رمزارزهای بانکمرکزی (CBDCs) رمزارزهای منتشرشده توسط بانکمرکزی کشورها هستند. این رمزارزها تفاوتی با رمزارزهای متعارف دیگر ندارند؛ جز اینکه قیمت آنها به جای اینکه در معاملات بازار رمزارزها مشخص شود، توسط بانکمرکزی کشورها و به صورت ثابت، برابر قیمت نرخ پول کشور مشخص میشود.
محمدجواد نظری/فارغالتحصیل اقتصاد از موسسه مطالعات پیشرفته تهران (تیاس)
رمزریال، کلیدواژه جدیدی است که پاییز ۱۴۰۰ توسط مقامات بانکمرکزی معرفی شد و زمزمههای اجرای آن شنیده میشود. در این یادداشت قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم و ببینیم که رمزریال میتواند نجاتدهنده اقتصاد ایران شود یا زخم جدیدی بر تن نحیف اقتصاد ایران خواهد بود.
تاریخ هزارانساله پول، از سیستمهای مبادلهای تا ارزهای دیجیتال، انعکاسی از تغییرات نیازهای اجتماعی و پیشرفت تکنولوژی است. با پیشروی بیشتر به عصر دیجیتال، مفهوم و عملکرد پول به تکامل خود ادامه خواهد داد و قطعا شروع هر مرحله از تکامل جدید، چالشهای جدیدی به جوامع تحمیل خواهد کرد. این مقاله علاوه بر بیان خلاصهای از سفر هیجانانگیز پول، سعی دارد مکانیزم ارزهای دیجیتال بانکمرکزی یا واژه بیشتر شنیدهشده این روزها به اسم ریال دیجیتال و در نهایت احتمال موفقیت آن را مورد بررسی قرار دهد.
با پیشرفت تکنولوژی، روز به روز استفاده از پول نقد به صورت اسکناس در حال کاهش است. بدون تردید، پیدایش رمزارزها و ارزهای دیجیتال تحول بزرگی در نظام پولی دنیاست که نسلهای جوان در حال سرمایهگذاری در این بخش از بازار هستند. چنانچه سایتهای صرافیهای رمزارزها را مشاهده کنیم، متوجه تعداد زیاد کاربران آنها میشویم. کاربران حاضر در این بازار با دلایل متفاوتی از رمزارزها استفاده میکنند. برخی با هدف سرمایهگذاری، کسب سود یا حفظ سرمایه خود در شرایط تورمی، به اشکال مختلف در حال خرید و فروش انواع رمزارزها هستند و عدهای نیز با مقاصد شوم و مذموم همچون پولشویی و تامین مالی تروریسم از آن استفاده میکنند.
پرهام پهلوان:
رشد اقتصادی باید پایدار، قابل لمس برای مردم و باعث افزایش رفاه آنها باشد تا مردم احساس کنند شرایط تغییر کرده است. تا زمانی که اثر رشد بر آموزش، بهداشت، افزایش کیفیت سبد مصرفی خانوار، افزایش قدرت خرید و سایر عواملی که مستقیما بر رفاه مردم اثرگذار است مشخص نشود، جامعه به سادگی آمارها را نمیپذیرد. رشد اقتصادی، با توجه به سهم بخشهای مختلف اقتصاد از رشد، در صورت توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت، نهتنها باعث افزایش رضایت عموم و رفاه اجتماعی نمیشود، بلکه حتی میتواند موجب افزایش شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی شود.
حسین جلیلی/پژوهشگر دکترای اقتصاد دانشگاه سایمون فریزر در کانادا
در ۱۵ فصل گذشته، براساس آمارهای رسمی، اقتصاد ایران رشد مثبت را تجربه کرده است. با این حال، احساس عمومی مردم نسبت به شرایط معیشتی و کیفیت زندگی همچنان منفی است. در این شرایط، بسیاری از مردم گزارش میدهند که تغییر ملموسی در زندگی خود نمیبینند. در این مقاله به بررسی دلایلی میپردازیم که میتوانند شکاف میان رشد اقتصادی و ادراک عمومی از بهبود وضعیت زندگی را توضیح دهند.
مرکز آمار ایران گزارشی از رشد اقتصادی بهار امسال منتشر کرده است. در این گزارش آمده که در سهماه اول سالجاری، رشد تولید ناخالص داخلی با نفت ۴.۶درصد و رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت ۲.۸درصد بوده است. در مورد رشد بخشهای اقتصادی آمده است؛ بخش کشاورزی ۲.۳درصد، استخراج نفت خام و گاز طبیعی ۱۰.۲درصد، سایر معادن ۲.۳درصد، صنعت ۱.۸درصد، توزیع گاز طبیعی ۶درصد، تامین آب و برق ۴.۴درصد، ساختمان ۲.۲درصد و گروه خدمات ۳.۱درصد نسبت به سهماه اول ۱۴۰۲ رشد داشتهاند. هرگاه آمارهای رشد اقتصادی اعلام میشود، این پرسش در اذهان عمومی شکل میگیرد که چرا اثر این رشد اقتصادی در زندگی ما احساس نمیشود. از اینرو گروهی، این آمار را نادرست میدانند.
اصلاحات، بدون خونریزی ممکن نیست؛ چنان که جراح برای بیرون کشیدن گلوله یا علاج درد قلب یا بازسازی استخوان شکسته مجبور است بخشی از بدن را بشکافد، جراحتی به بیمار وارد کند و مقداری خون بریزد، اصلاح در اقتصاد نیز بدون درد و خونریزی ممکن نیست. اما اینکه جراح چه کسی باشد، اصلاحات را چگونه معنا کند و از چه روشی برای اصلاح استفاده کند مسالهای است که بر سر آن اختلاف بسیار است. در اقتصاد ایران که با معضلات پرشماری روبهروست و متغیرهای کمی و کیفی به شکل ناموزونی به آواز درآمدهاند و همگی از ضرورت تغییر مسیر سیاستگذاری دم میزنند، اصلاحات بودجهای امری اجتنابناپذیر است؛ هرچند همه سیاستگذاران و نیز اقشار و گروهها با آن موافق نیستند.
بودجه هدفمندی یارانهها در پنجسال گذشته با رشد سهبرابری به ۷۵۸همت رسیده است. تامین پایدار منابع بودجه هدفمندی یارانهها برای دولت هر سال سختتر شده و باید هرچه سریعتر برای آن راهکاری اندیشیده شود. بودجه، مهمترین سند مالی دولت است که در ایران بهصورت سالانه تنظیم میشود. همچنین بودجه دولت، رویکرد آن را در سیاستهای پولی، مالی و ارزی برای سال پیشرو نشان میدهد.
دولتها برای تامین مالی مخارج خود روشهای مختلفی دارند که متداولترین آنها اخذ مالیات است. طبق قانون بودجه سالانه، هزینههای دولت معمولا مشخص و غیرقابل کاهش است، اما وضعیت درآمدهای دولت در سالها و ماههای مختلف با توجه به نوسان متغیرهای اقتصادی، دستخوش نوساناتی میشود.
البرز نظامی:
سر کلاسهای درس اقتصادسنجی، بهطور معمول استادان یک انذار جدی به دانشجویان خود میدهند؛ اینکه اگر تصمیم گرفتید متغیرهای ابزاری (Instrumental Variables) را در مدل خود به کار گیرید، بهشدت مراقب باشید؛ زیرا استفاده از این نوع متغیرها هنر میخواهد؛ هنری که کار هر کسی نیست. اما اگر این هنر بهدرستی ادا شود، میتواند شما را به قله علم اقتصاد برساند؛ درست مانند نوبلیستهای امسال علم اقتصاد.
مژگان مداح/پژوهشگر دکترای اقتصاد در دانشگاه HEC لوزان
سالها بود که اقتصاددانان یک جایزه نوبل برای دارون عجماوغلو کنار گذاشته بودند. تنها مساله این بود که در چه سالی و برای کدام یک از تحقیقاتش، این جایزه به او اهدا میشود. عجماوغلو که میتوان گفت از برجستهترین اقتصاددانان تاریخ است، علاوه بر اینکه تحقیقات ارزشمندی انجام داده، در ارائه نتایج این تحقیقات به عامه مردم هم بسیار موفق بوده است و از این لحاظ نیز چهره شناختهشدهای محسوب میشود.
جایزه نوبل یکی از جوایز معتبر علمی، ادبی و صلح در جهان است که هر سال به افرادی که دستاوردهای برجستهای در این زمینهها دارند اهدا میشود. این جایزه در سال ۱۸۹۵ توسط آلفرد نوبل، شیمیدان و مخترع سوئدی، پایهگذاری شد. در سال ۱۹۶۸ نوبل اقتصاد توسط بانک مرکزی سوئد به مناسبت سیصدسالگی این بانک تاسیس و به یاد آلفرد نوبل نامگذاری شد. گرچه این جایزه بخشی از وصیتنامه آلفرد نوبل نبوده، اما اصولا نوبل در وصیتنامه خود خواستار این شد که بخش عمدهای از ثروتش برای ایجاد این جایزه استفاده و به افرادی اهدا شود که بیشترین سود را برای بشریت به ارمغان آوردهاند.
محمد عدمی/دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
انسان بدون داستان نمیتواند زندگی کند. از این جهت، هر زمینهای در طول تاریخ روایتی برای زندگی یا مرگ بیان کرده است. دانش اقتصاد همواره یکی از مهمترین داستانها بوده است؛ بهطوری که داستان اقتصاد حتی پیش از آدام اسمیت نیز در دانش اقتصادسیاسی وجود داشت. بعد از آن، آدام اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد روایت جدیدی نسبت به قبل ارائه کرد. به این ترتیب، در هر دوره زمانی و در هر جامعهای، مهم است که چه روایتی بر اقتصاد غالب شده باشد. اما داستان اقتصاد از یک جهت با داستان تاریخ توفیر دارد. در اکثر موارد، تاریخ را فاتحان مینویسند. این در حالی است که اقتصاد را هم فاتحان و هم شکستخوردگان روایت میکنند.