عادت به الگوی مصرف
صنعت بیمه یک زیر بخش اقتصاد است. یک چرخ دنده کوچک از اقتصاد است که میگویند ۹/ ۱ درصد در اقتصاد سهم دارد؛ یعنی قطر این چرخ دنده ۹/ ۱درصد است. چرخ دندههای زیادی باید بچرخند تا این ساعت اقتصاد کار کند. وقتی اقتصاد خودش دچار مساله است ما روی صنعت بیمه تمرکزکنیم و بگوییم مشکل داریم.
این تحلیلها لازم است ولی کافی نیست. ما باید ارتباط بقیه بخشها را هم ببینیم. تاثیری که سایر بخشهای اقتصادی روی بیمه دارند و بیمه میتواند تاثیر بگذارد اینها باید دیده شود. اگر اینها تحلیل نشود تحلیلمان تحلیل ناقصی خواهد شد.
این تحلیلها لازم است ولی کافی نیست. ما باید ارتباط بقیه بخشها را هم ببینیم. تاثیری که سایر بخشهای اقتصادی روی بیمه دارند و بیمه میتواند تاثیر بگذارد اینها باید دیده شود. اگر اینها تحلیل نشود تحلیلمان تحلیل ناقصی خواهد شد.
صنعت بیمه یک زیر بخش اقتصاد است. یک چرخ دنده کوچک از اقتصاد است که میگویند 9/ 1 درصد در اقتصاد سهم دارد؛ یعنی قطر این چرخ دنده 9/ 1درصد است. چرخ دندههای زیادی باید بچرخند تا این ساعت اقتصاد کار کند. وقتی اقتصاد خودش دچار مساله است ما روی صنعت بیمه تمرکزکنیم و بگوییم مشکل داریم.
این تحلیلها لازم است ولی کافی نیست. ما باید ارتباط بقیه بخشها را هم ببینیم. تاثیری که سایر بخشهای اقتصادی روی بیمه دارند و بیمه میتواند تاثیر بگذارد اینها باید دیده شود. اگر اینها تحلیل نشود تحلیلمان تحلیل ناقصی خواهد شد. وقتی نهاد ناظر با استناد به فرمول آیین نامه توانگری مالی به شرکتی تکلیف میکند یا پرتفوی را کاهش دهد یا سرمایه را افزایش، درصورت عدم موفقیت در افزایش سرمایه چگونه فروش خود را کاهش دهد؟ کاهش فروش تبعاتی برای این شرکت دارد چون این شرکت یک ساختار هزینهای را شکل داده است. ساختار یک شرکتی که الان 40 سال است فعالیت میکند به این سادگی نمیشود ساختار هزینه اش را تغییر داد و نیروی انسانی اش را اخراج کرد. شرکت به یک الگوی مصرف عادت کرده است، ساختار هزینهای شرکت من اجازه این کار را نمیدهد. برای افزایش سرمایه هم سهامدار انگیزه ندارد و نمیخواهد آورده دیگری داشته باشد، آیا ما مقررهای داریم که حاکمیت، مقام ناظر بتواند در این عرصه ورود پیدا کند و سهامدار را مجاب به سرمایهگذاری نماید؟ یا در صورت مخالفت سهامدار برای افزایش سرمایه سهام آن را در بورس عرضه کند؟
این تحلیلها لازم است ولی کافی نیست. ما باید ارتباط بقیه بخشها را هم ببینیم. تاثیری که سایر بخشهای اقتصادی روی بیمه دارند و بیمه میتواند تاثیر بگذارد اینها باید دیده شود. اگر اینها تحلیل نشود تحلیلمان تحلیل ناقصی خواهد شد. وقتی نهاد ناظر با استناد به فرمول آیین نامه توانگری مالی به شرکتی تکلیف میکند یا پرتفوی را کاهش دهد یا سرمایه را افزایش، درصورت عدم موفقیت در افزایش سرمایه چگونه فروش خود را کاهش دهد؟ کاهش فروش تبعاتی برای این شرکت دارد چون این شرکت یک ساختار هزینهای را شکل داده است. ساختار یک شرکتی که الان 40 سال است فعالیت میکند به این سادگی نمیشود ساختار هزینه اش را تغییر داد و نیروی انسانی اش را اخراج کرد. شرکت به یک الگوی مصرف عادت کرده است، ساختار هزینهای شرکت من اجازه این کار را نمیدهد. برای افزایش سرمایه هم سهامدار انگیزه ندارد و نمیخواهد آورده دیگری داشته باشد، آیا ما مقررهای داریم که حاکمیت، مقام ناظر بتواند در این عرصه ورود پیدا کند و سهامدار را مجاب به سرمایهگذاری نماید؟ یا در صورت مخالفت سهامدار برای افزایش سرمایه سهام آن را در بورس عرضه کند؟
ابراهیم کاردگر
مدیرعامل بیمه آسیا
ارسال نظر