نرخ تورم از زاویهای دیگر
در چند ماه اخیر مطالب مختلفی از نرخ تورم چه در دفاع و چه در مخالفت شنیده شد. ما هم قصد نداریم در یکی از این دو جبهه به بررسی آن بپردازیم. اما نکاتی است که گفتن آن شاید ضروری به نظر برسد. مساله اول اینکه معمولا شنیده میشود نرخ تورمی که اعلام میشود با واقعیت منطبق نیست و ما تخم مرغ کیلویی ۶۰۰تومان را الان ۱۲۰۰تومان و پرتقال کیلویی ۴۰۰تومان را ۸۰۰تومان میخریم و ... که مثلا تورم ما نه ۵/۱۱درصد که ۴۰، ۳۰ و یا هر مقداری که گوینده حدس بزند است. آنچه که باید بدان توجه نمود تفاوت دو ماهه اعلام نرخ است که با توجه به سیستم قدیمی و تقریبا دستی بانک مرکزی جای سوال است که چرا با توجه به سیستمهای مخابراتی و شبکهای که هنوز اطلاعات بانک مرکزی به صورت دستی تهیه و ارسال میگردد و محاسبه، تنظیم و انتشار آن دو ماه طول میکشد؟ چرا که برای برنامهریزی و هر گونه اقدامی در رابطه با اقتصاد، در برخی اوقات دو ماه دیر است. حتی در مسائل کوچکتر مانند محاسبات مهریه و بدهیهایی که برای دادگاهها مطرح است معلوم نیست با این فاصله دو ماهه چگونه باید برخورد کنند. وقت آن است بانک مرکزی هم بپذیرد برای محاسبه یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی دست به کار شود و به فنآوری متوسل گردد.
در چند ماه اخیر مطالب مختلفی از نرخ تورم چه در دفاع و چه در مخالفت شنیده شد. ما هم قصد نداریم در یکی از این دو جبهه به بررسی آن بپردازیم. اما نکاتی است که گفتن آن شاید ضروری به نظر برسد. مساله اول اینکه معمولا شنیده میشود نرخ تورمی که اعلام میشود با واقعیت منطبق نیست و ما تخم مرغ کیلویی ۶۰۰تومان را الان ۱۲۰۰تومان و پرتقال کیلویی ۴۰۰تومان را ۸۰۰تومان میخریم و ... که مثلا تورم ما نه ۵/۱۱درصد که ۴۰، ۳۰ و یا هر مقداری که گوینده حدس بزند است. آنچه که باید بدان توجه نمود تفاوت دو ماهه اعلام نرخ است که با توجه به سیستم قدیمی و تقریبا دستی بانک مرکزی جای سوال است که چرا با توجه به سیستمهای مخابراتی و شبکهای که هنوز اطلاعات بانک مرکزی به صورت دستی تهیه و ارسال میگردد و محاسبه، تنظیم و انتشار آن دو ماه طول میکشد؟ چرا که برای برنامهریزی و هر گونه اقدامی در رابطه با اقتصاد، در برخی اوقات دو ماه دیر است. حتی در مسائل کوچکتر مانند محاسبات مهریه و بدهیهایی که برای دادگاهها مطرح است معلوم نیست با این فاصله دو ماهه چگونه باید برخورد کنند. وقت آن است بانک مرکزی هم بپذیرد برای محاسبه یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی دست به کار شود و به فنآوری متوسل گردد.
نکته دیگر تبعات این نرخ تورم کنایی است که مدتها است زندگی همه را تحتشعاع خود قرارداده و کسی هم به این جانبه قضیه فکر نمیکند یا فکر میکند ولی به راحتی از کنار آن میگذرد. حتما قبول دارید که بحث عدالت از بحث مساوات جدا است، شاید خیلی اوقات این دو بر هم منطبق باشند ولی نه همیشه به عنوان نمونه بارز همین نرخ تورم، قطعا دانندگان میدانند که این نرخ از شهرهای مختلف کشور و برای چند صد کالا محاسبه و استخراج میشود و متوسطی از آنها (البته از نوع موزون آن) به عنوان شاخص تورم اعلام میشود. حتی باور داریم که چند شاخص متفاوت داریم مثلا عمدهفروشی یا مسکن یا مصرف و ... اما آنچه که باید مدنظر قرار گیرد این است که این نرخ برای همه یکسان نیست و در پرداختها و زندگی همه مردم کشور نباید یکسان به کار گرفته شود. مثلا کسی که در یک شهر آذربایجان غربی زندگی میکند و نه ماه از سال وی نیز زمستان است آیا باید با یک نرخ مواجه شوند؟ آیا تغییر در نرخ برق مصرفی به کدام بیشتر فشار میآورد؟ تغییر قیمت نفت و گاز بر کدامیک؟ آیا کسی که در مشهد یا تهران زندگی میکند (چه اجاره چه خرید) با کسی که در یک روستا و در خانهای که در زمین پدری خود
ساخته از نرخ تورم یکسان رنج میبرند؟ آیا یک کارمند بانک که باید همیشه اتو کشیده و واکس زده سر کار حاضر شود با کارگری که لباس روغنی میپوشد یک تورم داریم؟ آیا یک پرستار یا پزشک که باید دائما کتاب بخرد و مطالعه کند و به روز باشد با یک قصاب یک نرخ تورم دارند؟ چرا برای افزایش حقوق کارکنان دولت در همه سازمانها و شهرها یک نرخ باید به کار رود و هماهنگی و مساوات آیا در اینجا معنی شدن عدالت است؟ (البته قصد با اهمیت یا کماهمیت نشان دادن هیچ یک از این مشاغل نیست که همه برای این جامعه لازم هستند.)
این مساله را با ذکر مثال توضیح میدهم با توجه به جدول اگر دو نفر یکی در یک شهر و دیگری در یک روستا نرخ تورم خاص خود را محاسبه کنند و سال پایه را نیز مبنا بگیریم تفاوت رفاه را در دو شخص ملاحظه بفرمایید. (با این فرض که درآمد روستایی تابع نرخ تورم متوسط کشور باشد.)
نگارنده فکر نمیکند که درک آن خیلی مشکل باشد که شخصی که در یک شهر مثلا تهران زندگی میکند و برای خودش نرخ تورم 25، 20 یا 30درصد دارد با کسی که در شهر دیگری با تورم 8 و 10 یا 12درصد مواجه است یکسان برخورد کردن عین عدالت باشد. کسی که در یک شهر بزرگ زندگی میکند با کسی که در یک روستا زندگی میکند مخارج متفاوت دارند. حتی در بین شهرها هم تفاوت زیادی وجود دارد. مثلا در یک شهر توریستی یا زیارتی شاید قیمت ملک پایین باشد ولی قیمت اجاره بالا است و برعکس. یک شهری برای مسافرت و فرار از هیاهوی شهر هزینه سنگین یک مسافرت را میپردازد اما یک روستایی نیازی به این امر ندارد. یک شهری در شهر به راحتی برای درمان، بستری و معالجه میشود ولی یک روستایی همین هزینه درمان را باید علاوه بر هزینه مسافرت بپردازد.
به طور خلاصه نرخ تورم زندگی در جوامع مختلف فرق میکند و نباید همه را به یک چشم دید که این از عدالت به دور است. نمود آن هم در بین کارکنان بانک قابل مشاهده است که پیشکسوتانی که در طی این سالها در حال بازنشسته شدن هستند وام خرید مسکن را برای مقایسه مثال میزنند که مثلا در زمان ایشان با اولین وام مسکن خانهای در نقطهای خوب خریدهاند با مازاد آن یک خودرو و باز هم با مازادتر آن یک سفر هم رفتهاند اما یک کارمند تازه استخدام با وام مسکن کنونی که به ایشان پرداخته میشود میباید دو برابر آن را هم داشته باشند که در جایی متوسط و در اندازهای کوچک خانهدار که نه، آپارتماندار شوند. ملاحظه میفرمایید نرخ تورم متوسط که در حقوق یک کارمند بانک وارد شده، توانایی مالی وی را هر سال کاهش داده به طوری که (در همین مثال ساده بالا) با یک محاسبه سرانگشتی یک پنجم از رفاه خود را از دست داده است یا شاید شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر میکنید چرا باید کارمند بانک حتما خانه و خودرو داشته باشد؟ اگر کارمند بانک امکانات رفاهی کافی نداشته باشد مگر چه خواهد شد؟
ارسال نظر