بلاکچین؛ انقلاب ساکت
بلاکچین را به عنوان پایگاه دادهای در نظر بگیرید که از حذف یا بهروزرسانی هر رکوردی جلوگیری میکند برای اینکه این کار عملا غیرممکن شود پروتکل آن به بسیاری از افراد (ماینرها) پاداش میدهد تا در هر زمان، کپیهای یکسانی از دادهها را نگه دارند تنها امکان درج دادههای جدید به این پایگاه داده بر اساس پروتکل آن وجود دارد؛ پروتکلی که اکثریت گرهها (node) در شبکه روی آن اجماع و توافق دارند اما اکنون این سوال پیش میآید که یک پروتکل چیست؟
برای درک بهتر، مفهوم در اینجا یک پروتکل را بهعنوان یک مجموعه قوانینی تعریف میکنم که خودش را ملزم به اجرا میکند. بهطور دقیقتر یک پروتکل یک تعادل نش زیربازی کامل (SPNE) را ایجاد میکند که تا زمانی که شرکتکنندگان کافی از آن پیروی کنند، انحراف و تبعیت نکردن از آن را برای یک شرکتکننده بسیار پر هزینه میکند.
بهعنوان مثال یک زبان دارای کلمات و قواعد دستور زبانی است که توسط بسیاری از افراد پذیرفته و اجرا میشود؛ برای برقراری ارتباط بهتر، رعایت قواعد دستوری که اکثریت از آنها پیروی میکنند، به نفع هر فردی است. نمونههای دیگر پروتکلهای HTTP و FTP هستند که بر اساس آنها کامپیوترها در یک شبکه با یکدیگر صحبت میکنند.
قانون اساسی یک کشور نوعی پروتکل است که نه تنها لازمالاجرا است، بلکه میتواند قوانین و قراردادهای دیگر را نیز ملزم به اجرا کند؛ البته ما نیروهای اجرایی قانون و دستگاه قضایی داریم تا قراردادها و قوانین را اجرا کنند؛ اما برای تشویق این مقامات به انجام صحیح وظایف خود به قراردادهای دیگری نیز نیاز داریم که باید توسط افراد دیگر تثبیت و اجرا شوند و افراد دیگر بر اساس قراردادهای دیگری کار میکنند که مجددا خود نیازمند اجرا هستند؛ در نهایت به زبان ساده ما به قرارداد یا قراردادهایی نیاز داریم که لازمالاجرا باشند؛ یعنی یک پروتکل که بتوانیم آن را قانون اساسی بنامیم.
یکی از قراردادهای اجتماعی مهمی که قانون اساسی باید اجرا کند، قانونی است که عرضه یک ارز را محدود میکند حتی اگر پشتوانه، آن توسط مقداری ذخیره از فلزات گرانبها حمایت شود باز هم این نهادهای قانون اساسی هستند که موظف به اجرای این ارتباط مصنوعی هستند. بنابراین اعتبار یک ارز معمولا منعکسکننده کارآیی اساسنامه مربوطه است. میتوان آمریکا و ژاپن را با ونزوئلا و کنگو مقایسه کرد.
پروتکل بلاکچین در واقع یک قانون اساسی نوشتهشده بهصورت کد کامپیوتری یا یک قانون اساسی الکترونیک (رساله دکترای حامد خالدی ۲۰۱۸) است، اما با این تفاوت که حیطه اختیاراتش فضای سایبری است و نه سرزمینهای جغرافیایی یا کشورها هر بلاک چین قوانینی را اجرا میکند که عرضه یک ارز دیجیتال آن را محدود میکند این کمیابی مصنوعی به ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین ارزش میدهد دقیقا مانند چیزی که به ارزهای معمولی کشورها ارزش داده است. امروزه بلاکچینهای کامل تورینگ Turing complete) مانند اتریوم (Ethereum)، پالیگان (Polygon) و سولانا (Solana) میتوانند قراردادهای هوشمند را در اکوسیستمهای خود به راحتی اجرا کنند. قراردادهای هوشمند میتوانند سازمانها و نهادهای دیجیتالی را تشکیل دهند سازمانهای نامتمرکز خودگردان (DAOs) و شرکتهای نامتمرکز خودگردان (DACS) دارای قوانین و توافق نامههای عملیاتی خود هستند که بهصورت کد کامپیوتری و یک قرارداد هوشمند غیر قابل تغییر - دائمى - بدون مالکیت ثالث نوشته شدهاند و به سرعت در حال رشد هستند. شاید همانطور که خودروهای بدون راننده روزی خیابانها را تسخیر میکنند شرکتهای خودگردان وغیرمتمرکز (DACS) نیز بورس را تسخیر میکنند.
برخی افراد معتقدند که بلاکچینها فقط میتوانند قراردادهای کامل را اجرا کنند به این منظور که قراردادهای هوشمند باید کامل باشند. با این حال ما میتوانیم قراردادهای هوشمند خاصی را برای قضاوت و مدیریت قراردادهای اساسی که ناقص هستند نیز توسعه دهیم بهعنوان مثال، کلروس (Kleros) یک سیستم داوری غیرمتمرکز است که روی ماشین مجازی اتریوم (EVM) اجرا میشود؛ البته این سیستم به داوران انسانی نیز برای قضاوت هر مورد متکی است اما بهصورت کلی توسط یک بلاکچین مدیریت و اجرا میشود. همچنین قراردادهای هوشمندی وجود دارند که میتوانند انتخابات را برگزار کنند، دادرسی منصفانه انجام دهند و غیره. برخی ممکن است ادعا کنند بلاکچینها نمیتوانند قراردادها را خارج از فضای سایبری اجرا کنند و بنابراین هنوز به قوانین اساسی به شکل سنتی و نهادهای فیزیکی برای اجرای قراردادها و حقوق مالکیت در دنیای واقعی نیاز داریم؛ اما بیایید ببینیم نهادهای سنتی چگونه قراردادها را اجرا میکنند. افسران پلیس، وکلا، قضات و ماموران امنیتی قوانین و قراردادها را در دنیای واقعی اجرا میکنند؛ زیرا آنها برای انجام این کار دستمزد دریافت میکنند. بهطور دقیقتر قراردادهای استخدامی و مکانیزمهای مالی وجود دارند که آنها را به اجرای قراردادهای دیگر (مانند قراردادهای اجتماعی و حقوق مالکیت تشویق یا ملزم به اجرا میکنند. این قراردادهای استخدامی و مکانیزمهای مالی فعلی نیز میتوانند در یک سازمان نامتمرکز خودگردان (DAO) روی بستر بلاکچین پیادهسازی شوند یک DAO بهعنوان یک نهاد غیرمتمرکز میتواند عوامل انسانی را استخدام و تشویق کند تا قراردادها و قوانین خارج از چارچوب فضای سایبری را اجرا کنند مشابه آنچه نهادهای سنتی انجام میدهند منتها با این تفاوت که سریعتر و بهویژه بسیار امنتر از نهادهای سنتی خواهد بود. لاکچینها کارآمدتر، موثرتر و قابل اعتمادتر از دولتهای موجود هستند حتی دموکراتیکترین حکومتها نواقصی دارند که مانع پیشرفت جوامع میشوند چه برسد به حکومتهای غیردموکراتیک. بنابراین، من تصور میکنم که در نهایت - شاید در کمتر از ۴۰سال آینده پروتکلهای بلاکچین جایگزین قوانین اساسی سنتی خواهند شد و جهان از طریق بلاکچینها اداره خواهد شد آزاد و رها از مرزهای ساختگی ذهنی که ملتها را در طول تاریخ از یکدیگر جدا کرده است.
خوشبختانه در دنیای امروز به لطف پیشرفت در تکنولوژیهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی، ما شاهد ظهور جوامع جهانی متصل با منافع و ارزشهای مشترک باهم هستیم. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم به تدریج به سمت انحلال مرزهای سیاسی پیش خواهیم رفت با این حال، برای اتحاد موثر و اقدام علیه چالشهای مشترک مانند بیماریهای همهگیر جهانی و گرمایش، جهانی، نیاز به یک دستگاه حکمرانی جهانی است و این چیزی است که تکنولوژی بلاکچین در آینده فراهم خواهد کرد.
برگرفته شده از:
Blockchain: The Quiet Revolution | Daniel Armani, Ph.D.| PaperScore