بگذارید یونان برود

بری ریتهولتز ستون‌نویس بلومبرگ داستان بدهی‌های یونان، عضویت این کشور در منطقه یورو و شوک‌های بالقوه ورشکستگی آن پایان ندارد، داستانی که از تراژدی به کمدی و از کمدی به یکنواختی تبدیل شده است؛ اما راه حل ساده است؛ این راه حل سریع و آسان نخواهد بود، اما به نفع همه کسانی است که هم اکنون نگران هستند: بگذارید یونان از منطقه یورو برود. یونان! اگر گوش می‌دهی، ورشکست شو و از اول شروع کن. بقیه کشورهای اروپا باعث شده اند این کشور و بقیه کشورها حالت تهوع بگیرند. بگذارید یونان با آرامش منطقه یورو را ترک کند. البته که این امر فرآیندی طولانی خواهد بود، اما دست کم یونان و شاید منطقه یورو، شروع به گام برداشتن در مسیر درست بکند.

اگر فراموش کرده اید باید بدانید که یونان از همان ابتدا نیز نباید وارد منطقه یورو می‌شد. بر اساس شروط رسمی عضویت، یونان هرگز استانداردهای ورود به یورو را نداشت. یونان با کمک جادوگران وال‌استریت دروغ گفت و سطح بدهی‌ها و سلامت مالی خود را دگرگونه نشان داد تا بتواند وارد منطقه یورو شود. همان طور که اشپیگل ۵ سال پیش نوشت، «موسسه گلدمن ساکس به دولت یونان کمک کرد به یاری توافقی فرعی که قوانین کسری بودجه ماستریخت را دور می‌زد، میزان کسری‌اش را مخفی کند.» با یونان همان موقع که این داستان معلوم شد باید درست رفتار می‌شد؛ یونان باید از منطقه یورو اخراج می‌شد و تا زمانی که شرایط ورود را پیدا نمی‌کرد راه داده نمی‌شد.

حالا خود یونان است که باید به خاطر منافع خودش راه خروج را در پیش بگیرد. همان‌طور که مارتین ولف، در فایننشال تایمز می‌گوید، نباید تردید کرد که مانند بیشتر طلاق‌ها، این طلاق نیز تلخ و زننده خواهد بود؛ اما این اتفاق هر چه زودتر بیفتد، یونان زودتر می‌تواند فرآیند احیای اقتصادی را آغاز کند.

به‌رغم دردی که وجود دارد- دردی که شدید خواهد بود- منافع این اقدام متعدد هستند. برخی دلایل که ممکن است یونان را به بستن چمدان و ترک این رابطه سوءاستفاده‌گرانه‌اش با اتحادیه اروپا قانع کنند، به این شرح است:

بازگرداندن دراخما: یونان در صورت خروج از یورو می‌تواند ارز خود را مدیریت کند و به رقابت کاهش ارزش ارز بپیوندد که بقیه جهان درگیر آن هستند. یونان در حال حاضر وابسته به یورو است و اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم این امر بیشتر به نفع آلمان، کارآمدترین تولیدکننده منطقه است. دیگر کشورها نیز از این وضعیت نفع می‌برند اما منافع آنها کمتر است؛ اما برای یونان، یورو در ۵ سال گذشته، عامل منفی بزرگی بوده است.

منافع کشوری مانند یونان را در داشتن پولی ملی نباید دست کم گرفت. این امر، سطح کنترل بسیار بیشتری را در دستان یونان قرار خواهد داد. دراخمای جدید احتمالا به شدت در برابر یورو و دلار سقوط خواهد کرد. این امر فرصتی را فراهم خواهد آورد تا صادرات ارزان شود. به علاوه، این امر برای گردشگری نیز فوق‌العاده خواهد بود، صنعتی که بزرگ‌ترین صنعت یونان است. سقوط دراخمای جدید همچنین به تولیدکنندگان محصولات کشاورزی کشور کمک خواهد کرد. این امر همچنین ممکن است فرصتی برای گسترش بخش خدمات فراهم کند. اگر بریتانیایی‌ها توانسته‌اند، یونان هم می‌تواند!

بانک مرکزی مستقل: داشتن نسخه‌ای از فدرال رزرو در یونان را هم نباید دست کم گرفت. جالب می‌شود! یک بانک مرکزی یونانی می‌تواند جلوی کسانی که فشار وارد می‌کنند بایستد، کنفرانس برگزار کند و پژوهش‌های خود را منتشر کند. این واقعا جالب خواهد بود، مثلا فرض کنید که بانک مرکزی یونان برای شروع جلوی آنگلا مرکل در آید.

البته باید هشدار داد که این بانک نباید باعث بحران مالی جهانی یا ابرتورم شود. اگر این اتفاق بیفتد، جماعتی که تا به حال مدام سروصدا کرده‌اند، به کار خود ادامه خواهند داد.

جمع‌آوری مالیات: می‌دانم! یونانی‌ها علاقه‌ای به پرداخت مالیات ندارند، چه کسی دوست دارد؟ فرارهای مالیاتی در یونان سالانه ۳۰ میلیارد دلار برای عموم یونانی‌ها هزینه دارد. آتنی‌ها ادعای فقر می‌کنند، اما عکس‌های ماهواره ای ۱۶ هزار و ۹۷۴ استخر شنا را در این شهر نشان می‌دهد در حالی که ساکنان آن تنها ۳۲۴ مورد را ثبت کرده‌اند.

یونانی‌ها دو انتخاب دارند: یا از سیاست‌های اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول که توسط آلمان دیکته شده، پیروی کنند یا خود کنترل آینده را در دست بگیرند و تصمیم‌هایی مستقل اتخاذ کنند. تنها راهی که وجود دارد جمع‌آوری مالیات است. این کشور باید بزرگ شود و جمع‌آوری مالیات را یاد بگیرد.

موضوع مهم و اصلی این است که بازی یونان با همکاران اروپایی‌اش پایان ساده‌ای نخواهد داشت. یونان باید از نو شروع کند. همان‌طور که جاش براون، همکار من می‌گوید: «دلیل اصلی اینکه همه ما از سریال درام یونان خسته شده‌ایم این است که هنوز هیچ یک از شخصیت‌های اصلی کشته نشده‌اند در حالی که فصل پنجم هم رو به پایان است.»

قبل از آنکه فصل ششم این سریال شروع شود، یونان و اتحادیه اروپا باید به تعویق انداختن ضروریات را پایان دهند و پایان غیرقابل اجتناب این سریال را رقم بزنند.