با توجه به حجم کم تقاضا در کنار هزینه بالای تولید و شرایط خاص بازارهای سهام، قیمت بالای مواد اولیه و حامل‌های انرژی و حجم و ویژگی‌های پولی، شاهد رکود تورمی در غالب بازارها هستیم. این شرایط به طولانی‌تر شدن بحران کمک خواهد کرد. به احتمال قوی قیمت‌ها ‌اندکی تعدیل خواهند شد اما کاهش محسوس آنها و بهبود بنیادین بازارهای جهانی هنوز نیازمند گذشت زمان است.

اوضاع جهانی اقتصاد

بازارهای جهانی در روزهای گذشته شرایط عجیب و خاصی پیدا کرده است. داده‌ها، اخبار و آمارها بالاخص قبل از سال نو میلادی دورنمای روشنی را برای اقتصاد جهانی تصویر می‌کرد اما هم اکنون داده‌های جدیدتر، این امید را با تردید مواجه کرده است. به عنوان مثال حجم عظیم حمایت‌های دولتی مخصوصا در آمریکا، بهبود ظاهری بازارهای شب سال نو، افزایش قیمت‌ها در بازار سهام و نفت، افزایش قیمت مسکن آمریکا و... همگی داده‌های مثبت مهمی بودند اما ذهنیت تورم را نیز در اذهان زنده می‌کرد. در ابتدا بسیاری از موسسات تحلیلی یا بانک‌ها از بهبود اقتصاد جهان سخن گفتند اما پس از مدتی نظراتشان را تعدیل کردند. بانک جهانی پیش‌بینی خود در مورد رشد اقتصاد جهانی را از ۶/۳ درصد اولیه کاهش داد و این متغییر را برای سال ۲۰۱۲ میلادی ۵/۲ درصد و در سال ۲۰۱۳ میلادی ۱/۳ درصد ارزیابی کرد. دورنمای اروپا نیز چندان جذاب نیست. با توجه به افزایش تورم، افزایش نرخ بیکاری، عدم رشد کافی دستمزدها، افزایش نارضایتی‌های اجتماعی و صنفی و اعتصابات، افزایش قیمت نفت و فلزات پایه و مواد اولیه، کاهش رشد تولید ناخالص داخلی برخی کشورها، ریزش برخی بازارهای سهام و سهم‌های شاخص و مهم و رکود در بسیاری از بازارهای کالایی و صنعتی و مشکلات بخش تولید یا بخش حقیقی اقتصاد، به نظر می‌رسد مشکلات هنوز هم پا بر جا هستند. افزایش قیمت‌ها در این حوزه‌ها مخصوصا بازارهای سهام و مواد اولیه در کنار بالابودن قیمت طلا مشکلات واقعی اقتصاد را نمایش می‌دهد. بالابودن قیمت سهام به افزایش سودآوری بنگاه‌ها نیاز دارد که فشار بر تولیدکننده را نیز افزایش می‌دهد. تعدیل این قیمت‌ها یا ریزش بازار سهام هم مشکلی مضاعف است. در چند روز گذشته ارزش یورو نیز افزایش چشمگیری داشت که باز هم نقطه ضعفی برای تولید در حوزه یورو خواهد بود. این موارد نشان می‌دهد که مشکلات تولید یا همان بخش واقعی و مهم اقتصاد هنوز مرتفع نشده است.

دلایل وقوع این امر عبارتند از: - پایین بودن نسبی رشد اقتصادی جهان

- پایین بودن نسبی رشد اقتصادی چین به نسبت سال‌های قبل و احتمال کاهش بیشتر آن به تبع تغییر سیاست‌های پولی و مالی دولت چین

- کاهش شدید و عجیب حجم تولید ناخالص داخلی آمریکا و منفی شدن آن به نسبت سه ماهه قبل

- بالابودن نرخ بیکاری آمریکا و اروپا و افزایش مجدد نرخ بیکاری آمریکا در کنار احتمال افزایش بیشتر نرخ بیکاری حوزه یورو. هم اکنون نرخ بیکاری اسپانیا ۰۲/۲۶ درصد است که بالاترین حد از سال ۱۹۷۰ تاکنون است. یورونیوز نرخ بیکاری جوانان زیر ۲۵ سال این کشور را نیز ۶۰ درصد اعلام کرد.

- کاهش ضریب اعتماد مصرف‌کنندگان آمریکایی و آلمانی(ضریب اعتماد مصرف‌کنندگان آمریکایی مجددا افزایش نامحسوسی داشت) کاهش نرخ اخذ وام توسط خانوارها و فعالان اقتصادی بخش خصوصی حوزه یورو

- بالابودن نسبی ارزش سهام در آمریکا به نسبت سایر بازارها و نوسان شدید آن بالاخص در خصوص سهم‌های مرتبط با مصرف‌کنندگان نهایی در کنار پایین بودن ضریب اعتماد مصرف‌کنندگان آمریکا و همچنین کاهش شدید ارزش سهم‌های صنعتی مهم اپل Apple یا سهم‌های مالی.

- متهم کردن موسسه اعتبار سنجی استاندارد‌اند پورز S & P به فریب سرمایه گذاران و تقاضای دریافت ۵ میلیارد دلار غرامت توسط دولت آمریکا.

- بالابودن قیمت نفت و احتمال تعدیل آن.

( بالابودن قیمت طلا که حکایت از عدم ثبات و بالابودن ترس و تردید از آینده اقتصادی جهان دارد)

- قیمت بالای فلزات پایه و مواد اولیه و هزینه حمل و نقل و هزینه بیمه و الکتریسیته در کنار رکود نسبی و قیمت‌های پایین در بازار فولاد و سنگ‌آهن و عدم وجود دورنمای روشن و شفاف برای این بازار.

- کاهش حجم فروش خودرو بالاخص در اروپا و کاهش سودآوری این صنعت در کنار بسته شدن بسیاری از کارخانه‌های فولاد این اتحادیه.

دورنمای بازارها

برای تحلیل اوضاع باید شرایط عرضه و تقاضا را توامان تحلیل کرد. در شرایط فعلی شاهد افزایش شدید تقاضا نیستیم و به نظر عرضه و تقاضا به سطوح ثابت با برتری طرف عرضه بر تقاضا رسیده‌اند. عرضه به تبع دورنمای روشن ارائه شده در گذشته در سطوح خوبی قرار دارد زیرا سرمایه‌گذاری‌های مطلوبی در سال‌ها و ماه‌های قبل صورت گرفت. افزایش سطح تکنولوژی و توان استفاده از منابع اولیه کم عیار یا فاقد ارزش اقتصادی نیز در این امر موثر بود. سیاست‌های تسهیل پولی نیز در حجم سرمایه‌گذاری‌ها و افزایش آن هم به عنوان یک پارامتر مثبت دخالت کرد. این موارد در صورت عدم بروز یک بحران اقتصادی جدید یا بحران‌های ژئوپلیتیک یا اجتماعی می‌توانند دورنمای مثبتی از عرضه و حجم آن ارائه کنند. این در حالی است که با توجه به بالابودن قیمت نفت، افزایش تورم و دستمزد، افزایش هزینه‌های الکتریسیته، بیمه، بهره‌های مالکانه و مالیات، مشکلات زیست محیطی و... هزینه تولید چه برای مواد اولیه، محصولات میانی یا محصول نهایی و ماشین‌آلات افزایش می‌یابد. افزایش ارزش یورو نیز برای این حوزه می‌تواند داده‌ای برای افزایش هزینه تولید باشد. نهایتا و به عنوان جمع بندی باید گفت که با افزایش هزینه تولید روزافزون مواجه هستیم.شرایط تقاضا نیز به تبع شرایط اقتصادی جهانی تعریف چندانی ندارد. با توجه به کاهش رشد اقتصادی ۳ ماهه پایانی آمریکا و حوزه یورو و کاهش رشد اقتصادی چین به نسبت سال‌های قبل در کنار بالابودن بیکاری و کاهش ضریب اعتماد مصرف‌کنندگان آمریکایی، آلمانی و ایتالیایی و... بخش تقاضا با مشکل مواجه است. بصورت کلی نه فقط در اقتصاد کلان بلکه در بخش‌های خرد اقتصادی و بازارهای خاص نیز با رکود مواجهیم. این شرایط بخش تقاضا را محدود نموده و احتمال رشد سریع تقریبا متصور نیست. تاکنون آمریکا و حوزه یورو با اتخاذ سیاست‌های تسهیل پولی و بسته‌های حمایتی سعی در بهبود بخش تقاضا داشتند اما چندان موفق نبوده‌اند. به عنوان نتیجه گیری و برآیند موارد ذکر شده بایستی به افزایش قیمت‌ها در بخش عرضه و کاهش تقاضا اشاره کرد. موجودی انبارها هم که به عنوان مقایسه شرایط عرضه و تقاضا لحاظ می‌شود شرایط مطلوبی ندارد. موجودی ذخایر نفت آمریکا خیلی بالا است. موجودی انبارهای فلزات پایه نیز بسیار بالا است. فولاد نیز بالاخص در اروپا شرایط مشابهی دارد. سنگ‌آهن هم از این روند پیروی می‌کند. این بالابودن موجودی انبارها دلیلی بر پیشی گرفتن عرضه بر تقاضاست. نکته بسیار مهم دیگر بالابودن قیمت‌ها در کنار بالابودن هزینه تولید است. در این شرایط هم تقاضا راکد و هم عرضه گران است. به عبارت بهتر رکود تورمی را در ذات خود تقویت می‌کند. از طرفی در سال‌های قبل شاهد تزریق پول به بازارها بودیم. این مطلب که همان افزایش پایه پولی در مقیاس جهانی بود در کنار عدم رشد اقتصادی مطلوب دقیقا به تورم منتهی شده و می‌شود. رکود تورمی یکی از مشکلات مهم بازار است که رکود و حجم پایین تقاضا در کنار تورم و افزایش قیمت‌ها توأمان بازارها را تهدید می‌کند. خروج از رکود تورمی به زمان و فعالیت بیشتری نیاز دارد.نهایتا می‌توان گفت که شرایط پیش روی بازارهای جهانی شرایط چندان مساعدی نیست. قیمت‌های فعلی نیز پتانسیل بهبود سریع را از بازار دریغ کرده است. بالابودن حجم نقدینگی نیز به این تورم بدون دلیل دامن زده و می‌زند و در چند هفته گذشته نیز رشد سریعی داشته است. باید این قیمت‌ها تعدیل شود زیرا با داده‌های بنیادین بازار جور در نمی آید. اما این کاهش چندان عمیق نخواهد بود. به نظر می‌رسد در هفته‌های آینده با فرض عدم وقوع یک رخداد غیرمنتظره، اتفاق خاصی جز تعدیل قیمت‌ها رخ نخواهد داد. به عنوان مثال مس یا دیگر فلزات پایه جای تعدیل دارد، اما در قیمت‌های انتهای سال قبل نوسان خواهد کرد. به احتمال قوی ریزش‌های شدیدی ثبت نخواهد شد اما فروشندگان و بالاخص صادرکنندگان این کالاها شاید برای فروش مشکلاتی داشته باشند.