دنیای اقتصاد- در حالی که بانک مرکزی نرخ تورم 12 ماه منتهی به اسفند 1390 را نسبت به مدت مشابه در سال 1389معادل 5/21 درصد و افزایش سطح عمومی قیمت‌ها را در اسفند 1390 نسبت به اسفند 1389 معادل 8/21 درصد اعلام کرده است، بسیاری از مردم و حتی کارشناسان معتقدند که تورم بیش از این میزان است؛ مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد، با بررسی ریز آماری که بانک مرکزی ذیل شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی منتشر کرده و بر اساس آن تورم را محاسبه کرده، به این نتیجه رسیده است که تنها با حذف کالاهایی که در سبد کالایی مصرفی روزانه مردم اهمیت کمتری دارد، می‌توان به رقم‌هایی برای تورم رسید که بالاتر از ارقام تورم رسمی است. مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد نتیجه گرفته است که بسیار سخت بتوان آمار رسمی را به چالش کشید؛ زیرا از همان داده‌های آماری بانک مرکزی می‌توان به تورم ذهنی عموم که گاهی فاصله بسیاری با آمار رسمی دارد، دست یافت. آنچه باعث می‌شود که این فاصله شکل بگیرد و بعضا موجب عدم اتکا به آمار رسمی شود، وزن کالاهایی است که در آمار رسمی و تورم ذهنی افراد وجود دارد.

مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد بررسی می‌‌‌کند
روایتی دیگر از آمار بانک مرکزی
چرا تورم رسمی با تورم ذهنی عموم متفاوت است
گروه بازار پول- آخرین گزارش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی از سوی بانک مرکزی مربوط به پایان اسفند ماه 1390 است، که طی آن، بانک مرکزی نرخ تورم 12 ماه منتهی به اسفند 1390 را نسبت به مدت مشابه در سال 1389 عدد 5/21 درصد و افزایش سطح عمومی قیمت ها را در اسفند 1390 نسبت به اسفند 1389، عدد 8/21 درصد اعلام می‌کند.
این در حالی است که نه تنها تصور عمومی که حتی برخی از کارشناسان اقتصادی بر این نظر هستند که تورم بیش از آن است که بانک مرکزی محاسبه کرده است. البته بانک مرکزی امسال بار دیگر با انتشار سطوح قیمتی کالاهای ضروری که با دریافت عمومی از قیمت ها همخوانی بیشتری دارد، اعتماد به آمار رسمی را افزون ساخته است. با این وجود در این گزارش تحلیلی خواهیم دید که با تعمیق بیشتر در همان گزارش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی که به طور سنتی از سوی نهاد پولی منتشر می‌شود، می‌توان به آمار و ارقامی دست یافت که با دیدگاه عمومی از تورم برابری می‌کند. اما چگونه؟
مساله اصلی در دریافت متفاوتی از تورم نسبت به آنچه شاخص کالاها و خدمات مصرفی (CPI) در آمار رسمی به دست می‌دهد و تمایل افراد به محاسبه تورم از روی کالاهایی است که بیشتر با آن سر و کار دارند. در واقع تورم به عنوان یک میانگین وزنی امری ذهنی (Subjective) است که تفاوت ماهوی با قیمت یک کالای خاص دارد. قیمت یک کالا برای هر فردی ملموس است. وی می‌داند اگر این قیمت را با پول پرداخت کند می‌تواند صاحب آن کالا باشد. اما تورم به این حد ملموس نیست، فرد تنها می‌داند که وقتی تورم زیاد شود، افزایش بهای کالاها نسبت به قبل بیشتر شده است. در این حال وقتی وی با چند کالای محدود بیشتر سر و کار دارد، محاسبه این افزایش را با قیمت این کالا ها در نظر می‌گیرد اما آمار رسمی بیش از سیصد کالا را در بر می‌گیرد. بانک مرکزی ایران مانند نهادهای پولی جهان، با استفاده از شاخص لاسپیرز و سبد کالایی در سال پایه اقدام به محاسبه تورم می کند. در حال حاضر سال پایه، سال 1383 است و 12 گروه اصلی کالایی برای محاسبه تورم مورد استفاده قرار می‌گیرد که این 12 گروه شامل خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها، دخانیات، پوشاک و کفش، مسکن، آب، برق و سایر سوخت‌ها، اثاث منزل، بهداشت و درمان، حمل‌و‌نقل، ارتباطات، تفریح و امور فرهنگی، تحصیل، رستوران و هتل و در نهایت کالاها و خدمات متفرقه است. وزن اهمیتی هر یک از این گروه‌ها در سال پایه در جدول 1 آمده است.
اگرچه در این سبد کالایی بانک مرکزی به درستی وزن اهمیتی کالاهای ضروری را بالا گرفته است اما می‌توان نشان داد، از آن جایی که افراد در ذهن خود تنها بخشی از کالاها را در نظر می‌گیرند و از کالاهای دیگر صرف نظر می‌کنند، تورم ذهنی آنان بالاتر از تورم رسمی می‌شود. اما این به معنای اشتباه در آمارگیری و ثبت قیمت‌های خلاف واقع بانک مرکزی نیست. برای اثبات این موضوع، تنها با در نظر گرفتن چند گروه کالایی از آمار بانک مرکزی و تخصیص وزن اهمیتی هر یک از گروه‌های حذف شده روی دیگر گروه‌های کالایی (البته به تناسب وزنشان)، خواهیم دید که رقم متفاوتی از تورم با همان آمار رسمی حاصل می‌شود.
برای نمونه و برای نزدیک شدن به سبد کالایی که افراد با آن در ذهن خود تورم را محاسبه می‌کنند، تنها با سطوح قیمتی چهار گروه خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها، پوشاک و کفش، مسکن و اثاث منزل، تورم را محاسبه می‌کنیم. در این صورت با سرشکن کردن وزن اهمیتی دیگر گروه‌های کالایی روی این چهار گروه، وزن‌های جدید به دست می‌آید که در جدول 2 آمده است. در ضمن درصد تغییرات قیمتی این چهار گروه در اسفند ماه 1390 نسبت به اسفند 1389 نیز بر مبنای آمار بانک مرکزی در این جدول آمده است.
اگر تورم را بر مبنای این چهار گروه اصلی که بانک مرکزی آمارش را منتشر ساخته محاسبه کنیم، به رقم ۳۲/۲۳ درصد می‌رسیم. به عبارت بهتر تنها با تمرکز بر چند گروه کالای اصلی، تورم قریب ۲ درصد افزایش می‌یابد. اما تمرکز بر گروه‌های کالایی که افراد بیشتر با آنها سروکار دارند، به آن میزان نمی‌تواند شکافی با تورم محاسبه شده توسط بانک مرکزی ایجاد کند و در نتیجه قادر به توضیح چرایی اختلاف بین تورم رسمی و تورم ذهنی افراد نیست.
با این وجود با دقت بیشتر در آمار بانک مرکزی، و تمرکز بر کالاها به جای گروه های اصلی کالایی، می‌توان تصویر بهتری از موضوع داشت. در واقع افراد، تورم ذهنی خود را با بهای تک تک کالاها شکل می‌دهند، بنابراین به جای استفاده از گروه خوراکی‌ها، می‌توان از کالاهایی که مردم بیشتر از آن استفاده می‌کنند برای محاسبه استفاده کرد و نتیجه بسیار جالب خواهد شد و تورم محاسبه شده، اختلاف بسیاری با تورم رسمی می‌یابد. در حالی که ما برای محاسبه این تورم همان آمار رسمی بانک مرکزی را استفاده کرده‌ایم.
جدول ۳، این کالاها و ضریب اهمیتی آنان را با توجه به حذف کالاهای دیگر به نمایش می‌گذارد و باز این ضرایب مانند جدول ۲ با سرشکن کردن ضریب اهمیتی کالاهای حذف شده، روی کالاهای موجود با توجه به نسبت اهمیتی آنها در آمار بانک مرکزی به دست آمده است. در ستون سوم نیز درصد تغییرات این کالاها بنا به جدولی که بانک مرکزی برای محاسبه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در اسفند ماه ۱۳۹۰ آورده، ارائه شده است.
در واقع جدول 3 کالاهای اساسی را که مردم بیشتر با آنها در ارتباط هستند، مدنظر قرار داده است و در نتیجه اگر تورم بر مبنای این کالاها محاسبه شود، این امکان وجود دارد تا به تورم ذهنی نزدیک تر شویم و فاصله بیشتری از تورم رسمی بگیریم. جالب آنجا است که این گونه نیز می‌شود. بر مبنای جدول 3، تورم به معنای تغییرات قیمتی از ماه اسفند سال 1389 تا اسفند 1390، 7/31 درصد خواهد شد. این در حالی است که آمار رسمی 8/21 درصد است. این یعنی افزایش قریب 10 درصد.
همچنانی که مشاهده می‌شود تنها با محدود کردن کالاهای محاسبه شده در تورم به کالاهایی که بیشتر مورد استفاده مردم است، رقم تورم به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد، در حالی که آمار استفاده شده همانی است که بانک مرکزی ارائه داده است. اما این تمام داستان نیست. تورم ذهنی افراد هم خصلت میانگین وزنی دارد و هم میانگین ساده. میانگین وزنی است، زیرا ذهن افراد برای محاسبه تورم تنها روی کالاهایی که بیشتر با آنان سر و کار دارد تمرکز می‌کند و دیگر کالاها را حذف می‌کند و در عین حال وزن یکسانی به کالاهای محاسبه خود می‌دهد.
در این صورت وضعیت به مراتب بغرنج‌تر می‌شود و با توجه به کالاهای ذکر شده در جدول 3 و دادن وزن یکسان به آنها تورم برابر با 6/34 درصد می‌شود که این رقم 6/1 برابر رقم تورم رسمی است. این در حالی است که اگر همین محاسبه را برای ماه بهمن 1390 محاسبه کنیم، رقم 0/53 درصد به دست می‌آید در حالی که تورم رسمی در بهمن ماه 1390 نسبت به بهمن ماه 1389، 7/21 درصد است و این یعنی افزایشی قریب 5/2 برابر. بنابراین، می‌توان بر این امر پافشاری کرد که اختلاف تورم ذهنی در جامعه با تورم رسمی محاسبه شده از شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، نه به علت آمار اولیه اشتباه از قیمت کالاها، بلکه به دلیل محدود بودن کالاهای دخیل در تورم ذهنی حاصل می‌شود و اگر در محاسبه تورم رسمی نیز از این کالاهای محدود استفاده شود، تورم محاسبه شده رسمی نیز به میزان قابل توجهی افزایش و به تورم ذهنی که غالبا بالاتر از تورم رسمی است، نزدیک می‌شود.