آیا عقبماندگی راز دارد؟
پژمان معتمدیان دهکردی* یادداشت جناب آقای دکتر موسی بزرگاصل را که در روزنامه دنیای اقتصاد چهارشنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۹۲ مرقوم فرموده بودند مطالعه کردم. با اینکه در حدود ۲۳ سال کارحرفهای خود چه در سازمان حسابرسی و چه در بخشهای مختلف خصوصی و موسسات حسابرسی تنها خواننده نوشتارهای بزرگواران و استادان محترم بودم، اما خواندن یادداشت جناب آقای بزرگاصل برای اینجانب که بخشی از سلامتی خود را در این «حرفه با مسوولیت نامحدود» در معرض خطر گذاشتهام دردآور بود. همانگونه که جناب آقای بزرگاصل میدانند و بسیار آنها را تدریس فرمودهاند پایبندی به اصول رفتار حرفهای از شاخصههای اصلی هر حرفه است و عدم پایبندی به رفتار حرفهای در هر حرفهای موجب ایجاد فساد و در نتیجه سبب کاهش اعتماد عمومی به آن حرفه میشود.
پژمان معتمدیان دهکردی* یادداشت جناب آقای دکتر موسی بزرگاصل را که در روزنامه دنیای اقتصاد چهارشنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۹۲ مرقوم فرموده بودند مطالعه کردم. با اینکه در حدود ۲۳ سال کارحرفهای خود چه در سازمان حسابرسی و چه در بخشهای مختلف خصوصی و موسسات حسابرسی تنها خواننده نوشتارهای بزرگواران و استادان محترم بودم، اما خواندن یادداشت جناب آقای بزرگاصل برای اینجانب که بخشی از سلامتی خود را در این «حرفه با مسوولیت نامحدود» در معرض خطر گذاشتهام دردآور بود. همانگونه که جناب آقای بزرگاصل میدانند و بسیار آنها را تدریس فرمودهاند پایبندی به اصول رفتار حرفهای از شاخصههای اصلی هر حرفه است و عدم پایبندی به رفتار حرفهای در هر حرفهای موجب ایجاد فساد و در نتیجه سبب کاهش اعتماد عمومی به آن حرفه میشود. از اصول اساسی رفتار حرفهای و ارزشهای والای انسانی صداقت و درستکاری و بیطرفی است. حال با این یادآوری، مطالبی به شرح زیر را به عنوان عضو کوچکی از حرفه به عرض جناب آقای موسی بزرگاصل وکلیه استادان و بزرگوارانی که دست به قلم برده و مشکل را از منظر خود ریشهیابی میکنند، میرسانم: ۱- همانگونه که میدانیم کیفیت یک شاخصه اصلی در کل یک جامعه است، آیا با پایین بودن آن در سطوح مختلف میتوان آن را در بالاترین حد انتظار داشت؟ اجازه بدهید شما را ارجاع دهم به رتبه سلامت اداری کشور در سطح جهانی و اشاره کنم به سخنان یکی از مدیران محترم عامل شرکتهای خودروسازی که در پاسخ یکی از استادان محترم دانشگاه که مدام بحث کیفیت خودروهای ساخت کارخانه تحت مدیریت ایشان را زیر سوال برده و با خودروهای کشورهای پیشرفته در آن صنعت مقایسه میکرد، گفت: آیا کیفیت سطح علمی فارغالتحصیلان دانشگاه شما با دانشگاههای آن کشورها یکی است؟ ۲- جناب آقای دکتر مقایسهای بین کیفیت خدمات موسسات حسابرسی و سایرین به میان آوردهاند، اینجانب با اینکه خود و همکارانم افتخار همکاری در سازمان حسابرسی، در بخش خصوصی و موسسات حسابرسی را داشته و ارادت بسیار به هرکدام آنها به خاطر تقبل مسوولیتها و زحمات زیادی که در هر دورهای از زمان در این کشور برای حفظ و اعتلای این حرفه صرف کردهاند دارم، خدمت جناب آقای دکتر عرض میکنم همانگونه که جنابعالی مثالی آوردهاید از یک شرکت کوچک درخصوص حسابرسی و نحوه اظهار نظر نسبت به صورتهای مالی میان موسسات حسابرسی و سازمان حسابرسی، اینجانب درخصوص یک شرکت بزرگ ( مطمئنا تعاریف کوچک و بزرگ را جناب آقای دکتر در آیین نامه سقف مجاز بهتر از بنده میدانند) میتوانم به نمونهای عرض کنم، اما به دو دلیل از این کار خودداری میکنم: الف: معتقدم یک نمونه از موارد مطرح شده توسط جنابعالی بیانگر واقعیت کل موسسات حسابرسی بخش خصوصی نیست، چگونه میتوانم این اعتقاد خود را برای دیگران زیر پا بگذارم؟ هرچند نوشتهاید منظور شما کلیه موسسات نیست، اما کلیت نوشتار شما غیر از این را میرساند. ب: به طور قطع همانگونه که جناب آقای دکتر فرمودهاند استفاده از رانت و ضعف ساختاری برای کسب سود یا کسب مقام و قدرت، از شگردهای سود جویانی شده که گاهی در نقش طلبکار وارد میشوند، اینجانب نه طلبکار کسی هستم و از رانتهای مذکور نه میتوانم و نه میخواهم استفاده کنم، بنابراین میدانم مطرح کردن یک نمونه به دلیل عدم استفاده از رانتهای قدرت و نداشتن مصونیت آهنین چه عواقبی در پی خواهد داشت (البته اینجانب متوجه این مصونیت و تاکید بر کلمه موسسات حسابرسی بخش خصوصی نه کلیه موسسات حسابرسی هستم). ۳- جناب آقای دکتر هنوز یکی از پرحاشیهترین و جنجالبرانگیزترین چالشهای اخیر حرفه حسابرسی و اقتصاد کشور از یاد نرفته است. جنابعالی موضوع پرونده۳ هزار میلیارد تومانی را به یاد دارید که به دلایل مختلف برای موسسات حسابرسی احکام متعدد به درست یا نادرست صادر شد. اینجانب قصد دفاع از موسسات حسابرسی را ندارم، زیرا هم شما و هم اعضای محترم جامعه میدانید چه اتفاقاتی افتاده است، اما اینجانب از حضرتعالی تنها چند سوال دارم: آیا این موضوع بیشتر در دو بانک بزرگ کشور اتفاق نیفتاد؟ حسابرس این دو بانک چه کسی بود؟ آیا قصوری اتفاق افتاده؟ درصورت مثبت بودن آیا آن قصور در مقیاس اقتصاد دو کشور کمتر از قصورموسسه آرتورآندرسن در رسوایی شرکت انرون نبود؟ آیا پاسخ این سوالات به افکار عمومی به خصوص جامعه حرفهای داده شده است؟ ۴- همانگونه که به عرض رسید کیفیت و سلامت یک مساله عمومی است استفاده از رانت و لابیهای غیرمتعارف برای دریافت کار حسابرسی (هم توسط برخی موسسات بخش خصوصی هم توسط سایرین) نیز از سایر رانتها مانند اخذ وامهای کلان یا واردات خاص مسالهای جداشدنی نیست، آیا انتظار امضا فروشی نیست؟ همانگونه که اخلاق و ارزش مداری نیز یک مساله عمومی و کلی است که از یک فرد نمیتوان انتظار داشت در یک مساله حرفهای امضا فروشی نکند. اما در کسوت استاد و شاگردی احترام و ارادت خود را به جا آورده و به راحتی با آبروی دیگران بازی نکند و در مراحل حساس عصبی سخن به بیراهه نبرد. آیا این بداخلاقیهای رفتاری با بد اخلاقیهای حرفهای قابل مقایسه نیست؟ آیا در شرایط غیر عادی از برخی انتظار رفتار عادی و متعارف وجود دارد از برخی خیر؟ آیا تنها صاحبکارانی که عنوان میکنند فلان حسابرس که چند برابر حقالزحمه دریافت میدارد با گروه کامل حسابرسی که میآیند اولین چیزی که از شرکت میخواهند سیستمهای رایانهای متصل به اینترنت برای انجام معاملات بازار سرمایه است، قابل تسری به کل آن حسابرسان است؟ هرچند با استدلال شما جواب آن مثبت است ولی اینجانب پاسخ آن را منفی میدانم. ۵- روشن است که امضا فروشی (چه در جهت کسب ثروت چه در جهت کسب یا حفظ پست و مقام)، استفاده از رانت، ارائه گزارشهای بی کیفیت و ... نتیجه ضعفهای ساختاری و ضعف نظارت جامعه حرفهای است، اینجانب نوع نظارت و کنترل کیفیت موسسات و شاغلان انفرادی توسط جامعه حسابداران رسمی را دچار ایرادهای اساسی چه در چک لیست قبلی چه در چک لیست فعلی میدانم. میدانم با کنترل یک یا دو پرونده نمیتوان کل یک موسسه را ارزیابی کرد همانگونه که با یک یا دو درصد نمونهگیری نمیتوان درخصوص صورتهای مالی اظهار نظر با ریسک پایین نمود، بنابراین نیاز به بازنگری اساسی در نحوه کنترل کیفیت موسسات و شاغلان انفرادی وجود دارد که جای آن در این نوشتار نیست، تنها سوالی که بنده دارم این است که آیا در ساختاری که جناب بزرگاصل میفرمایند، توجه دارند که در آن بیشتر موسسات حداقل ۳ شریک حسابدار رسمی با حداقل ۲۰ تا ۲۵ سال سابقه کار مشغول فعالیت حرفهای هستند که با توجه به ظرفیت کاری پایین، شرکا، گاه کار سرپرستان ودر برخی موارد حسابرسان ارشد را هم انجام میدهند. آیا این ساختار، کیفیت را پایین آورده است؟ دلیل اینکه در این زمان چوب حراج به آبروی همه موسسات حسابرسی بخش خصوصی زده میشود چیست؟ چگونه میشود زمانی که موسسات، خود گزارش ارائه میدهند بیکیفیت است، اما به صورت دست دوم با مبالغ خیلی پایینتر گزارشهای آنها با کیفیت میشود. ما با نحوه ارجاع و انجام کارهای دست دوم کمی آشنا هستیم شما بیشتر توضیح دهید تا عموم مطلع شوند. ۶- جناب آقای دکتر بزرگاصل مسوولیتپذیری و پاسخگویی از اصلیترین خصوصیات افرادی است که خود را در معرض انتخاب قرار داده و مراکز تصمیمگیری و مدیریتی را در دست میگیرند، جنابعالی به عنوان عضو شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران (که اکنون آن را بسیار ضعیف میدانید)، عضو هیات عامل سازمان حسابرسی و عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر این کشور مسوولیت داشته و باید پاسخگوی وضعیت به وجود آمده باشید وگرنه این عقبماندگی رازی ندارد اگر هم دارد جنابعالی و سایر سروران گرامی باید این رازها را زودتر عنوان و در زمان تصدی چارهای میاندیشیدید یا اگر نمیتوانستید در همان زمان با اشاره به مشکلات کنارهگیری میکردید نه در این زمان که عضویت شما در شورای عالی جامعه رو به پایان است (شاید راز عقبماندگی را باید در گذشته و حال جستوجو کرد، شاید کسانی بخواهند با فرار به جلو آنچنان غباری ایجاد کنند که این گذشته و حال در آن پنهان و واقعیتهای آشکار به راز تبدیل شود). هرچند منتظر حملات و ترورها به فرموده جناب آقای بزرگاصل هستم، اما در این خصوص درد دلهای بسیار به خصوص با سروران گرامی در جامعه حسابداران رسمی و موسسات حسابرسی و شاغلان انفرادی وجود دارد که در موقع و مکان مقتضی بیان خواهد شد. در پایان در صورتی که سخنی به بیراهه گفتم از استادان محترم و سروران گرامی تقاضای راهنمایی و اگر موجب رنجش خاطر کسی شدم تقاضای بخشش دارم، اما باور بفرمایید به عنوان عضو کوچکی از این حرفه در این سالها در موسسهای متوسط و به دور از پایتخت و مراکز تصمیمگیری و تقسیم منافع، رنجها کشیدهایم که مپرس، اما در این روزهای سخت که کار به اینجا کشیده آماده ترمیم و ساختن دوباره هستیم. * حسابدار رسمی، کارشناس رسمی دادگستری و حسابدار مستقل
ارسال نظر