توسعه بازار چگونه ممکن است؟
اتحاد استراتژیک بانکها
سیدحامد قنادپور مدرس دانشگاه امروزه شاید بتوان بهترین کلمه را در تعاملات بانکها، واژه «رقابت» دانست؛ موضوعی که عامه جامعه نیز برآن اشراف دارند تا جایی که این حد از رقابت را در تبلیغات و رسانهها تعجببرانگیز میدانند. هرچند رقابت سالم برای جامعه مشتریان بنگاههای تجاری، مزیتی انکارناپذیر است، اما لزوما نقطه کمال بنگاههای تجاری و اقتصادی نبوده و برای رشد یک صنعت، علاوهبر رقابت سالم، همکاری رقبا نیز اجتنابناپذیر است. در صنعت بانکی کشور، اما، تاکنون کمتر به این حقیقت پرداخته شده است. بانکها صرفا به رقابت با یکدیگر اقدام میکنند و در این راه عموما با صرف هزینههای قابل توجه، یا کاهش درآمدها، هدفی جز رقابت را دنبال نمیکنند؛ درصورتیکه بهنظر میرسد صرف این هزینهها در جهت توسعه بازار، کارآیی بیشتری را خواهد داشت.
سیدحامد قنادپور مدرس دانشگاه امروزه شاید بتوان بهترین کلمه را در تعاملات بانکها، واژه «رقابت» دانست؛ موضوعی که عامه جامعه نیز برآن اشراف دارند تا جایی که این حد از رقابت را در تبلیغات و رسانهها تعجببرانگیز میدانند. هرچند رقابت سالم برای جامعه مشتریان بنگاههای تجاری، مزیتی انکارناپذیر است، اما لزوما نقطه کمال بنگاههای تجاری و اقتصادی نبوده و برای رشد یک صنعت، علاوهبر رقابت سالم، همکاری رقبا نیز اجتنابناپذیر است. در صنعت بانکی کشور، اما، تاکنون کمتر به این حقیقت پرداخته شده است. بانکها صرفا به رقابت با یکدیگر اقدام میکنند و در این راه عموما با صرف هزینههای قابل توجه، یا کاهش درآمدها، هدفی جز رقابت را دنبال نمیکنند؛ درصورتیکه بهنظر میرسد صرف این هزینهها در جهت توسعه بازار، کارآیی بیشتری را خواهد داشت.
این مثل که یک قاچ از کیک بزرگ، معمولا از یک کیک کوچک بزرگتر است، مثلی است که فعالان شبکه بانکی کشور باید مدنظر داشته باشند و نیم نگاهی هم به بزرگتر کردن کیک کسبوکار بانکی داشته باشند. در نگاه اولیه، شاید توسعه بازار بانکی، باتوجه به ذهنیت اشباع شدن آن، سخت بهنظر برسد؛ درصورتیکه تجارب بازارهای موازی و ایجاد بنگاههای مشابه (همچون تجربه تعاونیهای اعتبار، موسسات مالی، صندوقهای
قرضالحسنه و ...) این را نشان نمیدهد. درست است که ٩٥ درصد از نقدینگی کشور در شبکه بانکی مدیریت میشود، اما بخشی از کسبوکار بانکی در بازارهای بیرونی و بنگاههایی غیر از بانکها و موسسات مالی دنبال میشود و شبکه بانکی فقط کارگزاری این کسبوکارها را برای گردش نقدینگیشان و نگهداشت مقطعی منابع، انجام میدهد، از جمله این کسبوکارها، انجام امور اعتبارات و تسهیلات است که بخش قابل توجهی از آن در بازارهای غیر بانکی
به اجرا میرسد.
هدف از این نوشتار، بررسی کسبوکارهای بیرونی نیست؛ بلکه اشاره به این موضوع است که بانکها میتوانند به توسعه بازار خود بپردازند و این مهم با اتحاد استراتژیک بانکها قابل تحقق است. هرچند اخیرا نمونههایی از همکاری و تعامل بانکها مشاهده شده است (ازجمله در کاهش نرخ سود یا بحث کارمزدهای خدمات بانکی) و بسیار کارگشا نیز بوده است، لیکن نیازمند ساز و کار مدون تری است و کماکان فضای توسعه بیشتری دارد و هنوز در سطح پایینتری به نسبت سایر حوزهها است، بهعنوان مثال در صنعت خودرو، هرچند رقابت وجود دارد، اما کاملا مشخص است که بزرگان این صنعت در موارد مهمی همچون قیمت گذاری، توسعه زنجیره تامین، راهاندازی خطوط تولید جدید و تعرفه خودروهای وارداتی، اتحاد استراتریک نوشته یا نانوشته دارند.
این مباحث شاید در گوشه ذهن یک یک مدیران ارشد شبکه بانکی وجود داشته باشد که به گواه مباحث مطرح شده در میزگرد «اتحاد استراتژیک بانکها، ضرورت یا انتخاب» در کنفرانس ایکوبیگ توسط مدیران عامل چند بانک، وجود دارد و حتی مثالهای خوبی نیز از آن بیان شد، لیکن ضرورت اقدام عملی امروزه بیش از پیش نمایان است. برای اقدام عملی در این راستا، انجام پژوهشهایی برای تعیین چارچوبها، ساز و کارها و مصداقها ضروری بوده و در ادامه ایجاد نهادها و تشکلهای بین بانکی باید در دستور کار قرار گیرد. این مهم باید دغدغه جدی مدیران و فعالان شبکه بانکی بوده و بهنظر نگارنده هر اقدامی برای تحقق آن ارزشمند بوده و حتی توسعه ادبیات این موضوع نیز میتواند آغازی مناسب باشد.
ارسال نظر