یادداشت
اعتماد، رمز موفقیت ایران
علی اشرف افخمی
مدیرعامل بانک صنعت و معدن
پرده اول
حدود ۳ سال پیش برای شرکت در یک کنفرانس و ایراد سخنرانی به کوالالامپور مالزی رفتم. با خود اندیشیدم که از فرصت حسن استفادهای کنم و چنانچه میسر شود به دیدار معمار بزرگ مالزی یعنی «ماهاتیر محمد» بروم، بزرگمردی که ۲۳ سال در سمت نخستوزیری سکان اداره آن کشور را بهعهده داشت و مردم مالزی را از درآمد سرانه ۳۰۰ دلار به حدود ۶ هزار دلار رساند و میزان صادرات مالزی هم تقریبا از هیچ به رقم ۶/ ۱۸۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ افزایش یافته.
علی اشرف افخمی
مدیرعامل بانک صنعت و معدن
پرده اول
حدود 3 سال پیش برای شرکت در یک کنفرانس و ایراد سخنرانی به کوالالامپور مالزی رفتم. با خود اندیشیدم که از فرصت حسن استفادهای کنم و چنانچه میسر شود به دیدار معمار بزرگ مالزی یعنی «ماهاتیر محمد» بروم، بزرگمردی که 23 سال در سمت نخستوزیری سکان اداره آن کشور را بهعهده داشت و مردم مالزی را از درآمد سرانه 300 دلار به حدود 6 هزار دلار رساند و میزان صادرات مالزی هم تقریبا از هیچ به رقم 6/ 189 میلیارد دلار در سال 2016 افزایش یافته.
گرچه بهتازگی دوره نقاهت عمل جراحی را گذرانده بود و حسب توصیه اطبا از دیدارها منع شده بود لکن توفیق با بنده یار شد و ایشان پذیرفتند که برای دیدار کوتاهی به دفترشان بروم که البته این دیدار کوتاه با توجه به علاقه ایشان به مسائل توسعهای با بحثهایی که درگرفت قریب به 5/ 1 ساعت به طول انجامید.
در پایان جلسه و هنگام خداحافظی از ایشان سوال کردم که جناب ماهاتیر آیا میتوانید از میان عواملی که به موفقیت شما در رساندن مالزی به جایگاه مناسب اقتصادی و سیاسی در جهان کمک کردند و ما در همین گفتوگوی طولانی برخی از آنها را مورد بحث قرار دادیم مهمترین و برجستهترین عامل موفقیتتان را برای من بیان کنید. ایشان با کمی مکث عنوان کردند: پاسخ سوال شما خیلی آسان است. مهمترین عامل، «اعتمادسازی Building Trust» است، اعتماد مردم به حکومت و دولتمردان. اگر چنین باشد حاکمان مشکلی برای اداره کشور و به پیش بردن برنامهها نخواهند داشت.
پرده دوم
چندی پیش مقالهای از دوست ارجمندم جناب پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق ایران، تحت عنوان «جای اعتماد خالی است» خواندم. با کسب اجازه از ایشان آن را به اختصار بیان میکنم.
در سال 77 در نمایشگاهی در شهر بازل سوئیس برای عرضه و فروش کالایی شرکت کردم. کمی آنطرفتر از غرفه ما، غرفهای بود که در آن یک زوج «آقای هندی و خانم سوئیسی» زیورآلات متنوعی را به نمایش و برای فروش گذاشته بودند. فرصتی پیش آمد که بازدیدی از غرفه آنها داشته باشم. در گفتوگو متوجه شدم که مرد هندی با خانم سوئیسی ازدواج کرده و تبعه سوئیس شده است. در حین گفتوگو، صحبت به نحوه گرفتن غرفه رسید. من از او پرسیدم شما چگونه هزینه غرفه را پرداخت کردهاید؟ پاسخ داد که چون شهروند سوئیس شده است لازم نیست هزینه غرفه را پیش از نمایشگاه بپردازد. آنها تا 6 ماه بعد از نمایشگاه فرصت دارند مبلغ را پرداخت کنند. من با تفکر و فهم ایرانی خودم از او پرسیدم که آیا چک یا ضمانتی برای این موضوع به نمایشگاه دادهاید؟ او در پاسخ گفت خیر، اینجا دولت به شهروندان خود اعتماد دارد و همه در مهلت مقرر مبلغ را پرداخت میکنند. وی اضافه کرد: البته شهروندان هم به دولتشان اعتماد دارند. اینجا هم کلمه جادویی «اعتماد» کارکرد موثر خود را نشان میدهد.
پرده سوم
اواسط اردیبهشتماه 96، جناب سبحانی مدیر عامل محترم فولاد مبارکه طی تماس تلفنی از اینجانب خواست که در اولین فرصت ملاقات داشته باشیم. ساعت 3 بعدازظهر روز بعد به اتفاق معاون مالی شرکت تشریف آوردند و عنوان کردند؛ پروژهای برای توسعه خطوط تولید دارند که حدود 450 میلیون یورو فاینانس نیاز دارد و اضافه کردند که هفته قبل به اتفاق مدیران یک شرکت صاحب نام آلمانی که برنده مناقصه شده است برای اخذ فاینانس با دو بانک بسیار معتبر آلمانی جلسه داشتهاند که مدیری از بیمه هرمس آلمان هم حضور داشت.
پس از توضیحات مفصل برای مدیران بانکی و پاسخ کافی به سوالات آنان، مدیران بانکهای آلمانی اظهار کردند اگر بانک عامل شما در ایران BIM است ما میتوانیم طرح را پذیرش و فاینانس را با پوشش هرمس تامین کنیم. مشروط به اینکه طرح شما را بانک صنعت و معدن تایید کرده باشد. نماینده هرمس هم اضافه کرد در صورتی که بانک عامل شما BIM باشد ما پوشش بیمهای را میپذیریم. جناب سبحانی اضافه کرد که من در جلسه ا حساس عزت و غرور کردم که بانکهای بزرگ آلمانی به یک بانک ایرانی اینقدر اعتماد دارند. سپس از من سوال کردند که آقای افخمی شما چکار کردهاید که شما را قبول دارند؟ من که از صحبتهای جناب سبحانی بسیار خرسند شده بودم به ایشان عرض کردم که طی 3 سال گذشته و بهویژه بعد از برجام تلاش بنده و همکارانم در بانک صنعت و معدن این بوده که اعتماد بانکهای خارجی را به بانک خودمان جلب کنیم، چه به لحاظ تهیه و ارائه صورتهای مالی شفاف، چه به لحاظ انطباق با استانداردهای بینالمللی، چه به لحاظ پایبندی به حرفها و قولهایی که میدهیم و چه به لحاظ ایفای تعهدات. این اعتماد طی 3 سال کوشش مستمر به نتیجه رسیده است. مسیر دشوار و سختی بوده، لکن حاصلش ثمربخش بوده است.
پرده آخر
برای توفیق در عرصه داخلی و بینالمللی اعتمادسازی کنیم، حرفهای عمل کنیم. خودمان را به مبانی علمی و مهارتهای نوین مجهز سازیم. به وعدههایی که میدهیم درست و بهموقع عمل کنیم. بیشتر کار کنیم و کمتر حرف بزنیم. چنانچه اعتماد را در روابط کاریمان جاری سازیم، بنیانهای محکمی برای کسبوکار، پیشرفت و توسعه کشور فراهم خواهیم ساخت. کلمه جادویی «اعتماد» را برای رسیدن به موفقیت بهخاطر بسپاریم. هوای «اعتماد» را داشته باشیم.
ارسال نظر