گاز طبیعی؛ اجبار نه انتخاب

دکتر مهدی عسلی

مدیرکل امور اوپک و مجامع انرژی وزارت نفت

برگزاری اجلاس سران کشورهای مجمع کشورهای صادرکننده گاز در تهران، بار دیگر ضرورت و اهمیت شکل‌گیری و کارکرد این نهاد بین‌المللی و چشم‌انداز آن را در آینده اقتصاد جهانی انرژی برجسته کرده است. با آنکه، دیرزمانی از شکل‌‌گیری مجمع کشورهای صادرکننده گاز نمی‌گذرد، اما نقش این مجمع به تدریج با توجه به مسائل و چالش‌های در حال ظهور در حوزه انرژی و فراتر از آن در حوزه محیط زیست، در حال نمایان شدن است. هم‌اکنون کشورهای جهان با دو چالش بزرگ روبه‌رو هستند. امنیت انرژی و تغییرات اقلیمی محیط زیست. سوال اساسی این است که آیا همه کشورهای صادرکننده گاز (GECF) می‌تواند کمکی به مواجهه جهانی با این چالش‌ها بکند یا خیر؟

شکی نیست که گاز طبیعی ویژگی‌های یک سوخت و انرژی مطلوب را دارد. نگاهی به ترکیب انرژی جهان نشان می‌دهد که حدود ۸۰ درصد انرژی مورد نیاز جهان از طریق سوخت‌های فسیلی (نفت، گاز و زغال‌سنگ) تامین می‌شود. در این میان، شاهد هستیم که سهم گاز در ترکیب انرژی در حال افزایش است. از نظر دور نداریم که دو چالش فوق‌الذکر، در زمره‌ چالش‌های جهانی هستند بنابراین راه‌حل نیز باید «جهانی» باشد و نباید انتظار داشت که هر کشوری به تنهایی و مستقل و بدون توسل به اجماع و همکاری جهانی بتواند به مقابله با آن برخیزد. کشورهای عضو GECF با در اختیار داشتن حجم زیادی از ذخایر گاز دنیا، این امکان را دارند که هم از جهت محیط زیست و هم از منظر امنیت انرژی به جهان کمک کنند.

این را باید یکی از جنبه‌های با اهمیت برگزاری سومین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز در تهران تلقی کرد. از سوی دیگر، می‌توان به جرات ادعا کرد که در میان سه حامل انرژی فسیلی، جهت‌گیری آینده به سمت گاز خواهد بود . هم‌اکنون یک میلیارد نفر در دنیا به انرژی مدرن دسترسی ندارند و باید تلاش شود نیازهای انرژی (گرمایشی، تولید برق و روشنایی) این جوامع با گاز طبیعی تامین شود. استفاده از سایر حامل‌های فسیلی عموما مشکلاتی ایجاد می‌کند. از سویی مثلا تجارت زغال‌سنگ با توجه به ویژگی‌ آن، کار بسیار صعب و سختی است یا فرآورده‌های نفتی نیز هم «گران‌تر» هستند و هم «آلاینده‌تر».

بنابراین به نظر می‌رسد یک «اجبار» برای حرکت به سمت گاز طبیعی وجود دارد. نگاه کارشناسی نیز این موضوع را تایید می‌کند که حداقل تا ۵۰ سال آینده، وابستگی بشر به سوخت‌های فسیلی همچنان به قوت خود باقی می‌ماند و تمایل به استفاده از گاز به دو دلیل «پاک بودن» و همچنین «کارآیی و راندمان بالاتر» رو به ازدیاد است.

یکی دیگر از موضوعاتی که در این همایش مورد توجه است؛ پیوستن کشورهای گازی دیگر به این مجمع است. کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، اندونزی و برونئی نامزدهای طبیعی پیوستن به GECF هستند و مجمع امیدوار است با پیوستن سایر کشورها به این تشکل بین دولتی، اثرگذاری این مجمع بر سیاست‌های جهانی انرژی و گازطبیعی در جهت ثبات بیشتر و امنیت انرژی دنیا افزایش یابد. در صورت تحقق این امر، میزان ذخایر GECF به سطح ۸۰ درصد از ذخایر گاز طبیعی دنیا می‌رسد که بیانگر قدرت مجمع از حیث امکان عرضه‌ گاز به بازارهای جهانی و تامین انرژی دنیا در سطح گسترده است. بنابراین با توجه به حجم ذخایر، نقش این سازمان در معادلات انرژی و روابط بین‌المللی افزایش خواهد یافت.

موضوع مهم دیگر به ارتباط مجمع با مصرف‌کنندگان مربوط می‌شود. در حال حاضر نزدیک به ۴۵ درصد از تولید جهانی گاز توسط اعضای GECF صورت می‌گیرد. همچنین جایگاه کشورهای عضو در اشکال مختلف تجارت گاز (از طریق خط لوله و ال‌ان‌جی) نیز جایگاه مهمی است. دبیرکل مجمع در جلسات مختلف سازمان‌های بین‌المللی مانند AEFکه برای تعامل تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان انرژی تشکیل شده است، شرکت کرده و برای را‌ه‌های تعامل بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان رایزنی می‌کند.

اما ممکن است این شائبه مطرح شود که این همایش در واقع امنیت انرژی را «تامین» می‌کند و نه « تضمین». در این خصوص باید بین دو مقوله تمایز قائل شویم. موضوع اول «دسترسی به انرژی» و موضوع دوم هم «توافق بر سر قیمت انرژی» است.

آنچه در سیاست‌های دولت‌های عضو مورد تاکید قرار می‌گیرد، «کمک به دسترسی مصرف‌کنندگان به انرژی» است. اما در مورد «قیمت گاز مورد مبادله» ممکن است بین شرکت‌های صادرکننده و واردکننده گاز اختلاف نظر و مذاکره وجود داشته باشد تا به قیمت مورد توافق برسند. دقت داریم که در بازارهای انرژی به‌خصوص گاز طبیعی (که بازارها کاملا یکپارچه و دارای شرایط رقابت کامل نیستند)، همواره امکان تغییر قیمت بر اساس توافق خریدار و فروشنده وجود دارد. تولیدکنندگان گاز جهان تلاش دارند که امنیت انرژی را از طریق سرمایه‌گذاری و ایجاد ظرفیت‌های تولید گاز ارتقا دهند. در این میان امکان بروز هرگونه مشکل بر سر قیمت گاز بین شرکت‌های کشورهای تولیدکننده و واردکننده وجود دارد که البته قطعا از طریق مذاکره یا در نهایت مراجعه به مراجع دفع اختلاف قابل حل است. اما در هر حال، از منظر دولت‌ها، مقوله‌ امنیت انرژی جهان به مراتب مهم‌تر از قیمت آن است.

از این رو، مهم‌ترین استراتژی GECF ، کمک به حل مساله امنیت و در عین حال کمک به موضوع تغییر اقلیم از طریق جایگزینی گاز طبیعی با زغال‌سنگ (حداقل در تولید برق) است. چنانکه ظرف ۴۰ سال آینده گاز طبیعی جایگزین زغال‌سنگ شود، طبعا ضمن افزایش سهم کشورهای عضو در بازار جهانی گاز تغییرات اقلیمی در جهت مطلوب کنترل خواهد شد. این استراتژی از سوی همه‌ کشورهای GECF مورد تایید است چراکه علاوه بر درآمدهای مربوطه، عملا در راستای حفظ محیط زیست حرکت کرده‌اند. برای مثال هرقدر که انرژی پاک‌تری در اختیار صنایع دو کشور هند و چین قرار گیرد، قاعدتا به معنای کمک به محیط زیست جهانی است.