خشایار امینی

ارزش دلار در چین تعیین می‌شود. این عبارتی است که گاه و بیگاه از طرف کسانی که دید مافیایی نسبت به بازار دارند شنیده می‌شود و چهار‌شنبه گذشته یکی از روزهایی بود که‌این امر محقق شد. هرچند این جمله بسیار افراطی و غیر واقع بینانه است اما حداقل می‌توان گفت که یکی از عوامل موثر بر ارزش دلار سیاست‌های چین است.

چهار‌شنبه گذشته خبری در بازار منتشر شد دال بر تهدید چین به تبدیل مقداری از دلارهای ذخیره ارزی خود به سایر ارزها.

اندوخته‌ای غالب بر ۳/۱تریلیون دلار که اکثر آن را دلار آمریکا تشکیل می‌دهد. حتی تبدیل کوچکی از این حجم سنگین پول می‌تواند دلار را به شدت تضعیف کند و این مساله ممکن است تاثیراتی بر اقتصاد آمریکا داشته باشد که خارج از میل مقامات اقتصادی این کشور باشد.

پس از اعلام این خبر پاولسون در شبکه CNBC و جورج بوش در FOX NEWS ظاهر شدند و اظهار کردند که اقتصاد آمریکا از این مساله آسیبی نمی‌بیند و براه خود ادامه می‌دهد.

بسیار ساده لوحانه است که انتظار داشته باشیم تا رییس‌جمهور آمریکا در یک تلویزیون معتبر از تصمیم مقامات چینی اظهار نگرانی (ترس) بکند اما ظاهر شدن دو مقام عالیرتبه در برابر دوربین خود حکایت از نگرانی عمیق آمریکایی‌ها از یک مساله دارد، معضل چین.

این مرتبه اولی نیست که چنین مساله‌ای رخ می‌دهد، چینی‌ها برای اینکه اهرمی‌ برای مقابله با فشار آمریکا مبنی بر افزایش ارزش یوان داشته باشند، گاه و بیگاه چنین سیگنال‌هایی را می‌فرستند که هر بار نیز با واکنش جدی بازار و تضعیف شدید دلار مواجه می‌شویم نمونه‌های آن نیز بسیار است که معروف ترین آنها سقوط دلار در جمعه شکرگذاری نوامبر گذشته بود.

واکنش نشان دادن بازار به‌این تهدیدها نشاندهنده آن است که‌این تهدیدها چندان پوشالی نیست و مساله جدی می‌باشد اما یک سوال مطرح است. چرا چین فقط تهدید می‌کند و واقعا عملی در جهت تضعیف دلار انجام نمی‌دهد؟

جواب کاملا واضح است در صورت تضعیف دلار یکی از ضررکنندگان اصلی خود چین است چون ذخیره ارزی هنگفتی دارد و دومین کشور دارنده دلار بعد از ژاپن است. جدای از این مساله اقتصاد چین و آمریکا به شدت به هم وابسته است و ضعف یکی ضعف دیگری را به همراه دارد. آمریکا یکی از مقاصد اصلی کالاهای صادراتی چین است و در صورت نحیف شدن اقتصاد خانوارهای آمریکایی، تولید کنندگان چینی فروش کمتری خواهند داشت.

به عبارتی چین تنها تهدید می‌کند و عمل به چنین کاری را بسیار پر خطر می‌داند. در صورتی که‌این امر محقق شود آمریکا تبدیل به یک ببر زخمی ‌می‌شود که ضربه‌های فراوانی به چین می‌تواند وارد کند. ساده ترین آن اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای چینی است که پاشنه آشیل نژاد زرد محسوب می‌شود و اتفاقا همانطور که چینی‌ها گاه و بیگاه مضراب‌هایی می‌زنند آمریکایی‌ها نیز ساکت نمی‌نشینند.

هیلاری کلینتون یک از مخالفان جدی وابستگی اقتصادی آمریکا به چین می‌باشد و با توجه به‌اینکه وی یکی از گزینه‌های موجود برای پست ریاست‌جمهوری است، سخنان وی کمی‌ بیشتر از یک سناتور عادی مورد توجه است.

در هر حال میان آمریکا و چین از نظر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اختلافات شدیدی وجود دارد و در صورتی که نزاعی جدی میان این دو قدرت دربگیرد اقتصاد جهانی دچار آسیب‌هایی جدی خواهد شد و در شرایطی که نزدیک به المپیکی هستیم که چینی‌ها میزبان آن هستند بسیار بعید است که مقامات چینی زمان حال را برای درگیر شدن با آمریکایی‌ها انتخاب کنند و اینگونه سخنان و تهدیدها صرفا نوعی قدرت نمایی است.

در واقع بازار برای تضعیف دلار به دنبال بهانه می‌گردد. علت این امر نیز کاملا مشخص است. اکثر بانک‌های مرکزی در اندیشه افزایش نرخ بهره‌اند و فدرال رزرو در فکر کاهش.

شاهد مدعا آنکه روز گذشته کینگ رییس بانک مرکزی انگلستان در جلسه ارائه گزارش در رابطه با تورم افزایش نرخ بهره به ۶ درصد را تقریبا قطعی کرد و با توجه به اظهار نگرانی نسبت به تورم احتمال بالاتر رفتن آن نیز مطرح شد، بانک مرکزی استرالیا نیز نرخ بهره را به ۵/۶رساند و لحن تند و تیزی نیز نسبت به تورم داشت، در جلسه هفته گذشته بانک مرکزی اروپا نیز سخنان تریشه حکایت از عدم توقف قطار افزایش نرخ بهره‌این منطقه بود. در چنین شرایطی که امروز و دیروز نیز بوجود نیامده و از اواخر ۲۰۰۵ حاکم بر بازار است دلار راهی جز تضعیف ندارد و بازار صرفا به دنبال بهانه می‌گردد.

چین بهانه بسیار خوبی است ولی همه می‌دانند که هنوز زمان درگیر شدن چین و آمریکا نرسیده است، اتفاقی که دیر یا زود

رخ خواهد داد.

www.fxacm.com