به نظر شما سیستم نحیف و رنجور اقتصاد کشور که پیاپی آماج نظرات شخصی کج‌سلیقگی‌ها و بدفهمی‌های اصول مبرهن اقتصادی شده و موکدا اصرار بر آزمون و خطا دارد تا کی می‌تواند این همه فشار را تحمل کند؟ هر سیستمی دارای ظرفیتی مشخص است و با تکمیل ظرفیت نباید توقع حرکت در مسیر مورد انتظار را داشت؛ زیرا در آن صورت وقوع هر رویدادی دور از انتظار نیست.

به یاد دارید بحران مالی که چند سال قبل در آرژانتین رخ داد در ابتدا بر اثر مشکلاتی بود که برای

یکی دو بانک اتفاق افتاد و سپس به سرعت به کل سیستم بانکی سرایت کرد.

مردم به بانک‌ها هجوم آورده و به تخریب و غارت اموال آنها پرداختند، آیا لازم است تا آن اتفاق در کشور رخ دهد تا عده‌ای متوجه شوند که اشتباه فکر می‌کنند و بدتر از آن اشتباه عمل کرده‌اند.

هر کسی که دلسوز این نظام و کشور است باید فکری یا حرکتی در جهت اصلاح این فرآیند انجام دهد.

مگر زمانی که نرخ سود بالا بود، بانک‌ها به جز حقوق عادی کارکنانشان پول بیشتری برای خود برمی‌داشتند که هم‌اکنون به همه چیز متهم می‌شوند.

مگر نه این است که در همان سال‌‌ها تمامی سود آنها به دولت‌های وقت برمی‌گشت.

می‌خواهیم انقلاب بانکی انجام دهیم، ولی نمی‌دانیم سیستم بانکی ما مصداق یک قصر شنی است. در نگاه اول یک قصر با ابهت و زیبا است و هر بیننده‌ای طمع تصاحب و اعمال تغییراتی در آن می‌کند.

فقط کافی است کمی اعمال سلیقه شود تا آن قصر زیبا به یکباره فرو بریزد. باید ترسید از روزی که این اتفاقات هولناک واقع شود.

در خاتمه ذکر یک مثال خالی از لطف نیست.

گفته می‌شود به راحتی می‌توان کسی را که واقعا خواب است، بیدار کرد؛ ولی محال است بتوان کسی را که خود را به خواب زده به راحتی بیدار کرد.