دکتر حمید قنبری

در طول تاریخ، دولت‌های مختلف در مقابل تحریم‌ها، سیاست‌های گوناگونی را اتخاذ کرده‌اند. برخی از آنها بر بزرگ نمایی آثار تحریم‌ها تاکید کرده‌اند و حتی گاه در مورد آثار تحریم‌ها اغراق کرده‌اند. نمونه آن دولت عراق است که در سال‌هایی که تحت تحریم سازمان ملل متحد قرار داشت، برای آنکه فشار بر دولت‌های غربی را از سوی مجامع حقوق بشری بیشتر کند، به صراحت آثار تحریم‌ها را بیان می‌کرد و حتی گاه در آنها اغراق می‌کرد. سیاست دیگر، این است که آثار تحریم‌ها بیان نشده و انکار شوند تا طرف مقابل گمان نکند که تحریم‌ها موثر بوده‌اند و به این ترتیب از ادامه این سیاست منصرف شود. اینکه کدام سیاست در چه شرایطی مناسب است و هر دولتی در هر زمینه‌ای باید کدام را اتخاذ کند، بحثی مستقل و مفصل را می‌طلبد که در اینجا قصد پرداختن به آن را ندارم.

ایران در حال حاضر در وضعیتی قرار دارد که با غرب بر سر برنامه هسته‌ای خود مذاکره کرده است. حاصل این مذاکرات، توافقی است که ایران تعهدات خود را براساس آن اجرا کرده است. حال نوبت غرب است که تعهدات خود را اجرا کند. این تعهدات نیز همان‌طور که همه می‌دانیم، به دو دسته کلی قابل تقسیم هستند. تعهدات متنی و تعهدات عملی. تعهدات متنی یعنی اصلاح متون تحریم‌ها و حذف و تعدیل‌هایی که باید براساس برجام در آنها انجام می‌شد و تعهدات عملی، یعنی محقق ساختن نتایجی که با رفع متون تحریم‌ها مورد انتظار بود. ایران، براساس برجام همه تعهدات خود را انجام داده است نه بخشی از آنها را و نه اکثر آنها را. آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا هر سه تایید کرده‌اند که ایران تمامی تعهدات هسته‌ای خود را انجام داده است.

در چنین شرایطی، غرب نیز باید تمامی تعهدات خود را انجام دهد. اگر حتی بخشی از این تعهدات نیز انجام نشده باشد، ایران باید مدعی باشد که هیچ قسمتی از آن اجرا نشده است. ساختار برجام این‌گونه نیست که ایران بتواند بگوید، غرب ۵۰ درصد تعهدات خود را انجام داده است پس ما هم ۵۰ درصد اقدامات خود را انجام می‌دهیم. رفع موانع بانکی به این صورت نیست که گفته شود ۵۰ درصد موانع بانکی رفع شده است ولی ۵۰ درصد دیگر باقی است. برای نقل و انتقال بانکی، لازم است اولا بانک‌های کارگزار وجود داشته باشند؛ ثانیا مکانیزم‌های انتقال پیام وجود داشته باشند و فعال باشند؛ ثالثا ریسک‌های مربوطه پوشش داده شوند؛ رابعا مقررات دیگری همچون مقررات مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم، منع غیر موجهی برای انجام تراکنشی که مبدا و مقصد آن مشخص و معلوم است و ربطی به فعالیت‌های مجرمانه ندارد ایجاد نکرده باشند. اگر یکی از این موارد وجود نداشته باشد، پولی منتقل نمی‌شود و در چنین شرایطی، آنچه عملا محقق می‌شود تقریبا هیچ است.

فرض کنید دشمن برق شهری را قطع کرده باشد. سدی که منبع انتقال برق بوده است را نابود کرده باشد. نیروگاه را از بین برده باشد. سیم‌های برق را قطع کرده باشد. تیرهای برق را از جای درآورده باشد. پست‌های انتقال برق را با آسیب‌های جدی مواجه کرده باشد و قس علی هذا. حال اگر قرار باشد که وضع را به حالت قبلی بازگرداند، باید همه آن تاسیسات را مجددا به حالت اول بازگرداند و اگر بعضی از آنها را اصلاح کند و بعضی دیگر را به حالت قبلی بگذارد،‌ آنچه انجام داده عملا هیچ است. نمی‌شود که بگوید من سیم ها را درست می‌کنم، اما پست های انتقال برق بماند برای وقتی دیگر. زمانی برق برای ما وصل شده است که کلید را بزنیم و چراغ خانه مان روشن شود. قبل از آن هر کاری هم که انجام داده باشند، آنچه حاصل شده است عملا هیچ است. سوئیفت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند؛ کما اینکه قبل از این هم گفته‌ایم. در چنین شرایطی، بیان اینکه خواسته ما محقق نشده است، کاملا موجه است و نه خلاف واقعیت است و نه اعتراف به عدم نیاز ما به برق و وصل شدن آن. هنگامی که با طرف مقابل روبه‌رو می‌شویم، نباید فرصت محدود به دست آمده را صرف تمجید از اقدامات انجام نشده کرد، بلکه باید بر کاستی‌ها و تعهدات ایفا نشده تاکید کرد و اجرای آنها را از طرف مقابل خواست.