مدیر عامل سابق شر کت فولاد مبارکه در گفت و گو با «دنیای اقتصاد»:
دولت باید برای تشخیص گرانی یا ارزانی فولاد قیمت های جهانی را شاخص قرار دهد
طی دو روز گذشته بخشهایی از گفتوگوی مهندس محمود اسلامیان مدیرعامل سابق فولاد مبارکه و عضو هیاتمدیره فعلی شرکت ملی مس ایران با خبرنگاران روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد. در این شماره بخش سوم و پایانی این مصاحبه از نظرتان میگذرد. ***
آقای اسلامیان! طرح جامع فولاد در دولت خاتمی با محوریت واحدهای دولتی فولاد تدوین شد، اما ۹ماه بعد طرح با محوریت بخش خصوصی تغییر کرد و قرار شد تا پایان برنامه چهارم توسعه تولید فولاد به ۱۷میلیون تن برسد. از آنجا که هر یکمیلیون تن تولید فولاد عملا یکونیممیلیارد دلار سرمایه میخواهد. چگونه بخش خصوصی که سرمایهاش
در این حدنیست، میتواند در اجرای طرح جامع موفق عمل کند خصوصا اینکه امروزه دیگر تولید سالانه کمتر از ۴میلیون تن توجیه اقتصادی ندارد؟
من معتقدم واحدهای دولتی تاحدی میتوانند صنعت فولاد و ظرفیتهای تولید را توسعه دهند که البته آنها هم باید به بخش خصوصی واگذار شوند، زیرا دولتی بودن واحدهای فولادی یعنی هزینه بالای تولید و عدم قدرت تصمیمگیری مدیران.
بنابراین، اگر برای سرمایههای خارجی در کنار پولهای سرگردان داخلی برنامهریزی کنیم و این سرمایهها را با توجه به وجود مزیت نسبی در تولید فولاد جذب این صنعت کنیم، خواهیم دید که امکان موفقیت طرح جامع وجود دارد.
شورای اقتصاد ۱۰ روز پیش اجازه توسعه صنعت فولاد توسط بخش خصوصی را صادر کرد. خصوصا اینکه رفع مشکل اصل ۴۴ هم به جذب سرمایههای بخش خصوصی کمک خواهد کرد.
البته من معتقدم ابلاغیه بند «ج» سیاستهای کلی اصل ۴۴ فقط بخشی از روحی است که در فرمان مقام رهبری وجود دارد و این ابلاغیه به تنهایی نمیتواند معجزه کند، زیرا بهرغم اینکه مشکل اصلی جامعه ما نیاز به تولید و اشتغال و کاهش تورم است، ولی آیا امنیت و بسترهای لازم را جهت جذب منابع بخش خصوصی فراهم کردهایم؟ پس باید به روح فرمان رهبری توجه کنیم و شرایط را برای حضور مردم فراهم آوریم. بحث کلان است، بانکها باید وارد عرصه تولید شوند و این روند و حرکت به سمت تولید بیشتر باید موضوع اصلی مورد پیگیری مسوولان اقتصادی شود.
آقای مهندس! خصوصیسازی و جذب سرمایههای این بخش خوب است ولی به شرطی که بخش خصوصی توانمند با قدرت سرمایه بالا در ایران وجود داشته باشد، به نظر شما این تئوری که باید بخش خصوصی به میدان بیاید چقدر عملی است؟
اقتصاد ما هرچقدر دولتی باشد، از اقتصاد چین و شوروی سابق که دولتیتر نیست. ببینید آنها با وجودی که الگوی دولتی بودن اقتصاد در جهان بودند، پس از ۱۰۰سال تسلیم شدند و به اصل آزادسازی روی آوردند و جالب اینکه روسیه و کشورهای تازه استقلالیافته ظرف ۵سال تمام اقتصادشان را خصوصی کردند. اقتصادی که در آن حتی نانواییها و خردهفروشیها هم دولتی بود، خصوصی شدند. ولی ما ۱۰سال است که شعار خصوصیسازی میدهیم، اما بیشتر به سمت عمومیسازی پیش میرویم تا خصوصیسازی.
حتی کشور چین هم الگوی دیگری ارائه داد و به رغم حفظ قانون مالکیت دولتی، قانون تجارت را حاکم کرد. به نظر من در ایران خرید گسترده سهام شرکتهای دولتی توسط مردم در یک پروسه زمانی میتواند خوب و موفق باشد و حتی سرمایههای خارجی را هم جذب کند که البته با این مدل، مشکل نبود بخش خصوصی قدرتمند هم در کشور حل میشود.
از سوی دیگر، برای کاری که آینده روشن دارد نباید زیاد سخت گرفت. به عنوان مثال، همین شرکت ذوبآهن اصفهان را میتوان با ۳۰۰-۴۰۰میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید، سودآور کرد و از آن سالی ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیارد تومان هم مالیات گرفت.
بعضا شاهد هستیم که برخی تصمیمها و مصوبههای دولتی در مسیر خلاف اقتصاد آزاد و منطق سرمایهگذاران بخشخصوصی است که از جمله آن میتوان به کاهش دستوری قیمتهای فولاد در مصوبههای اخیر اشاره کرد. به نظر شما در شرایطی که قیمتهای جهانی فولاد روبه افزایش است و میانگین نرخ این محصولات در ایران تنی ۱۰۰دلار هم از نرخهای جهانی ارزانتر است، آیا اینگونه مصوبات مزیت نسبی تولید و امنیت و انگیزه سرمایهگذاران را به مخاطره نمیاندازد و حتی در صورت اجرا با وجود اختلاف قیمتهای داخلی و خارجی رانت ایجاد نمیکند؟
البته وقتی در بازار یک محصول قیمتها بالا میرود و به مردم فشار میآید، طبیعی است که دولت در مقابل این فشارها احساس مسوولیت میکند و از خود واکنش نشان میدهد. به دنبال این واکنشها، راهکارهایی که پیشنهاد و ارائه میشود متفاوت است.
ببینید نگاهی به گذشته اقتصاد ایران نشان میدهد هر وقت قیمتها و بازار به سمت
سهمیه بندی پیشرفته مانند تجربه دوران جنگ و سالهای ۷۳ و ۷۴ تجربه خوبی نداشتهایم و فشار بر مردم بیشتر شده است وعدهای هم رانت بردهاند و بازار سیاه نیز درست شده، اما دولت باید هوشیار باشد که به پیشنهاد عدهای که میخواهند به نام مردم جیب خود را پرکنند توجه نکند. زیرا اجرای اینگونه تصمیمها یکسری تضمینها نیز طلب میکند که عملا امکانپذیر نیست، به عنوان مثال وقتی قیمت آهن در دنیا معادل کیلویی ۶۰۰تومان است، چگونه هزاران آهن فروش را میتوان کنترل کرد که کالای خود را کیلویی ۲۰۰تومان ارزانتر بفروشند و با سوءاستفاده، میلیاردها تومان به جیب نزنند.
پس بنابراین به نظر من با اینگونه مشکلات باید به گونهای برخورد کرد که دولت باید برای گرانی یا ارزانی کالاها شاخص داشته باشد و از گرانی و ارزانی آنها تعریف مشخصی ارائه دهد و در این راه منطقیترین راهکار این است که قیمتهای جهانی کالاها به عنوان معیار و شاخص تعیین شود و چنانچه نرخهای داخلی از قیمتهای جهانی بالاتر رفت بگوییم گران و چنانچه از نرخهای جهانی پایینتر آمد بگوییم ارزان.تقریبا تمام صاحبنظران متفقالقول هستند که قیمت فولاد به طور متوسط تنی ۱۰۰دلار از نرخهای جهانی پایینتر است.
بنابراین به جرات میتوان گفت: قیمت فولاد در ایران ارزان است ولی قیمتهای موبایل، لوازم خانگی، خودرو، پارچه، برنج، شکر و غیره در ایران گران است.
زیرا همین کالاها را در خارج ارزانتر از قیمتهای داخلی به مردم عرضه میکنند.
چطور دولت در مورد خودرویی که ۲برابر قیمت جهانی به مردم عرضه میشود، حساسیت نشان نمیدهد و برخورد نمیکند،اما میخواهد برای فولادی که ارزانتر از بازار جهانی به دست مردم ایران میرسد قیمت دستوری تعیین کند. اگر صنعت خودرو در ایران اشتغال ایجاد میکند، صنعت فولاد هم همین مزیت را دارد.
پس پیشنهاد میکنم دولت برای معیار گرانی یا ارزانی کالاها در ایران شاخص تعیین کند و نرخهای جهانی را ملاک قرار دهد.
طی ۲ سال گذشته به دنبال حادثه سونامی در اندونزی، جنگ در عراق و افغانستان تقاضا برای فولاد در دنیا بالارفت و قیمتهای جهانی با رشد مواجه شد، به نظر شما به عنوان کارشناس صنعت و بازار فولاد بفرمایید با توجه به حوادثی نظیر لبنان، سونامی اخیر و غیره بازار جهانی فولاد در آینده نزدیک چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
به تمام عواملی که اشاره کردید باید دو فاکتور دیگریعنی رشد اقتصاد چین و هند را اضافه کرد که در مجموع فکر میکنم روی بازار تاثیرگذار باشند. اما به نظر من قیمت جهانی فولاد طی یک سال آینده از تنی ۶۰۰دلار فراتر نخواهد رفت و از تنی ۴۰۰دلار هم پایینتر نخواهد آمد و با ۲۰درصد نوسان همراه خواهد بود.
شما سالها مدیرعامل فولاد مبارکه بودید. معاملات مچینگ این کارخانه امروز به پاشنه آشیل بورس فلزات تبدیل شده نظر شما در مورد اینگونه معاملات چیست؟
فولاد مبارکه حتی یک کیلو جنس هم به تجار نمیدهد، مگر با قیمتی که در بورس تعیین و کشف میشود.
از طرفی مچینگها به درخواست تولیدکنندگان محصولات نهایی یا همان مصرفکنندگان محصولات فولاد مبارکه است، نه خود فولاد مبارکه، زیرا تنوع جنس این کارخانه بالا است و نقدینگی مشتریان این کارخانه هم آن قدر نیست که بتوانند مستقیم از بورس فلزات خرید کنند. به عنوان مثال یک تولیدکننده لوازم خانگی یا ایرانخودرو یا ... نمیتوانند مستقیم از بورس فلزات خرید کنند. بنابراین مبارکه و بورس فلزات ناچار به معاملات مچینگ هستند که البته ایراد قانونی هم ندارد و معترضان این معاملات در بیرون هم فقط عدهای هستند که میخواهند فولاد ارزان بخرند و گران بفروشند.
نگاهی به جدول عرضه و تقاضا در بورس فلزات تهران نشان میدهد که همچنین عرضه نصف تقاضا بوده، آیا شما شایعه قیمتسازی را در بورس فلزات تایید میکنید؟
در کشوری که سالی ۶میلیون فولاد وارد و در بازار آن عرضه می شود عملا قیمتسازی به شیوهای که گفتید امکانپذیر نیست.
شرکتهای بزرگ فولادسازی در دنیا امروزه به سمت ادغام پیش میروند، فکر میکنید در ایران هم طی آینده نزدیک شاهد اینگونه ادغامها باشیم؟
در دنیا هدف از ادغام شرکتهای فولادسازی کاهش هزینههای تولید است، ولی در ایران هنوز فضا برای ادغام شرکتهای بزرگ دولتی که ارزش مجموع آنها حدود ۱۰میلیارد دلار است، فراهم نیست. فکر میکنم در ایران اول باید خصوصیسازی انجام شود و بعد ادغام صورت بگیرد.
ارسال نظر