بیمه تخصصی اصناف
یکی از وظایفی که هیات رئیسه میتواند بر عهده سندیکا بگذارد این است که چالشهای اثر گذاربیرونی بر صنعت بیمه را مطالعه و شناسایی کنند. صنعت بیمه ۲ درصد از سهم بازار اقتصاد کشور را دارد که پتانسیل ۸ درصد را دارد، اما این ۶ درصد، کجا است؟ چه کسی دارد اینها را میبرد؟ چرا شرکت ملی نفت، سالانه چند میلیون دلار به پیمانکار چینیاش میدهد که یک پروژه را بیمه کند بعد در هزینههایش بماند؟ وقتی بهعنوان شرکت متخصص حوزه انرژی مطالعه کردیم رفتیم روی ۱۰ قلم کالا دست گذاشتیم.
مثلثی را درست کنیم بانک، بیمه و وزارت نفت! این ۵۰ میلیارد تومانی که سالانه صرف مطالعه تولید اول میکنید را بگذارید ما بیمه کنیم، راه پیدا کنیم و وارد شویم و کمکتان کنیم.
مثلثی را درست کنیم بانک، بیمه و وزارت نفت! این ۵۰ میلیارد تومانی که سالانه صرف مطالعه تولید اول میکنید را بگذارید ما بیمه کنیم، راه پیدا کنیم و وارد شویم و کمکتان کنیم.
یکی از وظایفی که هیات رئیسه میتواند بر عهده سندیکا بگذارد این است که چالشهای اثر گذاربیرونی بر صنعت بیمه را مطالعه و شناسایی کنند. صنعت بیمه 2 درصد از سهم بازار اقتصاد کشور را دارد که پتانسیل 8 درصد را دارد، اما این 6 درصد، کجا است؟ چه کسی دارد اینها را میبرد؟ چرا شرکت ملی نفت، سالانه چند میلیون دلار به پیمانکار چینیاش میدهد که یک پروژه را بیمه کند بعد در هزینههایش بماند؟ وقتی بهعنوان شرکت متخصص حوزه انرژی مطالعه کردیم رفتیم روی 10 قلم کالا دست گذاشتیم.
مثلثی را درست کنیم بانک، بیمه و وزارت نفت! این 50 میلیارد تومانی که سالانه صرف مطالعه تولید اول میکنید را بگذارید ما بیمه کنیم، راه پیدا کنیم و وارد شویم و کمکتان کنیم. استقبال کردند! بعد تازه فهمیدیم چه دنیایی روبهروی ما بوده و ما غافل بودیم. وزارت نفت اینقدر در کشور ما بازارهای مغفول دارد که ما فراموش کردیم. امروز روزی است که صنعت بیمه باید صدای مشتری را تبدیل به محصول کند، ما داریم محصولی را بر اساس داشتههای خودمان و با محدودیتهای خودمان طراحی میکنیم و به زور به خورد مشتری میدهیم و مشتری آن را نمیخواهد. درحالیکه میتوانیم مختص نیازاصناف مختلف طرحهای بیمهای داشته باشیم. مثلا در نشست با صنف طلا بدانیم چه ریسکهایی آنها را تهدید میکند؟ دنبال 53 رشته خرد و درشت هستیم که فقط اینها را بیمه کنیم! رشتههای جدید متاسفانه در صنعت بیمه نیست!
امیدوارم روزی در صنعت بیمه مدلمان را از سمت دیدگاه دولتی به بازار رقابتی تغییر دهیم. یکی از موارد طلایی صنعت بیمه پرداختن صنعت بیمه به مدیریت حاشیه ریسک است ما یادمان رفته که در شرکتهای بیمه یک وظیفه داریم که بیمه نامه را که فروختیم دنبال حاشیه ریسک باشیم یا از قبل دنبال حاشیه ریسک برویم در کشوری مثل آلمان بیمه نامههایی که برای خودرو فروخته میشود شرکتی که فروشنده است یکی از مدعیان کیفیت خودروها است. دنبالش میرود، هزینه میکند؛ دنبال اینکه کیسه هوا چگونه تغییر پیدا کند که خسارت ناشی از مرگ کمتر بشود. الان در موضوع فولکس واگن در آمریکا اگر عنایت کنید یک شرکت بیمه این را کشف کرد. اگر بحث مدیریت حاشیه ریسک در دستور کار شرکتها قرار بگیرد شاید مردم نگاهشان تغییر کند.بهترین مدل مدیریتی که الان شرکتهای بیمه دارند در دنیا به سمتش میروند مدل SBO است این مدلی است که در دنیا اجرا میشود. وقتی دولت دارد به سمتی میرود که استانهای کشور را ایالتی اداره کند ما هم باید به این سمت برویم که از پایتخت برای استانها نسخه فروش نفرستیم و اجازه دهیم درهرنقطه از کشور بیمهنامه براساس نیاز و فرهنگ همان نقطه فروخته شود.
مثلثی را درست کنیم بانک، بیمه و وزارت نفت! این 50 میلیارد تومانی که سالانه صرف مطالعه تولید اول میکنید را بگذارید ما بیمه کنیم، راه پیدا کنیم و وارد شویم و کمکتان کنیم. استقبال کردند! بعد تازه فهمیدیم چه دنیایی روبهروی ما بوده و ما غافل بودیم. وزارت نفت اینقدر در کشور ما بازارهای مغفول دارد که ما فراموش کردیم. امروز روزی است که صنعت بیمه باید صدای مشتری را تبدیل به محصول کند، ما داریم محصولی را بر اساس داشتههای خودمان و با محدودیتهای خودمان طراحی میکنیم و به زور به خورد مشتری میدهیم و مشتری آن را نمیخواهد. درحالیکه میتوانیم مختص نیازاصناف مختلف طرحهای بیمهای داشته باشیم. مثلا در نشست با صنف طلا بدانیم چه ریسکهایی آنها را تهدید میکند؟ دنبال 53 رشته خرد و درشت هستیم که فقط اینها را بیمه کنیم! رشتههای جدید متاسفانه در صنعت بیمه نیست!
امیدوارم روزی در صنعت بیمه مدلمان را از سمت دیدگاه دولتی به بازار رقابتی تغییر دهیم. یکی از موارد طلایی صنعت بیمه پرداختن صنعت بیمه به مدیریت حاشیه ریسک است ما یادمان رفته که در شرکتهای بیمه یک وظیفه داریم که بیمه نامه را که فروختیم دنبال حاشیه ریسک باشیم یا از قبل دنبال حاشیه ریسک برویم در کشوری مثل آلمان بیمه نامههایی که برای خودرو فروخته میشود شرکتی که فروشنده است یکی از مدعیان کیفیت خودروها است. دنبالش میرود، هزینه میکند؛ دنبال اینکه کیسه هوا چگونه تغییر پیدا کند که خسارت ناشی از مرگ کمتر بشود. الان در موضوع فولکس واگن در آمریکا اگر عنایت کنید یک شرکت بیمه این را کشف کرد. اگر بحث مدیریت حاشیه ریسک در دستور کار شرکتها قرار بگیرد شاید مردم نگاهشان تغییر کند.بهترین مدل مدیریتی که الان شرکتهای بیمه دارند در دنیا به سمتش میروند مدل SBO است این مدلی است که در دنیا اجرا میشود. وقتی دولت دارد به سمتی میرود که استانهای کشور را ایالتی اداره کند ما هم باید به این سمت برویم که از پایتخت برای استانها نسخه فروش نفرستیم و اجازه دهیم درهرنقطه از کشور بیمهنامه براساس نیاز و فرهنگ همان نقطه فروخته شود.
مهدی سامری
عضو هیات مدیره بیمه تجارت
ارسال نظر