دنیای اقتصاد- دومین همایش «سیاست‌های پولی، چالش‌های بانکداری و تولید» با نگاهی ویژه به ضرورت «بازتعریف نقش دولت در آینده اقتصاد ایران» آغاز به کار کرد؛ در این همایش که به ابتکار «دنیای اقتصاد» در موسسه عالی آموزش بانکداری برگزار شد، اکثر سخنرانان بر بازتعریف و به‌روزکردن کارکردها و قوانین تاکید داشتند؛ از جمله دستاوردهای این همایش تبیین شرایط جدید اقتصاد ایران پس از کاهش درآمدهای نفتی بود. دکتر مسعود نیلی پس از مرور چالش‌های اقتصادی کشور در حوزه‌هایی نظیر اشتغال، تلاطم‌های احتمالی ارزی، شوک‌های قیمتی حامل‌های انرژی و کسری بودجه به سر فصل‌های مورد توجه شرایط کنونی اقتصاد ایران پرداخت. چشم انداز نقش نفت و دولت در آینده، موقعیت فعلی اقتصاد ایران و چالش‌های دوران گذار سه سرفصلی بود که توجه به آن در شرایط فعلی، ضروری عنوان شد. صاحبنظران در کنار معرفی سرفصل‌های مورد توجه، به الزام اصلی اقتصاد ایران در شرایط جدید نیز اشاره کردند. «تغییر در نگاه دولت» به «وضعیت کنونی» اصلی‌ترین الزام معرفی و در بازتعریف آن سه سناریو ترسیم شد که انتخاب هر کدام پیامدهای متفاوتی به دنبال خواهد داشت. در دومین همایش سیاست‌های پولی و چالش‌های بانکداری و تولید مطرح شد

باز تعریف نقش دولت

گروه بازار پول- دومین همایش «سیاست‌های پولی و چالش‌های بانکداری و تولید»، با ابتکار روزنامه «دنیای اقتصاد» و در موسسه عالی بانکداری در حالی آغاز به کار کرد که شرایط ویژه اقتصاد ایران، بخشی از تحلیل‌ها و سخنرانی‌ها را به راهکارهای برون‌رفت از وضعیت موجود اختصاص داد.

روز گذشته تصمیم‌سازان پولی در کنار صاحب‌نظران، بانکداران و فعالان عرصه تولید گردهم آمدند تا به ریشه‌یابی چالش‌هایی بپردازند که در یکی دو سال اخیر شدت گرفته است. از جمله، کاهش درآمدهای نفتی به واسطه اعمال محدودیت‌های تجاری غرب علیه ایران که از نظر کارشناسان حاضر در این همایش، نیازمند بازنگری در هزینه کرد منابع و رفتار دولت در قبال کاهش درآمدها است. در این همایش که با موضوع «بازسازی نظام پولی و صنعتی» برگزار شد؛ اقتصاددانان نسبت به بروز چالش‌های عمده‌ای چون بیکاری، تلاطمات ارزی، شوک‌های قیمتی حامل‌های انرژی و کسری بودجه هشدار دادند.

چالش‌های میان مدت و بلندمدت اقتصاد ایران

مسعود نیلی رییس گروه اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، در سخنرانی خود با عنوان «چالش‌های میان مدت و بلند مدت اقتصاد ایران در شرایط کاهش درآمدهای نفتی» نگاه ویژه‌ای به «تغییر نقش دولت در آینده اقتصاد ایران» داشت.

او برای تشریح آنچه در شرایط «وفور درآمدهای نفتی» به وجود می‌آید؛ به «بازیگران اصلی» یک اقتصاد در شرایط عادی اشاره کرد. او سه جزء این «بازیگران» را «خانوار، بنگاه‌های تولیدی و دولت» نامید و گفت: «در یک مدل مطلوب اقتصادی، بنگاه تامین‌کننده محصول و درآمد برای خانوار است و یک نقش دولت در تحقق مصرف با ثبات برای خانوارها و نقش دیگر حصول اطمینان از برقراری شرایط برای ایفای بهترین نقش ممکن از سوی بنگاه‌ها است.» به گفته نیلی، در کشورهای «توسعه یافته» مجموعه‌ای قواعد «معتبر» حاکم است که «سیاست» را «اقتصاد محور» می‌کند. او افزود: «دولت در اقتصادهای نوظهوری به مانند تایوان، کره جنوبی، هنگ کنگ و حتی ترکیه، برگرفته از کارآیی اقتصادی است؛ به بیان دیگر، سیاست در این کشورها نیز اقتصاد محور است.» این اقتصاددان، پس از این مقدمه به بیان «مدل متفاوت دولت در ایران» پرداخت و گفت: «در اقتصاد ایران و از دهه ۳۰ به بعد، قدرت دولت‌ها، عمدتا برآمده از میزان برخورداری از درآمدهای نفتی آنها بوده است.» او افزود: «برخلاف اقتصادهای دیگر که رفاه خانوار در گرو بهبود امور بنگاه‌ها بوده است؛ در اقتصاد ایران این دو بازیگر رقیب یکدیگر در جذب درآمدهای نفتی از دولت محسوب می‌شده‌اند. به بیانی دیگر دولت‌ها در اقتصاد ایران بسیاری از نابسامانی‌ها را ناشی از عملکرد بنگاه‌ها معرفی می‌کرده و در مقابل آنها، خود را حامی خانوار نشان می‌داده‌اند.» به اعتقاد نیلی، «تفاوت دولت‌ها از یکدیگر در طول ۶۰ سال گذشته، تنها در نحوه رویکرد آنها به مصرف درآمدهای نفتی خلاصه می‌شده است.» او در بیان نتیجه گیری از این بحث گفت: «در طول ۶۰ سال گذشته، به جز فاصله سال‌های ۵۷ تا ۶۷ بهبود سطح رفاه با درجات مختلفی انجام شده است. بنابراین در حافظه تاریخی مردم این گونه درج شده که دولت به وضع ما رسیدگی خواهد کرد و سنگ زیرین آرامش‌دهنده آنها، همواره دولت به مفهوم اعم و «نفت» به مفهوم خاص بوده است؛ در عین حال تولید، مصرف، سرمایه‌گذاری و خدمات عمومی دولت همگی برآمده از نفت بوده است.»

گسست شرایط

این اقتصاددان در ادامه به بیان شرایط ویژه اقتصاد ایران در سال ۹۱ پرداخت و گفت: «شرایطی که از سال ۱۳۹۱ شروع شده، دارای گسست نسبتا بنیادین با گذشته بلندمدت اقتصاد ایران است.» به گفته نیلی، این گسست «عمدتا نشات گرفته از بروز تحول در نقش دولت و نفت است.» او افزود: «طی سالیان متمادی مهم‌ترین آورده دولت‌های ما میزان برخورداری آنها از درآمدهای نفتی بوده است. «قدرت» دولت‌ها در ایران نیز نه ناشی از «قابلیت» بلکه برآمده از «مقدار تخصیص درآمدهای نفتی بوده است.»

سه موضوع مهم

این اقتصاددان با بیان اینکه در شرایط فعلی اقتصاد ایران باید به سه سرفصل مهم توجه کرد؛ گفت: «چشم‌انداز نقش نفت و دولت در آینده، موقعیت فعلی اقتصاد ایران و چالش‌های دوران گذار سه سرفصلی است که در شرایط فعلی باید به آن توجه داشت.»

چشم‌انداز نقش نفت و دولت

نیلی در سرفصل اول به کاهش درآمدهای نفتی کشور طی یک سال اخیر اشاره کرد و گفت: «برخورداری کشور از درآمدهای نفتی در حد سال‌های نیمه دوم دهه هشتاد کاملا غیر‌محتمل است و ارقام بسیار کمتری از درآمدهای نفتی قابل پیش بینی است. بنابراین به لحاظ مفهومی، «قدرت نفتی دولت، حداقل در میان مدت رو به زوال است.» نیلی در مورد تفاوت کاهش درآمدهای نفتی در دوره اخیر با تجربه اواخر دهه ۷۰ خورشیدی گفت: «کاهش درآمد‌های نفتی که قبلا تجربه کرده‌ایم ناشی از کاهش قیمت نفت بوده، در حالی که کاهش درآمد نفت در شرایط حاضر ناشی از کاهش بخش واقعی نفت است.»

کجا هستیم؟

رییس گروه اقتصاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، با تشریح سرفصل دیگری که به تناسب اقتصاد فعلی ایران، مهم است؛ گفت:«نکته مهم قابل توجه «ناپیوستگی» بسیار بزرگ در فاصله زمانی بسیار کوتاه در «برخورداری» از درآمدهای نفتی است و اینکه اقتصاد ایران چگونه این ناپیوستگی را هضم خواهد کرد؟» نیلی افزود: «نکته مهم تر آنکه ظرف سال‌های اخیر، دقیقا برخلاف رویکردی که در عرصه سیاست خارجی داریم، در عرصه اقتصاد، از طریق نفت، «به‌طور کامل» به کام اقتصاد جهانی رفته‌ایم.» او با بیان اینکه شاخص‌ها و آمارهای موجود نشانگر آن است که تولید کشور وابستگی مستقیمی به واردات داشته است؛ افزود: «تا سال ۱۳۸۲ روند واردات کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای به صورت نسبتا ثابتی بوده است؛ این در حالی است که از این سال به بعد، اقتصاد ایران برای تولید به واردات متکی شده و منحنی واردات نیز این موضوع را تایید می‌کند.»

۱+۵ چالش اقتصاد ایران

نیلی در ادامه سخنرانی خود با نمایش «اسلایدهایی» از روند واردات، رشد اقتصادی و تعداد شاغلین کشور، نقدینگی و تورم، به ۶ چالش دوران گذار کشور در آینده اشاره کرد و گفت:«شاید بهتر باشد که این چالش‌ها، ۵ به علاوه ۱ نامیده شود؛ چرا که یکی از آنها بسیار مهم تر از ۵ چالش دیگر است.»

چالش اول: اشتغال

این اقتصاددان، چالش اول دوران گذار در «اقتصادهای کم عمق وابسته به درآمدهای نفتی» به مانند اقتصاد ایران را «اشتغال» عنوان کرد و افزود: «تحولات جمعیتی نشان می‌دهد؛ بالاترین سهم جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله از کل جمعیت در کشورهای جهان مربوط به ایران است؛ ضمن اینکه تعداد جوان‌های ۱۵ تا ۲۹ ساله از ۱۴ میلیون نفر در سال ۱۹۹۰ میلادی به ۲۵ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ میلادی رسیده است.» نیلی نتیجه گرفت که «در ۵ سال آینده، فشار جمعیتی جوانان در دهه فعلی به گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال انتقال می‌یابد.» او با مقایسه تعداد دانشجویان در هر صد هزار نفر کل جمعیت در ایران با کشورهای دنیا افزود: «در حالی که تعداد دانشجویان در هر صد هزار نفر در بریتانیا و آمریکا طی سال ۲۰۱۰ میلادی به ترتیب سه هزار و ۹۶۹ و ۶ هزار و ۶۷۳ نفر بوده است؛ این آمار در ایران به ۵ هزار و ۲۱۷ نفر رسیده است. این موضوع نشان می‌دهد که در ایران میزان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بالاست، اما آیا برای این فارغ‌التحصیلان، شغل ایجاد شده است؟» او با اشاره به آمارهای موجود از «بازار تحصیل» در ایران گفت: «جمعیت غیر فعال کشور طی ۴ سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ از ۱/۲ میلیون نفر به ۲/۴ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. به نظر می‌رسد که فشار پوشش تحصیلی از مقاطع متوسطه و ابتدایی به سطح آموزش عالی منتقل شده است.» او با نمایش نموداری از سهم بیکاران تحصیلکرده گفت: «در سال‌های ۸۴ تا ۹۰، میزان اشتغال تغییری پیدا نکرده است؛ حتی میزان شاغلین از ۲۱ میلیون نفر در سال ۸۸ به ۵/۲۰ میلیون نفر در سال ۹۰ کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که در این مدت به جمعیت جوان ۲۵ تا ۲۹ ساله کشور ۶۰۰ هزار نفر اضافه شده‌اند.» نیلی خاطرنشان کرد: «در سال‌های اخیر، فشار مضاعف جمعیتی به جمعیت فعال تبدیل نشده است و نزدیک به نیمی از این فشار به بازار تحصیل وارد شده است.» او افزود: «نزدیک به ۴ میلیون نفر از افرادی که دارای تحصیلات یا در حال تحصیلات عالی هستند در جمعیت فعال حضور ندارند. این در حالی است که با اضافه شدن این جمعیت به جمعیت فعال در سال‌های پیش رو و عدم افزایش اشتغال، تعداد بیکاران دارای تحصیلات عالی افزایش می‌یابد.»

چالش دوم: تلاطم ارزی

این اقتصاددان در بخش دیگری از سخنرانی خود، با بیان آمارهایی از میزان نقدینگی و تورم در سال‌های اخیر گفت: «نقدینگی و تورم در بلند مدت پیامدهایی نظیر آن چه در بازار ارز دیده شد را خواهد داشت؛ اثرات بلندمدت تلاطمات ارزی بر تولید، بیکاری قابل توجه است. البته تجربه سایر کشورها نشان می‌دهد کشورهایی که دارای اقتصاد باز هستند پس از بحران سریع تر می‌توانند اثرات بحران را ترمیم کنند و موجب کاهش خسارات شوند.»

چالش سوم: اصلاح قیمت انرژی

نیلی، چالش چهارم اقتصاد ایران را «گریزناپذیری اصلاح قیمت‌های انرژی» ذکر کرد و گفت: «با توجه به تحولات موجود، چاره‌ای جز اصلاح قیمت‌های فعلی حامل‌های انرژی نیست و به همین دلیل ممکن است این موضوع به چالش بزرگی برای ایران تبدیل شود. از جمله اینکه اثر انقباضی بر بخش تولید داشته باشد.»

چالش چهارم: کسری بودجه و وضعیت دولت

این اقتصاددان با بیان اینکه کاهش درآمدها نوع دیگری از برخورد دولت با وضعیت بودجه ریزی را ایجاب می‌کند؛ افزود: «در شرایط کاهش درآمدهای نفتی کشور، به طور حتم ارقام فعلی درآمدها قابل تحقق نیست و دولت با کسری بودجه مواجه است.» به گفته وی، با کسری بودجه دولت، نحوه خدمات رسانی دولت نیز به خانوارها تغییر خواهد کرد.

چالش پنجم: عدم تعادل در سیستم بانکی

نیلی با اشاره به اینکه «بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در یک نمودار صعودی از سال ۷۰ تا ۹۰ در حال افزایش است» گفت: این نبود تعادل موجب اثرات خطرناکی بر سیستم بانکی کشور خواهد شد.

چالش ششم: تنگنای منابع طبیعی

نیلی اضافه کرد: در این شرایط دولت نمی تواند از منابع طبیعی موجود به صورت بهینه استفاده کند و حتی احتمال مشکلات زیست محیطی نیز وجود دارد.» نیلی در جمع بندی سخنان خود، شرایط فعلی را به حرکت در یک «تونل» تشبیه کرد. او گفت: «اگر شرایط فعلی را بتوان مشابه با ورود به یک تونل فرض کرد که طی آن کاهش درآمدهای نفتی در حال وقوع است؛ آن گاه در رابطه مالی میان خانوارها و بنگاه‌ها از یک‌طرف و دولت به عنوان مالک ذخایر نفتی تغییرات مهمی در حال رخداد است.» او با بیان اینکه «اگر تا به حال مهم‌ترین آورده دولت‌ها، در عرصه اقتصاد منابعی بوده که فراهم می‌ساخته است» این سوال را مطرح کرد که «در انتهای تونل، آورده جدید دولت چه خواهد بود؟» او در پاسخ به این سوال گفت: «در انتهای دوران گذار، نقش دولت نیاز به بازتعریف دارد.» او سه «بازتعریف» برای دولت عنوان کرد و گفت: «می توان دولتی بدون منابع مالی کافی، اما متمایل به قواعد قبلی مداخله اقتصادی داشت. در این صورت دولت موجود، شرایط فعلی اقتصاد ایران را نپذیرفته است.» وی افزود: «دولتی با منابع مالی ضعیف و اقتصاد غیر‌رسمی قدرتمند و دولتی مجهز به قابلیت‌های Governance مدرن از دیگر احتمالات موجود است.» به گفته وی، مهم این است که دولت شرایط موجود را بپذیرد و به دنبال راهکاری باشد که نقش متفاوتی پیدا کند.

دیگر سخنرانان

در روز نخست این همایش محمد مهدی بهکیش،‌پرویز عقیلی، طهماسب مظاهری، ایرج هشی و پویا جبل‌عاملی نیز مقالاتی ارائه کردند که در روزهای آینده به طور مشروح منتشر خواهد شد.