غلامرضا کیامهر

نشریه THE BANKER چاپ انگلیس که همه ساله اقدام به رتبه‌بندی بانک‌های برتر و نیز انتخاب بانک سال کشورهای جهان می‌کند، معتبرترین نشریه مرجع برای همه بانک‌هایی محسوب می‌شود که یا نامشان در فهرست یک هزار بانک برتر جهان منظور شده یا در رتبه‌بندی نشریه عنوان بانک سال کشور خود را به دست آورده‌اند.

در این دو نوع رتبه‌بندی یعنی RATING RANKING ،شاخص‌های گوناگونی از جمله سرمایه اولیه، افزایش سرمایه و شاخص‌های مربوط به عملکرد هر بانک در حوزه‌های مختلف مبنای ارزیابی‌های سالانه نشریه THE BANKER قرار می‌گیرد و به طور طبیعی هر بانکی که در این دو نوع رتبه‌بندی امتیاز بالاتری را در میان یک هزار بانک برتر جهان کسب کند یا عنوان بانک سال کشور متبوع خود را به دست آورد،در نزد موسسه پولی و مالی و در مبادلات بانکی جهانی از موقعیت و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد شد و خواهد توانست از اعتبار به دست آمده به سود اهداف مورد نظر استفاده کرده منافع بیشتری را نصیب سهامداران خود سازد.

مشابه همین رتبه‌بندی‌ها هم همه ساله توسط برخی مراکز علمی، تحقیقاتی جهان در خصوص چندهزار مراکز عالی آموزشی و دانشگاه‌های جهان، صورت می‌پذیرد، اما در حالی که در اغلب سال‌ها بانک‌های ایرانی رتبه‌های نسبتا بالایی را در رتبه‌بندی نشریه The banker در میان یک‌هزار بانک برتر جهان به دست می‌آورند. رتبه‌های دانشگاه‌های ما در میان چندهزار دانشگاه مورد بررسی، چه در سطح جهانی و چه در سطح منطقه‌ای در حدی است که به هیچ وجه در خور شان کشور و ملت بزرگ و پیشینه‌ داری چون ایران نیست.نکته اصلی نویسنده از ذکر این مقدمه اشاره به یک واقعیت است که می‌تواند به عنوان یک آسیب‌شناسی اجتماعی مورد بررسی صاحب‌نظران قرار گیرد. واقعیت موردنظر این است که نشریه The Banker برای انجام ارزیابی‌های سالانه خود به اطلاعات جامع و کامل درباره هر یک از یک‌هزار بانک برتر نیاز دارد و یقینا چنانچه صحت اطلاعات دریافتی از هر جهت برای کارشناسان نشریه مزبور محرز نشود، اقدام به رتبه‌بندی و گنجاندن نام بانک‌ها در فهرست یک‌هزار بانک برتر یا انتخاب بانک سال کشورها نخواهد کرد. بدون تردید منبع اصلی تامین اطلاعات موردنیاز نشریه The Banker هم کسی جز خود بانک‌های هر کشور نیستند که این موضوع شامل حال بانک‌های کشور ما هم می‌شود.

به عبارت دیگر بانک‌های کشور ما اعم از دولتی یا خصوصی به منظور راه یافتن به فهرست یک‌هزار بانک برتر نشریه The Banker و بهره‌گیری از امتیازهای بعدی آن، باید به قول معروف سیر تا پیاز اطلاعات مربوط به سرمایه، دارایی‌ها، جذب منابع، مانده حساب‌ها و دیگر شاخص‌های مربوط به عملکرد یکساله خود را با ذکر شواهد و مدارک و آمارهای دقیق برای نشریه مزبور ارسال کنند. حالا نکته موردنظر نویسنده این است که اگر نشریه‌ای شبیه به نشریه The Banker یا یک نشریه بسیار معتبر اقتصادی در داخل کشور با هدف رتبه‌بندی بانک‌های خودمان، نیاز به یک کپی‌ از همان اطلاعات ارسالی برای نشریه The Banker را داشته باشد، آیا بانک‌های ما به این نیاز پاسخ مثبت خواهند داد؟ متاسفانه واقعیت‌های موجود به این پرسش، پاسخ مثبتی نمی‌دهد. چه در غیر این صورت امروز تصویر کاملا شفافی از نقاط ضعف و قوت و سود و زیان واقعی بانک‌ها و موسسات اعتباری که در کشور به فعالیت مشغولند در برابر کارشناسان و تحلیل‌گران مسائل بانکی کشور وجود می‌داشت و آنها با در اختیار گذاشتن چنین تصویری می‌توانستند همه ساله گزارشی از وضعیت Rating و Ranking بانک‌های کشور را به مردم و سهامداران آنها ارائه دهند و بانک سال کشور را هم با برگزاری مراسم جشن و شادمانی و تقدیر از دست‌اندرکاران آن بانک به مردم و جامعه معرفی کنند، اما چرا تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده و کتاب مقدس بانک‌های ما برای سنجش جایگاه و موقعیت خودشان مختصر و محدود به نشریه The Banker شده است؟

آیا ایراد و اشکال در بی‌قضاوتی صاحب‌نظران مسائل بانکی و نشریات اقتصادی ما نسبت به این موضوع بوده یا بانک‌های ما حاضر به افشای اطلاعات و اسرار ناگفته خود برای تحلیل‌گران و نشریات اقتصادی داخلی نبوده‌اند؟

آنچه ما ایرانی‌ها در داخل کشور درباره عملکرد بانک‌هایمان می‌دانیم فقط منحصر به خبرهای افتتاح شعب و موفقیت‌هایی ختم می‌شود که آنها پی در پی از طریق روابط‌عمومی‌های‌شان در مطبوعات منعکس می‌کنند و گزارش کلان عملکرد بانک‌های ما نیز از حد گزارش‌هایی که همه ساله در جریان برگزاری مجامع عمومی از سوی هیات مدیره ها به سهامداران ارائه می‌شود، تجاوز نمی‌کند. اما آیا این همه آن اطلاعاتی است که همه ساله مبنای کار نشریه The Banker برای رتبه‌بندی یک‌هزار بانک برتر و انتخاب بانک سال کشورها قرار می‌گیرد؟

در شرایطی که همه‌روزه رسانه‌های ما خبر از ورشکستگی این یا آن بانک و موسسه اعتباری معتبر و معروف اروپایی و آمریکایی می‌دهند و فیلم‌های خبری از صف‌های طولانی سپرده‌گذارانی که برای دریافت سپرده‌های‌‌شان، جلوی شعب بانک‌های ورشکسته یا در شرف ورشکستگی به دفعات از شبکه‌های تلویزیونی ما پخش می‌شود، آیا کسی می‌تواند قبول کند که حتی در این شرایط سخت و دشوار که بانک‌های ما با انواع مشکلات و محدودیت‌های تحمیلی دست و پنجه نرم می‌کنند، هیچ خطری از نوع خطراتی که بانک‌های اروپایی و آمریکایی با آن مواجه شده‌اند، آنها را تهدید نکرده و نمی‌کند و همگی در یک صراط مستقیم و بدون دست‌انداز، به حرکت موفقیت‌آمیز خود ادامه می‌دهند. یقینا هیچ کس با حضور داشتن بانک‌ها در رتبه‌بندی‌های سالانه نشریه The Banker مخالفتی ندارند، اما چرا بانک‌های ما برای میزان سنجش شاخص‌های عملکرد خود صرفا متکی به ارزیابی‌های نشریه The Banker باشند.

چرا ما با وجود داشتن آن همه دانشکده‌های اقتصادی و آن همه استادان رشته اقتصاد که درصد بالایی از آنها درس خوانده دانشگاه‌های معتبر خارجی هستند، خودمان نمی‌توانیم موسسات مستقلی را برای انجام کارهایی مشابه آنچه نشریه مزبور انجام می‌دهد ایجاد کنیم و گزارش ارزیابی‌ها و رتبه‌بندی‌های سالانه خود را در اختیار رسانه‌های داخلی خودمان قرار دهیم و حتی از آن بالاتر چرا ما نباید یک نشریه در قد و قواره The Banker به منظور ارزیابی ماهانه و سالانه شاخص‌های عملکرد بانک‌های خودمان و بانک‌های کشورهای دیگر جهان داشته باشیم؟ آیا داشتن چنین نشریه‌ای مانند صنایع پیشرفته به دانش فنی و تکنولوژی خاصی که در اختیار ما نیست نیاز دارد؟

متاسفانه ما در ابراز و بیان سایر شاخص‌های اقتصادی خود نیز به همین درد مبتلا هستیم و با داشتن لشگر عظیمی از دانشمندان و متخصصان علوم اقتصاد حتی برای کسب آگاهی از وضعیت اقتصادی کشور خودمان چشم به آمارهای بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول یا مجله اکونومیست و MEED و امثالهم دوخته‌ایم.

متخصصان اقتصادی ما حتی برای اثبات دیدگاه‌های خود نسبت به تصمیم‌گیر‌ی‌ها و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی کشور به جای آن که خودشان خالق تئوری و نظریه‌پردازی باشند دائما ما را به ضریب جینی و منحنی فیلیپس و مکتب کینز و آدام اسمیت و امثال این نظریه‌پردازان اقتصادی حوالت می‌دهند.

به راستی دانشجویان و دانش‌پژوهان و برنامه‌ریزان اقتصادی ما تا به کی باید برای حل هر مساله و معضل پولی و بانکی و اقتصادی از آبشخور نظریه‌پردازان معروف اقتصادی جهان تغذیه کنند.

چرا دانشمندان اقتصادی ما خودشان تاکنون جرات نکرده‌اند به جای آن که در علم اقتصاد خالق شریعت باشند به پیروان بی‌چون و چرای شریعت اقتصادی دیگران تبدیل شده‌اند.

آیا یکی از دلایل اصلی وجود آن همه معمای حل نشده در اقتصاد و بانکداری ما همین بومی نشدن تئوری‌های اقتصاد و عدم تلاش اقتصاددانان ما برای خلق شریعتی متناسب با دردهای اقتصادی خاص کشور ما نیست؟

بدون تردید تا زمانی که تحولی اساسی در فکر و ذهن اقتصاددانان ما نسبت به بومی کردن راه‌حل‌ها از طریق خلق شریعتی متفاوت از شریعت ابداع شده از سوی اقتصاددانان جهانی ایجاد نشود، اتکا و وابستگی‌ بانک‌های ما به نتیجه ارزیابی‌ها و رتبه‌بندی‌های نشریه The Banker و برنامه‌ریزان اقتصادی ما به آمارها و شاخص‌های اعلام شده از سوی بانک جهانی و IMF و نشریات اقتصادی معروف جهان ادامه خواهد یافت و ما چاره‌ای نخواهیم داشت جز آن که خبرهای مربوط به داخل چاردیواری خانه خود را از زبان همسایه‌ها بشنویم. همچنان که متاسفانه مشاهده می‌کنیم درصد بالایی از مردم برای شنیدن اخبار وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور، رسانه‌های معروف بین‌المللی را معیار صحت وسقم شنیده‌های خود قرار داده‌اند.

آیا زمان شکسته شدن این تابوها فرا نرسیده است؟

KIAMEHR@HOTMAIL.COM