سهگانه آیندهساز
مسعود خوانساری
رئیس اتاق تهران
«شانس» و «نهادهای تخصصی» دو واژهای به شمار میآیند که احتمالا امروز بیش از هر زمان دیگری نگاهمان به سمت آنها میرود. اقتصاد ایران به تازگی از دریای توفانی تحریم و سوءمدیریت فاصله گرفته ولی کشتی بحرانزده ما هنوز به ساحل آرامش نرسیده و همچنان روی دریا جلو میرود.
از دورترها تصویر ساحل و بندر پیداست اما ما هنوز روی دریا هستیم و هرلحظه بیم توفانی دیگر میآید. اگر امروز به نظام مدیریت سابق کشور بازگردیم، شاید نتوانیم به ساحل پیش روی امید ببندیم.
مسعود خوانساری
رئیس اتاق تهران
«شانس» و «نهادهای تخصصی» دو واژهای به شمار میآیند که احتمالا امروز بیش از هر زمان دیگری نگاهمان به سمت آنها میرود. اقتصاد ایران به تازگی از دریای توفانی تحریم و سوءمدیریت فاصله گرفته ولی کشتی بحرانزده ما هنوز به ساحل آرامش نرسیده و همچنان روی دریا جلو میرود.
از دورترها تصویر ساحل و بندر پیداست اما ما هنوز روی دریا هستیم و هرلحظه بیم توفانی دیگر میآید. اگر امروز به نظام مدیریت سابق کشور بازگردیم، شاید نتوانیم به ساحل پیش روی امید ببندیم. برهمین اساس وقت آن رسیده کمی جدیتر در مورد این دو واژه فکر کنیم. برخی اقتصاددانان معتقدند برای موفقیت اقتصاد یک کشور به دو عنصر نیاز ضروری وجود دارد. اول اینکه نهادهای کشور باید برآمده از خرد جمعی و عقلی قابل اتکا باشند بنابراین نیاز اول نهادهایی مردمی و موثرند. بهطور مثال نهادیی مانند اتاق بازرگانی که هم با رای حداکثری خبرگان اعضای هیات نمایندگانش انتخاب میشوند و هم اینکه نهادی تخصصی است.
برای ادامه این بحث نام اتاق بازرگانی را در خاطر داشته باشید. دومین عنصر حیاتی برای موفقیت «شانس» است. شانس یعنی اینکه در دوره تاریخی مناسبی قرار داشته باشیم. مانند آنچه در دولت نهم و دهم رخ داد و ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد بادآورده را نصیب دولت کرد. اما چرا این ۷۰۰ میلیارد دلار حتی یک گام به توسعه ایران کمک نکرد؟ به دلیل اینکه عنصر سوم را نداشتیم. به نظرم میتوانیم عنصر سوم و کلیدی دیگری را هم به این دوگانه اضافه کنیم و بگویم «نهادهای تخصصی»، «شانس» و البته «درایت» اساس موفقیت اقتصادها را میسازند. امروز بیش از دو سال از عمر دولت یازدهم میگذرد. خوشبختانه نهادهای کشور کمی نظم پیدا کردهاند. مانند اینکه اتاق بازرگانی یا اتاقهای بازرگانی با انتخاباتی فراگیر بهترینها را به بخش خصوصی معرفی کردهاند. با اختیارات قانونی که اتاق در کنار خود میبیند، امکانهای مناسبی برای تاثیرگذاری برفضای اقتصادی کشور ایجاد میشود.
همزمان شانس جدیدی هم به ما رو کرده و با امضای توافقنامه هستهای، کدورت و دشمنی گذشته به همراهی امروز تبدیل شده است. برهمین اساس در همین لحظه به عنصر سوم نیازی کلیدی داریم. حالا ما «درایت» میخواهیم که از شانسهایمان بیشترین استفاده را ببریم اما چرا «درایت» میخواهیم. امروز به شکل بسیار خاص و ویژه نیاز به بازنگری در شیوه نگاهمان به تحلیل موضوعات داریم. خوشبختانه توافق هستهای انجام شده است ولی واقعا آیا مشکلات ما با این توافق حل میشود؟ آنچه به صورت روزانه در صفحات روزنامهها میخوانیم و در گفتوگوهای فعالان اقتصادی میشنویم، امید بسیار زیاد و حتی بیش از اندازه به آینده است. دولت یازدهم طی دو سال گذشته دو پروژه مهم را پیش روی خود داشته است. طی سال اول دولت تلاش کرد رکود را کم کند و از میزان تورم هم بکاهد. هر دو این اتفاقات هم رخ داد. بنابراین تورم از ۴۰ درصد به ۱۵ درصد کاهش یافت و رشد اقتصادی هم از منفی به مثبت رسید. اما امروز تقریبا تمامی کارشناسان اقتصادی تاکید میکنند تورم به سختی به مرز ۱۰ درصد میرسد و رشد اقتصادی هم تا پایان سال جاری حداکثر ۶/ ۰ درصد رشد پیدا میکند. اما مشکل جدید ما نه توافق هستهای و نه رکود و تورم است.
امروز دولت با بحران منابع مواجه شده است. نیاز به سرمایهگذاری سالانه کشور بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است ولی واقعا چقدر منابع برای این اندازه سرمایهگذاری در اختیار داریم؟ دولت با درآمدهای نفتی و مالیاتی حداکثر رقم ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی را تامین میکند و بخش خصوصی و سرمایهگذار خارجی باید ۳۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری صورت دهند. اما چطور میتوانیم به این سرمایهها دسترسی پیدا کنیم. «درایت» و «عقل مدیریت» بدون شک تمامی آن چیزی به حساب میآید که نیاز داریم. مشکلات ما امروز پیچیده شده است. توقع مردم بالا رفته و با توافق هستهای انتظار دارند اقتصاد ایران به رونق افسانهای و رشد بالا برسد. اما تقریبا تمامی مشکلات ما در گرو تامین منابع است. در صورتی که خوشبینانه انتظار تامین منابع هم داشته باشیم، انتقال داراییهایمان به این سیستم فرسوده، نامطمئن و ناکارآمد برجای مانده از روال مدیریتی اشتباه، همه داراییهایمان را هدر میدهد. برهمین اساس حالا که دولت یازدهم به سال سوم فعالیتهای خود نزدیک میشود، واجب است که سه اقدام را با جدیت صورت دهیم.
اولا: نظم مدیریتی ما نیاز به بازنگری دارد. تصمیمات اقتصادی باید برمبنای همان عنصر سوم اتخاذ شوند. اگر «درایت» نباشد، هرآنچه منابع در دل این سیستم بریزیم، بازهم راه به جایی نمیبریم و سرمایهها را هدر دادهایم. ساختاری که «خوره» پول بیزحمت و حساب دارد، چطور میتواند آینده اقتصاد این کشور را بسازد؟
دوما: رقم بیکاری و آمارهای نگرانکننده نشان میدهد باید از «شانس» توافق هستهای بیشترین میزان استفاده را ببریم. این فرصت شاید دیگر نصیب ما نشود.
سوما: حالا که نهادی تخصصی مانند اتاق بازرگانی در اقتصاد ایران با استفاده از ظرفیت کامل بخش خصوصی شکل گرفته است، چرا نباید بیشترین یا موثرترین نقش را در تصمیمگیریها داشته باشد؟ موهبت سوم را نباید از یاد برد.
نهادهای تخصصی، شانس و درایت را نباید نادیده گرفت. عملکرد اقتصادی دولت طی دو سال باقی مانده را این سه عنصر میسازند.
ارسال نظر