تا خروجی افزایش پیدا کند. تمامی چهار بازار چیز متفاوتی را به بازار پیشنهاد می‌کنند - نیمکس از طریق Globex و Clearport دارای توزیع بالایی است، DGCX دارای مزیت منطقه‌ای است، LME می‌تواند بازار پرسود و فعالی ایجاد کند، ولی SHEE می‌تواند زمانی که بازار آسیا کاملا در دسترس سرمایه‌گذاران غربی قرار گیرد در سطح جهانی به موفقیت‌های قابل ملاحظه‌ای دست یابد.

اما در مورد MCX چه می‌گویید؟ زمانی که بازار هند در دسترس مصرف‌کنندگان بین‌المللی قرار گیرد (شاید در ظرف ۱۲ماه آینده) تاثیر زیادی روی بازارهای جهانی خواهد گذاشت. با هدف رسیدن به یک تریلیون دلار در میان پنج بازار بزرگ بورس جهانی تا سال ۲۰۱۲ (حتی جلوتر از نیمکس) قرارداد بورس هند نیز مورد تایید قرار خواهد گرفت.