یادداشت
ملاحظاتی در سیاست گذاری ارزی
ارز به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی، همواره مورد توجه جامعه اقتصادی و مالی قرار داشته است. در واقع این نرخ بیانگر شرایط اقتصادی کشور بوده و عاملی جهت مقایسه اقتصاد ملی با اقتصاد سایر ملل است.
دکتر علی ماجدی
ارز به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی، همواره مورد توجه جامعه اقتصادی و مالی قرار داشته است. در واقع این نرخ بیانگر شرایط اقتصادی کشور بوده و عاملی جهت مقایسه اقتصاد ملی با اقتصاد سایر ملل است. از این رو انتخاب سیاستهای ارزی با توجه به شرایط اقتصادی، به گونهای که منجر به استقرار سیستم مناسب نرخ ارز شود نه تنها میتواند راهی در سمتگیری رشد و توسعه باشد، بلکه به نوبه خود بر عوامل کلان دیگر نیز اثرگذار خواهد بود. در تعیین نرخ ارز به دلیل تاثیرات فراوانی که بر اقتصاد دارد باید ملاحظات فراوانی را مدنظر داشت. اولین ملاحظه به نوع نظام ارزی باز میگردد. نظام ارزی ثابت رژیمی است که در آن یک ارگان پولی مرکزی به نام بانک مرکزی، نرخ برابری پول داخلی را با یک یا چند پول خارجی اعلام میکند. این رژیم براساس قانون تصویب میشود. در حقیقت این نرخ وقتی تغییر میکند که قانون آن را تغییر دهد نه عواملی دیگر مانند سیاست. نرخ ثابت قابل تبدیل به سایر ارزها است که به صورت جداگانه این ارزها به عنوان توافقی شناخته میشود و با نوسان پذیرفته شده کمتر از یک درصد در مقابل سایر ارزها قرار میگیرد. این نظام در سطح جهانی کاربرد ندارد. رژیم ارزی شناور یا انعطافپذیر یک نوع از رژیمهای ارزی است که به آن اجازه داده میشود تا بر اساس بازارهای ارز خارجی نوسان کند. البته هیچ ارزی در دنیا وجود ندارد که ارزش آن کاملا و تماما توسط بازارهای ارزی خارجی تعیین شود در این موارد، زمانی که نوسانات نرخ ارز بالا است، بانک مرکزی دخالت کرده و مانع عدم ثبات ارز میشود، بنابراین رژیمهای مدیریت شده نیز وجود دارد. بانک مرکزی به ارز اجازه جریان آزادانه بین یک مرز بالا و پایین را میدهد. نظام ارزی ثابت در سطح جهانی کاربرد ندارد شاید کشوری باشد که از این سیستم استفاده کند، اما سیستم فعلی در محیط اقتصادی جهان، بر اساس سیستم نرخ ارز شناور گردش دارد ارزهای عمده (hot money) در بازار ارزها و در سیستم عرضه و تقاضا تعیین میشود. سرنوشت پول در ایران را نیز باید در دو مقطع ارزیابی کرد مقطع قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. در قبل از انقلاب ساختار تنظیم نرخ ارز در ایران همانند الگوی دیگر کشورهای صاحب درآمد نفت بود. در قبل از انقلاب ریال ایران تابعی از دلار بوده است، اما پس از انقلاب تصمیمسازان و تصمیمگیران عرصه پولی تصمیم گرفتند ریال را وابسته به حق برداشت مخصوص (SDR) کنند. در واقع ریال ایران وابسته شد به دلار و سایر ارزها. (حق برداشت مخصوص، ارزی مجازی است که ابتدا ارزش آن به واسطه یک سبد ارزی متشکل از دلار، مارک، فرانک، پوند و ین تعیین میشد و پس از ظهور یورو به عنوان واحد مشترک پول اروپایی این ارز در سبد جای گرفت. مشخصه اصلی تمام این پولها واجد شرایط ارزهای ذخیره بودن است.) پس از انقلاب چنین ساختاری برای تنظیم نرخ ارز در ایران پایهریزی شد، اما در این ساختار یک اتفاق جدید رخ داد، ریال ایران از آن دوره تا زمان کنونی، جز دلار، نسبت به دیگر ارزهای مورد نظر در "SDR" تضعیف شد. بررسی سالهای گذشته نشان میدهد که ارزش پول ایران نسبت به دلار آمریکا، تغییر کمتری داشته است. این تامل نشان میدهد که پول ایران اکنون بیشتر از هر پولی وابسته به دلار است. اما در تمام این دورهها سوالهای مشخصی برای تعیین تکلیف نرخ ارز پیشرو بوده است.
سوال اول: در ساختاراقتصادی مانند اقتصاد ایران چهترکیبی برای ارزشگذاری پول ملی مناسب است؟
سوال دوم: آیا پول ملی باید به یک ارز وابسته باشدیاترکیبی از ارزها؟ یا اساسا چرا باید پول ملی وابسته شود؟
در پاسخ به این پرسشها ملاحظات فراوانی نقش دارند و هرپاسخی میتواند بازتاب متفاوتی بر روی درآمدها یا هزینههای اقتصاد ملی داشته باشد. آنچه که میتوان در پاسخ به این سوال به صورت مقدماتی گفت تمرکز بر میزان درآمدی کشور و دریافت آن بر اساس ارزی مشخص است. در واقع میانگین موزون ارزها بستگی به این دارد که در آمد ایران چقدر است و به چه ارزی دریافت میشود؟ یا هزینههای ما با چه ارزی پرداخت میشود؟ پس بنابراین بانک مرکزی هر سیاستی را که انتخاب کند بر اساس آن، ترکیب انتخابی متفاوت خواهد بود. ایران همواره در دو تلاقی گرفتار بوده است، دستهای که خواهان حفظ ارزش پول ملی با هدف کاهش تورم بوده اند و دستهای که با تاکید بر نقش صادرات بر آثار منفی این سیاست تاکید کرده اند. آثار مثبت و منفی هر دو سیاست اشاره شد، اما هر سیاستی که قرار است اتخاذ شود باید تبعات آن نیز نمایان شود، برای نمونه اگر قرار است با کاهش ارزش پول ملی صادرات تقویت شود به تناسب این کاهش صادرات چه میزان رشد خواهد کرد. به عنوان مثال در سیاستگذاریهای اقتصادی فرض بر این است اگر کالایی ده درصد کاهش ارزش داشته باشد قاعدتا باید بیش از ده درصد فروش رود در مقابل هر چه بیشتر قیمت اضافه شود کالا کمتر فروش خواهد رفت. این تناسب برای کالایی که حساسیت بالایی دارد برقرار است. اما در برخی کالاها مانند نان که حساسیت کمتری دارند اگر افزایش قیمت آن بالا باشد، باز هم تقاضا برای آن در همان حد باقی خواهد ماند، زیرا مردم برای آن جایگزینی ندارند. در اتخاذ سیاست برای قیمت ارز با هدف کمک به صادرات باید ابتدا روشن شود که کالاهای صادراتی از چه جنسی هستند. کالاهای صادراتی ما در بازارهای جهانی معمولا حساسیت زیادی ندارند، به ویژه کالاهای سنتی ایران؛ چرا که اگر قیمت آنها خیلی رشد کند، کالای جانشین دارد و کالاهای چندان ضروری نیستند. بنابراین باید این کار را از هر جهت بررسی کرد. با افزایش نرخ ارز قرار است چه دسته از کالاها صادراتی شود و این کاهش چقدر به صادرات کشور کمک خواهد کرد. آنچه میتوان از منظر سیاستگذاری توصیه کرد رفتارهای میان مدت است، در ابتدا باید تلاش کرد به سمت صادرات محوری حرکت کرد.
ارسال نظر