توجه ویژه به ۹ فاکتور مهم و تاثیرگذار
قیمت در مبانی نظری علم اقتصاد از یک نقش محوری در فعالیتهای اقتصادی برخوردار است. در واقع قیمت، یک کمیت عادی است که ارزش مبادله کالایی را در مقابل کالاهای دیگر مشخص میکند. قیمتها به عنوان یک علامت دهنده برای تولیدکنندگان برای تولید مقدار بیشتر و یا کمتری از کالاها ایفای نقش میکنند.
با افزایش قیمت کالا، حاشیه سود تولیدکنندگان آن کالا افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران میشود و آنها تشویق میشوند که به سمت تولید این کالا روی بیاورند و این عمل تا هنگامیکه سطح سود این بنگاهها به حد متعارف برسد، ادامه مییابد همچنین کاهش قیمت کالا منجر به کاهش سود برخی از تولیدکنندههای این کالا میشود و در نتیجه تمایل مناسبی به سرمایهگذاری در تولید این نوع کالا وجود نخواهد داشت.
با افزایش قیمت کالا، حاشیه سود تولیدکنندگان آن کالا افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران میشود و آنها تشویق میشوند که به سمت تولید این کالا روی بیاورند و این عمل تا هنگامیکه سطح سود این بنگاهها به حد متعارف برسد، ادامه مییابد همچنین کاهش قیمت کالا منجر به کاهش سود برخی از تولیدکنندههای این کالا میشود و در نتیجه تمایل مناسبی به سرمایهگذاری در تولید این نوع کالا وجود نخواهد داشت.
قیمت در مبانی نظری علم اقتصاد از یک نقش محوری در فعالیتهای اقتصادی برخوردار است. در واقع قیمت، یک کمیت عادی است که ارزش مبادله کالایی را در مقابل کالاهای دیگر مشخص میکند. قیمتها به عنوان یک علامت دهنده برای تولیدکنندگان برای تولید مقدار بیشتر و یا کمتری از کالاها ایفای نقش میکنند.
با افزایش قیمت کالا، حاشیه سود تولیدکنندگان آن کالا افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران میشود و آنها تشویق میشوند که به سمت تولید این کالا روی بیاورند و این عمل تا هنگامیکه سطح سود این بنگاهها به حد متعارف برسد، ادامه مییابد همچنین کاهش قیمت کالا منجر به کاهش سود برخی از تولیدکنندههای این کالا میشود و در نتیجه تمایل مناسبی به سرمایهگذاری در تولید این نوع کالا وجود نخواهد داشت.افزایش حجم فعالیتها و پیچیدگی اقتصاد و تجارت در جهان کنونی از یکسو و رشد و شکوفایی بنگاههای اقتصادی از سوی دیگر، نگاه سرمایهگذاران و تصمیمگیرندگان را بیش از پیش به اطلاعات حسابداری و تجزیه و تحلیل آن معطوف کرده است. در دوران حاضر، نقش هزینهیابی و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات، برای کاهش هزینه، افزایش راندمان و در نهایت رشد بهرهوری افزایش یافته است.
همانگونه که میدانیم هزینهیابی محصول عبارت است از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و راهنمایی برای مدیران و صاحبان سازمان در جهت کنترل عملیات آن است. در باب اهمیت قیمت تمامشده، موارد بسیاری گفته شده، اما آنچه اهمیت این موضوع را دو چندان میکند، این است که اگر گزارشهای دقیق و صحیحی از عوامل افزایش قیمتها یا هزینهها موجود نباشد، مدیران در تصمیمگیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیمگیریها با مشکل مواجه میشوند. بالا بودن قیمت تمام شده فولاد و خدمات تولید داخلی در مقایسه با محصولات مشابه خارجی نشاندهنده نبود رقابتپذیری در اقتصاد کشور و فضای کسبوکار نامناسب است که پیامدهای ناگواری از جمله تنزل جایگاه ایران در بازارهای جهانی فولاد را به دنبال داشته است.
با نظری بر روند جهانی تولید و عرضه فولاد میتوان این مهم را استنتاج کرد که قیمت فولاد کاهشی شده و احتمال ادامه این روند نزولی ادامه داشته باشد. این در حالی است که حجم تولید جهانی فولاد خام در کشورهای تولیدکننده فولاد به نسبت قبل حدود 5/ 14 درصد کاهش داشته و البته ظرفیتهای تولیدی مورد استفاده نیز 3/ 6 درصد افت کرده است، این شرایط نشان میدهد که جذابیت تولید فولاد در جهان تضعیف شده است.میتوان انتظار داشت روند کاهشی قیمتها که وارد فاز خطرناکی شده است باز هم ادامه یابد که روزهای سختتری را پیش روی بازار جهانی فولاد قرار میدهد. نباید این را از نظر دور گذاشت که دامپینگ چینیها در بازارهای جهانی جدی است، زیرا با توجه به کاهش حجم تولید فولاد در این کشور، باز هم سایر کشورها در برابر آن موضعگیری کردهاند. هماکنون سایر کشورها مخصوصا کشورهای اروپایی برای مقابله با دامپینگ چینیها، اقدام به افزایش تعرفه واردات کردهاند تا شاید بتوانند از تولیدات داخلی خود حمایت کنند. طبق بررسیها، مهمترین دلایل کاهش حجم تولید فولاد در جهان به صورت زیر دستهبندی میشود:
- رکود وکاهش تقاضای موثر در جهان و کاهش خرید
- افزایش حجم صادرات چین
- کاهش شدید قیمت سنگآهن و رسیدن به کمترین حد در 5 سال اخیر
- کاهش قیمت زغالسنگ و آهن قراضه در بازارهای جهانی
- کاهش شدید قیمت نفت و کاهش هزینهها مخصوصا برای حملونقل مواد اولیه و محصولات نهایی
- کاهش قیمت تمام شده فولاد در جهان
- ضعف بازار مسکن، تضعیف حجم فروش و کاهش قیمت تمام شده خانههای جدید
- پایین بودن رشد تولید ناخالص داخلی در جهان
با توجه به دلایل ذکر شده به روشنی میتوان دریافت که با روند کاهشی قیمتها بر اساس تحلیلهای جهانی، راهحلهای مشخصی در پیش روی تولیدکنندگان داخلی وجود دارد که در این مسیر کمک دولت بسیار موثر است. مهمترین فاکتورهای موثر بر قیمت تمام شده تولید فولاد درکشور عبارتند از:
۱- اجرای مرحله دوم قانون هدفمند کردن یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی: که با توجه به جایگاه انرژی در فرآیند تولید فولاد خام و شکل دهی مصنوعات آهنی این افزایش تاثیر مستقیم بر صعود قیمت تمام شده فولاد دارد که با کاهش مصرف انرژی میتوان انتظار داشت درصدی از قیمت تمام شده محصول کاهش یابد.
۲- افزایش حجم تولید محصول که با افزایش فروش، افزایش تولید و در نتیجه سرشکن شدن هزینههای سرانه سربار میتوانند به شدت قیمت تمام شده کالاها را کاهش دهند که این مهم با هموار شدن مسیر صادرات به سرانجام خواهد رسید.
۳- افزایش غیرمنتظره قیمت قراضه: در این میان مهمترین فاکتور در قیمت تمام شده فولاد را میتوان افزایش قیمت قراضه دانست که به صورت لحظهای افزایش یافته است. حدود ۷۵-۷۰ درصد از قیمت تمام شده فولاد را نرخ قراضه به عنوان مواد اولیه مورد نیاز واحدهای ذوبی تشکیل میدهد که این میزان از توجیه اقتصادی برخوردار نیست. با توجه به جایگاه خاص قراضه و غیرجایگزین بودن آن در فرآیند تولید فولاد مخصوصا در احیای مستقیم، قوس و القایی شرایط بازار قراضه به سمت بحران پیش میرود که نیاز به توجه جدی دارد.
۴- بالابودن نسبی نرخ تورم و افزایش محسوس دستمزد و هزینههای جانبی نیروی کار: عدم انعطاف پذیری در تعیین دستمزد، نبود ارتباط بین بهرهوری و دستمزد و تاثیر آنها برتولید و افزایش هزینههای استفاده از نیروی کار مستقیم از جمله دلایل افزایش قیمت تمام شده به حساب میآید.
۵- افزایش آرام هزینه حملونقل بالاخص در سالجاری: ایران یکی از کشورهای مهم در مسیر ترانزیت دنیا است؛ ولی متاسفانه از ظرفیتهای ترانزیتی آن به خوبی استفاده نشده است. هزینههای حمل و نقل در کشور بالا است، در صورتی که در کشورهای توسعهیافته ۹ درصد از قیمت تمامشده مربوط به هزینههای پشتیبانی و توزیع است. این رقم در کشور ما به طور متوسط به حدود ۲۵ درصد رسیده است.
۶- افزایش محسوس قیمت ماشینآلات و لوازم یدکی در تولید و نورد فولاد و افزایش زمان توقف، تعمیر و خواب ماشینآلات و تجهیزات.
۷- مشکلات نرخ بهره، تامین مالی و نقدینگی واحدهای تولیدی: از دید سرمایهگذاران و بنگاههای تولیدی، نرخ بهره بهطور مستقیم یکی از پارامترهای تاثیرگذار در قیمت تمام شده محصول محسوب میشود. به این ترتیب کاهش (افزایش) نرخ بهره میتواند موجب کاهش (افزایش) قیمت تمام شده محصول و در نتیجه قیمت محصول میشود و از این طریق بر سطح عمومی قیمتها تاثیر میگذارد. یکی از گرفتاریهای عمده صنعت فولاد جریان نقدینگی است. وقتی جریان نقدینگی قفل میشود سبب کاهش چشمگیر تولید و کاهش حجم تولید میشود که منجر به افزایش بهای تمام شده خواهد شد و قدرت رقابت را چه در داخل و چه در بازارهای بینالمللی از تولیدکننده میگیرد. نرخ بالای سود تسهیلات یکی از عوامل مهم افزایش قیمت تمامشده تولید داخلی و از دست رفتن توان رقابتی با کالاهای مشابه در کشورهای دیگر است. نرخ سود سالانه ۲۰ تا ۳۰ درصد در ایران و نرخ بهره سالانه ۲ تا ۵ درصد در کشورهای رقیب تفاوت بسیار زیادی با هم دارد.
۸- پایین بودن تعرفه واردات محصولات فولادی: دولت برای جلوگیری از فاجعه در صنعت فولاد باید تعرفههای موجود را تغییر دهد و تعرفه بالایی (به صورت پلکانی) را برای نجات صنعت فولاد اعمال کند. بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین ترکیه با وضع تعرفههای مناسب از صنعت فولاد خود حمایت میکنند؛ ولی متاسفانه در کشور ما اینطور نیست.
۹- اخذ حقوق مالکانه توسط دولت: هماکنون دستگاههای مختلفی در کشور به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در پروسه قیمت تمام شده کالا و خدمات سهیم هستند که از جمله آنها میتوان به وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت دارایی، وزارت کشور، اتاقهای بازرگانی و... اشاره کرد. این درحالی است که سهم هر کدام از این دستگاهها در مبالغ دریافتی از تولید متفاوت است. دولت در این راستا با کاهش حقوق دولتی و حقوق مالکانه خود در شرایطی که تولیدکنندگان به دلیل رکود داخلی با کاهش قیمتها روبهرو بودهاند و بعضا برای تامین شرایط جاری خود دچار مشکل هستند، باید به میدان کاهش قیمت تمام شده تولید بیایند.
همچنین در این راستا، پیشبینی مشوقهای صادراتی (به موقع)، ارائه تسهیلات کوتاه مدت صادراتی (وام ارزی)، انعقاد پیمانهای منطقهای بین دولتها برای تسهیل صادرات را میتوان به عنوان راهکارهایی برای پایین آوردن قیمت تمام شده و قدرت چانهزنی بینالمللی در نظر گرفت که سهم دولت در این زمینه بسیار مهم و زیاد است.
با افزایش قیمت کالا، حاشیه سود تولیدکنندگان آن کالا افزایش پیدا میکند و این امر باعث ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران میشود و آنها تشویق میشوند که به سمت تولید این کالا روی بیاورند و این عمل تا هنگامیکه سطح سود این بنگاهها به حد متعارف برسد، ادامه مییابد همچنین کاهش قیمت کالا منجر به کاهش سود برخی از تولیدکنندههای این کالا میشود و در نتیجه تمایل مناسبی به سرمایهگذاری در تولید این نوع کالا وجود نخواهد داشت.افزایش حجم فعالیتها و پیچیدگی اقتصاد و تجارت در جهان کنونی از یکسو و رشد و شکوفایی بنگاههای اقتصادی از سوی دیگر، نگاه سرمایهگذاران و تصمیمگیرندگان را بیش از پیش به اطلاعات حسابداری و تجزیه و تحلیل آن معطوف کرده است. در دوران حاضر، نقش هزینهیابی و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات، برای کاهش هزینه، افزایش راندمان و در نهایت رشد بهرهوری افزایش یافته است.
همانگونه که میدانیم هزینهیابی محصول عبارت است از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین قیمت تمام شده محصولات و راهنمایی برای مدیران و صاحبان سازمان در جهت کنترل عملیات آن است. در باب اهمیت قیمت تمامشده، موارد بسیاری گفته شده، اما آنچه اهمیت این موضوع را دو چندان میکند، این است که اگر گزارشهای دقیق و صحیحی از عوامل افزایش قیمتها یا هزینهها موجود نباشد، مدیران در تصمیمگیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیمگیریها با مشکل مواجه میشوند. بالا بودن قیمت تمام شده فولاد و خدمات تولید داخلی در مقایسه با محصولات مشابه خارجی نشاندهنده نبود رقابتپذیری در اقتصاد کشور و فضای کسبوکار نامناسب است که پیامدهای ناگواری از جمله تنزل جایگاه ایران در بازارهای جهانی فولاد را به دنبال داشته است.
با نظری بر روند جهانی تولید و عرضه فولاد میتوان این مهم را استنتاج کرد که قیمت فولاد کاهشی شده و احتمال ادامه این روند نزولی ادامه داشته باشد. این در حالی است که حجم تولید جهانی فولاد خام در کشورهای تولیدکننده فولاد به نسبت قبل حدود 5/ 14 درصد کاهش داشته و البته ظرفیتهای تولیدی مورد استفاده نیز 3/ 6 درصد افت کرده است، این شرایط نشان میدهد که جذابیت تولید فولاد در جهان تضعیف شده است.میتوان انتظار داشت روند کاهشی قیمتها که وارد فاز خطرناکی شده است باز هم ادامه یابد که روزهای سختتری را پیش روی بازار جهانی فولاد قرار میدهد. نباید این را از نظر دور گذاشت که دامپینگ چینیها در بازارهای جهانی جدی است، زیرا با توجه به کاهش حجم تولید فولاد در این کشور، باز هم سایر کشورها در برابر آن موضعگیری کردهاند. هماکنون سایر کشورها مخصوصا کشورهای اروپایی برای مقابله با دامپینگ چینیها، اقدام به افزایش تعرفه واردات کردهاند تا شاید بتوانند از تولیدات داخلی خود حمایت کنند. طبق بررسیها، مهمترین دلایل کاهش حجم تولید فولاد در جهان به صورت زیر دستهبندی میشود:
- رکود وکاهش تقاضای موثر در جهان و کاهش خرید
- افزایش حجم صادرات چین
- کاهش شدید قیمت سنگآهن و رسیدن به کمترین حد در 5 سال اخیر
- کاهش قیمت زغالسنگ و آهن قراضه در بازارهای جهانی
- کاهش شدید قیمت نفت و کاهش هزینهها مخصوصا برای حملونقل مواد اولیه و محصولات نهایی
- کاهش قیمت تمام شده فولاد در جهان
- ضعف بازار مسکن، تضعیف حجم فروش و کاهش قیمت تمام شده خانههای جدید
- پایین بودن رشد تولید ناخالص داخلی در جهان
با توجه به دلایل ذکر شده به روشنی میتوان دریافت که با روند کاهشی قیمتها بر اساس تحلیلهای جهانی، راهحلهای مشخصی در پیش روی تولیدکنندگان داخلی وجود دارد که در این مسیر کمک دولت بسیار موثر است. مهمترین فاکتورهای موثر بر قیمت تمام شده تولید فولاد درکشور عبارتند از:
۱- اجرای مرحله دوم قانون هدفمند کردن یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی: که با توجه به جایگاه انرژی در فرآیند تولید فولاد خام و شکل دهی مصنوعات آهنی این افزایش تاثیر مستقیم بر صعود قیمت تمام شده فولاد دارد که با کاهش مصرف انرژی میتوان انتظار داشت درصدی از قیمت تمام شده محصول کاهش یابد.
۲- افزایش حجم تولید محصول که با افزایش فروش، افزایش تولید و در نتیجه سرشکن شدن هزینههای سرانه سربار میتوانند به شدت قیمت تمام شده کالاها را کاهش دهند که این مهم با هموار شدن مسیر صادرات به سرانجام خواهد رسید.
۳- افزایش غیرمنتظره قیمت قراضه: در این میان مهمترین فاکتور در قیمت تمام شده فولاد را میتوان افزایش قیمت قراضه دانست که به صورت لحظهای افزایش یافته است. حدود ۷۵-۷۰ درصد از قیمت تمام شده فولاد را نرخ قراضه به عنوان مواد اولیه مورد نیاز واحدهای ذوبی تشکیل میدهد که این میزان از توجیه اقتصادی برخوردار نیست. با توجه به جایگاه خاص قراضه و غیرجایگزین بودن آن در فرآیند تولید فولاد مخصوصا در احیای مستقیم، قوس و القایی شرایط بازار قراضه به سمت بحران پیش میرود که نیاز به توجه جدی دارد.
۴- بالابودن نسبی نرخ تورم و افزایش محسوس دستمزد و هزینههای جانبی نیروی کار: عدم انعطاف پذیری در تعیین دستمزد، نبود ارتباط بین بهرهوری و دستمزد و تاثیر آنها برتولید و افزایش هزینههای استفاده از نیروی کار مستقیم از جمله دلایل افزایش قیمت تمام شده به حساب میآید.
۵- افزایش آرام هزینه حملونقل بالاخص در سالجاری: ایران یکی از کشورهای مهم در مسیر ترانزیت دنیا است؛ ولی متاسفانه از ظرفیتهای ترانزیتی آن به خوبی استفاده نشده است. هزینههای حمل و نقل در کشور بالا است، در صورتی که در کشورهای توسعهیافته ۹ درصد از قیمت تمامشده مربوط به هزینههای پشتیبانی و توزیع است. این رقم در کشور ما به طور متوسط به حدود ۲۵ درصد رسیده است.
۶- افزایش محسوس قیمت ماشینآلات و لوازم یدکی در تولید و نورد فولاد و افزایش زمان توقف، تعمیر و خواب ماشینآلات و تجهیزات.
۷- مشکلات نرخ بهره، تامین مالی و نقدینگی واحدهای تولیدی: از دید سرمایهگذاران و بنگاههای تولیدی، نرخ بهره بهطور مستقیم یکی از پارامترهای تاثیرگذار در قیمت تمام شده محصول محسوب میشود. به این ترتیب کاهش (افزایش) نرخ بهره میتواند موجب کاهش (افزایش) قیمت تمام شده محصول و در نتیجه قیمت محصول میشود و از این طریق بر سطح عمومی قیمتها تاثیر میگذارد. یکی از گرفتاریهای عمده صنعت فولاد جریان نقدینگی است. وقتی جریان نقدینگی قفل میشود سبب کاهش چشمگیر تولید و کاهش حجم تولید میشود که منجر به افزایش بهای تمام شده خواهد شد و قدرت رقابت را چه در داخل و چه در بازارهای بینالمللی از تولیدکننده میگیرد. نرخ بالای سود تسهیلات یکی از عوامل مهم افزایش قیمت تمامشده تولید داخلی و از دست رفتن توان رقابتی با کالاهای مشابه در کشورهای دیگر است. نرخ سود سالانه ۲۰ تا ۳۰ درصد در ایران و نرخ بهره سالانه ۲ تا ۵ درصد در کشورهای رقیب تفاوت بسیار زیادی با هم دارد.
۸- پایین بودن تعرفه واردات محصولات فولادی: دولت برای جلوگیری از فاجعه در صنعت فولاد باید تعرفههای موجود را تغییر دهد و تعرفه بالایی (به صورت پلکانی) را برای نجات صنعت فولاد اعمال کند. بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین ترکیه با وضع تعرفههای مناسب از صنعت فولاد خود حمایت میکنند؛ ولی متاسفانه در کشور ما اینطور نیست.
۹- اخذ حقوق مالکانه توسط دولت: هماکنون دستگاههای مختلفی در کشور به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در پروسه قیمت تمام شده کالا و خدمات سهیم هستند که از جمله آنها میتوان به وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت دارایی، وزارت کشور، اتاقهای بازرگانی و... اشاره کرد. این درحالی است که سهم هر کدام از این دستگاهها در مبالغ دریافتی از تولید متفاوت است. دولت در این راستا با کاهش حقوق دولتی و حقوق مالکانه خود در شرایطی که تولیدکنندگان به دلیل رکود داخلی با کاهش قیمتها روبهرو بودهاند و بعضا برای تامین شرایط جاری خود دچار مشکل هستند، باید به میدان کاهش قیمت تمام شده تولید بیایند.
همچنین در این راستا، پیشبینی مشوقهای صادراتی (به موقع)، ارائه تسهیلات کوتاه مدت صادراتی (وام ارزی)، انعقاد پیمانهای منطقهای بین دولتها برای تسهیل صادرات را میتوان به عنوان راهکارهایی برای پایین آوردن قیمت تمام شده و قدرت چانهزنی بینالمللی در نظر گرفت که سهم دولت در این زمینه بسیار مهم و زیاد است.
علی ایزدی
رئیس هیات مدیره گروه صنعتی آبانگان
ارسال نظر