آیا اقتصاد دنیا درگیر جنگ ارزی است؟
حسین راهداری: «جنگ ارزی» اصطلاحی است که بیانگر تلاش کشورها برای تضعیف پولهایشان است تا به این وسیله بتوانند تورم در داخل و مزیت تجاری در صادرات به نسبت شرکای تجاریشان را به دست بیاورند. در حقیقت یعنی جنگی که سلاح آن پول کشورها و نه تجهیزات نظامی آنها است. این کاهش ارزش مدیریت شده پول البته با سقوط ارزشهای لجام گسیخته و ناشی از بحرانهای سیاسی، جنگها و تحریمها متفاوت است. در مورد جنگ ارزی، بانکمرکزی با ابزارهای در دست خود که از اصلیترین آنها کاهش نرخ بهره یا چاپ پول است، ارزش پول خود را تا رسیدن به سطح مورد نظرش کاهش میدهد و پس از رسیدن به اهداف خود نیز این کار را متوقف میکند؛ اما در مورد بحرانهای سیاسی و اجتماعی از جمله جنگها و تحریمها، شوک ارزی رخ میدهد و مدیریت پول از دست بانکمرکزی خارج میشود و تمام دغدغه بانکمرکزی آن است که با هر ابزاری این روند را متوقف کند که لزوما هم نمی تواند در کوتاهمدت پیروز باشد.
حسین راهداری: «جنگ ارزی» اصطلاحی است که بیانگر تلاش کشورها برای تضعیف پولهایشان است تا به این وسیله بتوانند تورم در داخل و مزیت تجاری در صادرات به نسبت شرکای تجاریشان را به دست بیاورند. در حقیقت یعنی جنگی که سلاح آن پول کشورها و نه تجهیزات نظامی آنها است. این کاهش ارزش مدیریت شده پول البته با سقوط ارزشهای لجام گسیخته و ناشی از بحرانهای سیاسی، جنگها و تحریمها متفاوت است. در مورد جنگ ارزی، بانکمرکزی با ابزارهای در دست خود که از اصلیترین آنها کاهش نرخ بهره یا چاپ پول است، ارزش پول خود را تا رسیدن به سطح مورد نظرش کاهش میدهد و پس از رسیدن به اهداف خود نیز این کار را متوقف میکند؛ اما در مورد بحرانهای سیاسی و اجتماعی از جمله جنگها و تحریمها، شوک ارزی رخ میدهد و مدیریت پول از دست بانکمرکزی خارج میشود و تمام دغدغه بانکمرکزی آن است که با هر ابزاری این روند را متوقف کند که لزوما هم نمی تواند در کوتاهمدت پیروز باشد. از نمونه این نوع کاهش ارزش پول نیز میتوان به سقوط ارزش روبل روسیه در چند ماه اخیر در پی بحران اوکراین و سقوط ارزش ریال ایران در پی تشدید تحریمها و کاهش درآمد نفتی اشاره کرد.
جنگ ارزی اخیر دنیا از سال ۲۰۰۸ و در پی بحران مالی در آمریکا شروع شد و کشورها به کاهش ارزش پولهای خودبه عنوان راهی برای خروج از رکود و اشتغالزایی نگاه میکردند. اگرچه بهنظر میرسد که اقتصاد دنیا بسیار رو به بهبودی بوده و عبور از روزهای تاریک چند سال قبل گذشته است، اما شروع سال ۲۰۱۴ مقارن شده است با شروع مرحله جدیدی از جنگ ارزی و تلاش اقتصادها برای دستکاری ارزش پولهایشان. این دستکاریها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. یکی آن دسته که کشورهای مختلف دخالت بانکمرکزی آنها را پذیرفتهاند و شکایتی نسبت به آن ندارند. بارزترین ارزهای این گروه، ین ژاپن و فرانک سوئیس هستند. ین ژاپن در اثر برنامه خرید اوراق قرضهای مشابه فدرال رزرو آمریکا در حال کاهش ارزش است و فرانک سوئیس نیز بهطور مصنوعی در اثر دخالت مستقیم بانکمرکزی این کشور برای نگه داشتن کف ۱.۲ فرانک سوئیس در برابر یورو، کاهش ارزش داده شده است. خصوصیت مهم این دو بانک آن است که بهطور علنی برنامه دخالت در بازار ارز و کاهش ارزش ارزهای خود را در جریان دارند و دیگر کشورها نیز این موضوع را پذیرفتهاند و در ضمن وضعیت اقتصادی این دو کشور به شکلی نیست که برای خروج از این برنامهها تحت فشار باشند و به نوعی رفتار آنها توجیه شده است.
بر خلاف این دو بانکمرکزی که رفتار آنها در بازار پذیرفته شده است، گروه دومی وجود دارد که بانکهای مرکزی آنها در حالی سیاستهای انبساطی را دنبال میکنند که به عقیده بسیاری نباید به این شکل این سیاستها تداوم داشته باشد و دلیل تداوم چیزی جز جنگ ارزی و کاهش دستکاری شده پولهایشان نیست. در راس همه این گروه، دلار آمریکا و فدرال رزرو یا همان بانکمرکزی آمریکا است. فدرال رزرو، بزرگترین بازیگر جنگ ارزی است که جنگ در این جبهه را از زمان شروع بحران بانکی سال ۲۰۰۸ با چاپ مقادیر عظیمی دلار آغاز کرده است و نتیجه آن کاهش شدید ارزش دلار در چند سال اخیر بوده که خود را در افزایش قیمت طلا، نفت و دیگر کالاها نشان داده است؛ اما آمریکا با توجه به شرایط اقتصادی خود به نوعی در آخرین مراحل کاهش ارزش دلار است و این بانک کاهش سیاستهای انبساطی خود در قالب خرید اوراق قرضه را نیز آغاز کرده است؛ اما این اتفاق به جز در مقطعی در سال ۲۰۱۳، افزایش شدید ارزش دلار را در پی نداشت. مهمترین دلیل آن نیز تاکید این بانک بر پایین نگه داشتن نرخ بهره در نزدیکی صفر حتی در صورت قطع کامل برنامه خرید اوراق قرضه بوده است. در میانه این تلاش فدرال رزرو برای کاهش ارزش دلار، سرمای شدید هوا در ابتدای سال ۲۰۱۴، آمارهای اقتصادی آمریکا را در جهت منفی متاثر کرد و به کمک این بانک آمد تا انتظارات برای بهبود سریع اقتصاد آمریکا و خروج از سیاستهای انبساطی آن تعدیل شود و دلار آمریکا همپای بازدهی بازار اوراق قرضه با کاهش مواجه شود.
بازیگر بعدی که بازار ارز خود را در خلاف جهت انتظارات آشکارا دستکاری میکند، چین است. سالهای طولانی است که اقتصادهای عمده دنیا و در راس همه، آمریکا از چین میخواهند که دست از دستکاری ارزش یوآن بردارد و تعیین ارزش آن را به بازار بسپارد به این امید که ارزش یوآن افزایش یافته و کسری تجاری کشورهای مختلف بهخصوص آمریکا با چین بهبود یابد. در ابتدای سال ۲۰۱۴ چین برای حرکت در این جهت، محدوده تغییر قیمتی یوآن را یک درصد و سپس ۲ درصد افزایش داد اما در نهایت یوآن به جای تقویت در برابر دلار، ارزشش کاهش یافت. همین موضوع اعتراض آمریکا را در پی داشت که چین نیز در مقابل استدلال کرد که جهت حرکتی قیمت یوآن طبق بازار آزاد باید در دو جهت افزایش و کاهش باشد و نه فقط در جهت افزایش ارزش یوآن که خواسته و مطلوب آمریکا است. اگرچه این استدلال درست بود؛ اما در طبیعی بودن کاهش دوباره ارزش یوآن تردید وجود داشت و آمریکا و دیگران را قانع نکرد. یوآن پس از مدتی از حرکت کاهشی باز ایستاد، اما هنوز دولت این کشور برای آزادسازی واقعی ارزش یوآن تحتفشار است.
بانکمرکزی انگلیس نیز یکی از بارزترین حاضران در جنگ ارزی است. در حالی که آمارهای اقتصادی انگلیس تمامی اهداف از قبل اعلام شده این بانک از جمله بیکاری را برآورده کرده است و نیز نگرانی زیادی در ایجاد حباب در بازار مسکن این کشور وجود دارد اما این بانک حتی یک قدم از سیاستهای انبساطی پولی خود عقبگرد نکرده است و جالب اینکه حتی پیشبینیهای خود از رشد اقتصادی و تورم را نیز دست نخورده باقی گذاشت. همین رفتار بانکمرکزی انگلیس دلیل مهمی بوده است که از افزایش ارزش لجام گسیخته پوند در برابر دلار و یورو جلوگیری شود اگرچه افزایش چند درصدی آن بهدلیل انتظارات بازار تاکنون غیرقابل جلوگیری بوده است. به هر حال در انگلیس سیاستمدارها مدام از کارنامه خوب اقتصادی خود دم میزنند و اعداد اقتصادی مهم نیز بهتر از پیشبینیها هستند و بانکمرکزی انگلیس دیر یا زود باید جریان پول ارزان و سیاستهای انبساطی خود را معکوس کند.
یکی از مهمترین حلقههای بالقوه جنگ ارزی، یورو است. یورو در سال ۲۰۱۳ و در ابتدای سال ۲۰۱۴ به شدت در برابر ارزهای مختلف بهخصوص دلار افزایش ارزش داشته است. این افزایش ارزش از یک جهت طبیعی است و آن اینکه اعتماد سرمایهگذاران به این حوزه بازگشته است؛ اما این افزایش ارزش یورو برای این حوزه که دوران نقاهت را طی میکند خبر خوبی نیست.
یوروی قوی، هم مزیت صادراتی این حوزه و هم تورم را کاهش میدهد. رئیس بانکمرکزی اروپا این هفته همپای بسیاری از غولهای تولیدی این حوزه پولی اشاره کرد که ارزش یورو بیش از حد بالاست و باید کاهش یابد. مهمترین تفاوت بانکمرکزی اروپا با دیگر بانکهای مرکزی آن است که این بانک تمامی تیرهای خود را برای مقابله با بحران مالی شلیک نکرده و مهمترین ابزار پولی یعنی برنامه خرید اوراق قرضه از طریق چاپ پول را در اختیار دارد و به راحتی میتواند با اتخاذ این سیاست عرضه یورو را افزایش و ارزش آن را کاهش دهد؛ اما دلیل اصلی نیاز به اقدام در جهت کاهش ارزش یورو با ابزارهای پولی، عدم تمایل آمریکا و دیگر اقتصادهای برتر برای پذیرش افزایش ارزش پولهایشان در برابر یورو است که همین میتواند نبرد اقتصادی دنیا را وارد فاز جدیدی کند.اما جنگ ارزی محدود به ارزهای مهم و اقتصادهای بزرگ نبوده است. حتی ردپای بانکمرکزی نیوزلند که پول اقتصاد نه چندان بزرگی را مدیریت میکند نیز در این میان دیده میشود. اگرچه دلار نیوزلند، اولین ارز از اقتصادهای پیشرفته دنیا است که بانکمرکزیاش بعد از یکسال وعده دادن بالاخره در جهت سیاستهای انقباضی حرکت کرده و نرخ بهره را افزایش داده است، اما این بانک از همان ابتدای اتخاذ سیاستهای انقباضی که مسلما افزایش ارزش دلار نیوزلند را در پی میداشت، از افزایش ارزش دلار نیوزلند ابراز نگرانی کرده و تهدید کرده است که به استفاده از تمامی ابزارهای ممکن برای کاهش ارزش دلار این کشور متوسل خواهد شد. این در حالی است که بر همگان واضح است دست این بانک لااقل در کوتاهمدت برای کاهش ارزش محسوس ارزش دلار این کشور خالی است. در نهایت نیز خوش شانسی این بانک به کمک آن آمد و آمار نه چندان خوب بیکاری این کشور بود که باعث شد کمی فشارهای افزایشی بر دلار این کشور کاهش یابد. در پایان باید اشاره شود که جنگ ارزی که از سال ۲۰۰۸ سال بحران مالی آمریکا، شروع شد و به تمام دنیا سرایت کرد، تاکنون شاه کلید درک بسیاری از اتفاقات پولی و رفتارهای اقتصادی در دنیا بوده است؛ اما با گذشت ۶ سال از شروع بحران بهنظر میرسد رقابت برای کاهش ارزش پولها برای بهبود شرایط اقتصادی هنوز ادامه دارد و اقتصادهای درگیر در رکود و تورم پایین سعی دارند
بر خلاف وعدههای قبلی تا حد ممکن از مزایای ارزهای ارزان خود به هر طریقی بهره ببرند.
ارسال نظر