پرهام پهلوان:
گروه ویژه اقدام مالی (The Financial Action Task Force)، تراکنشهای مالی و میزان اثرگذاری کشورها بر آنها را در رابطه با اقدامات پرخطر، بهخصوص پولشویی و تامین مالی تروریسم بررسی میکند. FATF به کمک کشورهای عضو، مرتب بر شیوههای جمعآوری و نقل و انتقال وجوه تروریستها و هنجارشکنها در سطح بینالملل نظارت میکند. با توجه به اینکه کشورها مطابق قواعد FATF همیشه اقدامات موثری را برای برهمزدن جریانهای مالی غیرقانونی انجام میدهند، مجرمان مجبورند راههای جایگزینی را برای شستوشوی پولهای کثیف و نقل و انتقال انجام دهند.
دکتر علیرضا سلطانی/مدرس دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد بینالملل
نزدیک به یکدهه است که موضوع FATF به چالشی برای نظام سیاستگذاری و تصمیمگیری ایران تبدیل شده است. FATF از جمله موضوعات و به بیان دقیقتر چالشهایی است که در داخل کشور و بهویژه در چارچوب نظام سیاستگذاری کلان کشور، در مورد آن اجماع نظر وجود ندارد و بیش از آنکه بر مدار کار کارشناسی از یکسو و ملاحظات منافع و مصالح ملی از سوی دیگر قرار داشته باشد، عمدتا به ابزاری برای کشاکشها و رقابتهای سیاسی و پیشبرد اهداف و منافع سیاسی و جناحی تبدیل شده است.
داستان توسعه اقتصادی، داستان قاعدهپذیری در نظم بینالملل و همکاری با جهان برای تبدیلکردن داشتهها به بیشترین سطح از ثروت است. در واقع اگر یکروی سکه توسعه، مساله نهادها و قواعد بازی باشد که رابینسون، عجماوغلو و جانسون درباره آن به تفصیل نوشتهاند، روی دیگر سکه، فهم درست از نظم بینالملل و کارکردهای آن است که وقتی در بطن دستگاه سیاستگذاری یک کشور قرار میگیرد، ریتمی همسو با سیاستهای اقتصادی را مینوازد. در باب این موضوع بحث بسیار است، اما تجربه دهها کشور موفق در زمینه توسعه، از جمله چین بهخوبی اثرات معجزهآسای همکاری با نظم بینالملل را نشان میدهد. اما چرا چنین است و چگونه این نخهای نامرئی اما ملموس و محسوس بر امروز و آینده کشورها اثر میگذارند؟
مهرداد حاجیزاده فلاح/مشاور ارشد مبارزه با پولشویی
گروه ویژه اقدام مالی (FATF) یک نهاد بین دولتی است که هدف آن توسعه و ترویج سیاستها در سطح ملی و بینالمللی برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است. FATF توسط اجلاس سران G-۷ در سال ۱۹۸۹ برای مبارزه با پولشویی که سیستم بانکی و موسسات مالی را تهدید میکند، تاسیس شد. در اکتبر ۲۰۰۱، ماموریت FATF بهمنظور ترکیب تلاشها برای مبارزه با تامین مالی تروریسم گسترش یافت و اخیرا کارهای بیشتری در مورد تامین مالی غیرقانونی به طور کلی انجام شده است. دستور تجدیدنظرشده فعلی FATF که جهتگیریها و اولویتهای FATF را تعیین میکند، در نشست وزیران FATF در آوریل ۲۰۰۸ به تصویب رسید. FATF از زمان تاسیس، کار خود را بر سه فعالیت اصلی متمرکز کرده است:
پارمیدا میهنیار:
سرمایهگذاری خطرپذیر (CVC) به معنای سرمایهگذاری در استارتآپها یا شرکتهای نوپاست که دارای پتانسیل رشد بالا اما با ریسکهای بالقوه نیز هستند. شرکتهای سرمایهگذار در این حوزه، معمولا با هدف دستیابی به نوآوریها، تکنولوژیهای جدید و ورود به بازارهای تازه به این نوع سرمایهگذاریها ورود میکنند. سرمایهگذاری خطرپذیر شامل تامین مالی در مراحل اولیه رشد شرکتهای نوآور است که معمولا هنوز به سوددهی نرسیدهاند اما پتانسیل رشد بالایی دارند. سرمایهگذاران خطرپذیر با ارائه سرمایه و مشاورههای استراتژیک، به این شرکتها کمک میکنند تا در مسیر رشد و توسعه قرار گیرند. در مجموع، سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند به ایجاد تغییرات مثبت و نوآوری در صنعت منجر شود و در عین حال ریسک بالایی نیز به همراه دارد. به همین دلیل، تصمیمگیری دقیق و تحلیل جامع از نیازهای بازار و پتانسیلهای شرکتها در این نوع سرمایهگذاریها اهمیت زیادی دارد.
محمدرضا معصومی/دکتری اقتصاد سلامت و پژوهشگر حوزه مالی
دوره اصلی شکوفایی سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران به سالهای برجام بازمیگردد. در آن زمان، با ورود سرمایهگذاران خارجی، استارتآپهای آن دوره موفق به جذب سرمایه قابلتوجهی شدند و وضعیت فعلی خود را مدیون همین جذب سرمایه هستند. اما پس از برجام، این روند تکرار نشد و سرمایهگذاری در حوزه استارتآپ برای سرمایهگذاران داخلی به دلایل مختلف از جمله شرایط تورمی کشور چندان جذاب نبود. به همین خاطر، بسیاری از کسبوکارها در شرایط بحرانی از نظر جذب سرمایه قرار گرفتند و صندوقهای خطرپذیر بورسی نیز نتوانستند کمکی به این وضعیت کنند.
ملیحه فرجامی/دانشجوی دکترای مالی از دانشگاه الزهرا
در دنیای پرشتاب فناوری و کسبوکار امروز، شرکتها برای بقا و رشد، بیش از هر دورانی به نوآوری نیاز دارند تا از رقبا سبقت بگیرند. صنایع مختلف در سراسر جهان همواره با تلاطم روبهرو هستند و پیشرفتهای فناوری شرکتها را وادار میکند در مورد مدلهای سنتی کسبوکار بازنگری کنند. نوآوری به عنوان عامل ایجاد تمایز، نقش اساسی در حیات یا ممات شرکتها ایفا میکند و یکی از ابعاد مهم رقابتپذیر شدن تولیدات بنگاهها در دنیای امروز، توسعه فناوری و نوآوری است. در کشور ما، عوامل مختلفی موجب کاهش توانمندی بسیاری از بنگاهها برای توسعه فناوری شده است که یکی از این عوامل، محدود بودن شیوههای تامین مالی است.
ماهور پورالطافی/دانشجو مهندسی مالی موسسه مطالعات پیشرفته تهران (Teias)
سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) بهعنوان یکی از ابزارهای مالی پیشرفته و پیچیده در سالهای اخیر، نقش بیبدیلی در توسعه نوآوری و تقویت رقابتپذیری شرکتهای بزرگ ایفا کرده است. برخلاف سرمایهگذاریهای سنتی،CVC اهدافی دوگانه را دنبال میکند؛ از یکسو به دنبال دستیابی به بازدهی مالی است و از سوی دیگر دسترسی به نوآوریهای بیرونی و تقویت استراتژیهای رقابتی شرکت مادر را دنبال میکند. این ابزار مالی به شرکتهای بزرگ اجازه میدهد تا با بهرهگیری از نوآوریهای استارتآپها، همگام با تغییرات سریع در بازارهای جهانی پیش بروند.
آموزش عالی در ایران در وضعیت خطیری به سر میبرد. امروز ساختار آموزش عالی که زمانی با دو کارکرد افزایش آگاهی عمومی در راستای توسعه انسانی و افزایش نیروی متخصص در راستای توسعه اقتصادی طراحی شده بود، از بیماریهای گوناگونی در رنج است. مدل مدیریت دانشگاه، رابطه نظام علم و نظام حکمرانی، نحوه جذب اساتید و نیروهای آموزشی و کادر دانشگاه در کنار نحوه ارتباط صنعت و دانشگاه در زمره مهمترین مسائلی هستند که کارشناسان را به نقد و نظر واداشتهاند. جنجال بر سر نحوه ورود افراد به دانشگاه، بهویژه در آن دسته از رشتههای دانشگاهی که افراد را در معرض تخصصهای ثروتساز و قدرتساز قرار میدهد، اخیرا دوباره به کانون بحث و گفتوگو در عرصه عمومی بدل شده که در عمده این مباحث، نوک انتقادات به سمت «سهمیهها» نشانه رفته است. اقتصاددانان و پژوهشگران این حوزه در این باره نکات قابل تاملی دارند که پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» به همین بهانه تهیه شده است.
مناقشه درباره عدالت و برابری آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی، موضوعی است که بین اندیشمندانی همچون جامعهشناسان، اقتصاددانها و سیاستگذاران وجود داشته و دارد. برخی بر این باورند که همگان باید به فرصتهای آموزشی دسترسی برابر داشته باشند و توصیه میکنند انواع اقدامات حمایتی برای دسترسی همگان به آموزش، در پیش گرفته شود.
البرز نظامی/ دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه تهران
میانه تابستان امسال بود که جنجالی بزرگ بر سر سهمیههای ورود به دانشگاهها برپا شد. مبینا نعمتزاده، دختر ۱۹سالهای که تابستان امسال برنده مدال برنز المپیک پاریس شد، قهرمانی خود را بهانهای قرار داد تا بتواند بدون کنکور وارد دانشگاه شود؛ مسالهای که واکنش بسیاری را در جامعه ایرانی برانگیخت. برخی خواسته او را ادامه تبعیض موجود در شیوه انتخاب دانشجو توسط دانشگاهها دانستند و برخی هم از خواسته او دفاع کردند. همانطور که مخالفان درخواست مبینا نقدهای جدی به خواسته او وارد کردند، مدافعان درخواست او نیز مبنای استدلالی بیراهی نداشتند. لکن، فارغ از آنکه حق با چه کسی بود، یک پرسش جدی در این میان به وجود آمد و آن هم از این قرار بود که چه کسی میتواند تشخیص دهد سهمیه حق کیست؟
۹۲سال پیش وقتی آلدوس هاکسلی در رمان درخشان خود «دنیای قشنگ نو» از تحقق رویای سعادت و خوشبختی همه انسانها با کمک علم نوشت، بسیاری با دیده تردید به این رمان علمی-تخیلی نگاه میکردند و رهایی بشر از شر، فقر و رنج را غیرممکن میدانستند. اما با گذشت زمان، موفقیت و شکست جوامع و تلاش دانشگاهیان برای فهم زمینهها و علل توسعه و فقر، جهان را با بینشهای روشنی درباره نحوه دستیابی به کامیابی روبهرو کرد؛ تا جایی که برخی از معادلات مهم و پیچیده توسعه در قرن ۲۱ حل شد.
دارون عجماوغلو، سیمون جانسون و جیمز رابینسون به دلیل تحقیقات برجسته خود درباره نقش نهادها و تاثیرات آنها بر رفاه و توسعه اقتصادی، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ شدند. این جایزه بهدرستی به آنها اعطا شد، اما مهمتر از آن، پیام این پژوهشها برای کشورهایی مانند ایران است که به دنبال راهی برای عبور از شرایط فعلی و قرار گرفتن در مسیر توسعه هستند.
یکی دانشگاه را ترک کرده و وکیل و وزیر میشود و سر از چاه درمیآورد، یکی بر آن است در دانشگاه بماند و در جستوجوی راه باشد. طی روزهای گذشته، نکات فراوانی در مورد جناب دارون عجماوغلو، اقتصاددان ارمنیتبار ترکیه و استاد دانشگاه ام.آی.تی منتشر شد. رسانهها با ذکر جزئیات، به دنبال پاسخی برای این پرسش رفتند که عجماوغلو و دو پژوهشگر همکار او چه ایدههایی داشتهاند که جایزه نوبل سال ۲۰۲۴ میلادی را نصیب آنان کرده است. من در این یادداشت، از زاویهای دیگر به فعالیت علمی عجماوغلو مینگرم و در یک سناریوی فرضی، دنبال طرح این موضوع میروم که اگر عجماوغلو به جای کار و فعالیت در حوزه پژوهش و دانش، به دنبال پست و مسوولیت دولتی میرفت، سر از کجا درمیآورد. اما بگذارید بگویم که ایده و الهام اصلی این داستان از کجا آمده است.
رمزارزهای بانکمرکزی (CBDCs) رمزارزهای منتشرشده توسط بانکمرکزی کشورها هستند. این رمزارزها تفاوتی با رمزارزهای متعارف دیگر ندارند؛ جز اینکه قیمت آنها به جای اینکه در معاملات بازار رمزارزها مشخص شود، توسط بانکمرکزی کشورها و به صورت ثابت، برابر قیمت نرخ پول کشور مشخص میشود.