ناکارآمدی در سرمایه و نیروی کار
دکتر جمشید پژویان اقتصاددان اقتصاد کشور از سالیان گذشته حتی قبل از انقلاب نیاز به اصلاح ساختار اقتصادی داشته است. بهطور مثال در زمانی که صنعت وارد اقتصاد ایران شد دولت بود که صنعت را در اقتصاد کشور شکل داد و بعدها که اقتصاد کشور گسترش یافت و بازارهای بزرگتر و گستردهتری با رشد جمعیت شکل گرفتند، ناکارآمدی اقتصاد دولتی بیش از پیش تشدید شد. البته باید تاکید کنیم که این ناکارآمدی در ریشه و بن اقتصاد کشور همیشه وجود داشته است. در هیچ زمانی تولیدات ما کیفیت و قیمت مناسب و لازم را حتی برای مصرف داخلی نداشتند.
دکتر جمشید پژویان اقتصاددان اقتصاد کشور از سالیان گذشته حتی قبل از انقلاب نیاز به اصلاح ساختار اقتصادی داشته است. بهطور مثال در زمانی که صنعت وارد اقتصاد ایران شد دولت بود که صنعت را در اقتصاد کشور شکل داد و بعدها که اقتصاد کشور گسترش یافت و بازارهای بزرگتر و گستردهتری با رشد جمعیت شکل گرفتند، ناکارآمدی اقتصاد دولتی بیش از پیش تشدید شد. البته باید تاکید کنیم که این ناکارآمدی در ریشه و بن اقتصاد کشور همیشه وجود داشته است. در هیچ زمانی تولیدات ما کیفیت و قیمت مناسب و لازم را حتی برای مصرف داخلی نداشتند. این موارد و مشکلات ناشی از سیاستهایی است که بهخصوص در بخش صنعت به طریقی اعمال کردیم و یکی از دلایل عمده آن اقتصاد ناکارآمد دولتی است.
اما چرا اقتصاد ما به این میزان ناکارآمد است؟ یکی از دلایل عمده آن پایین بودن نسبی بهرهوری عامل کار و سرمایه در اقتصاد کشور است. طبق آمارهای جهانی، میزان بهرهوری در ایران بسیار کمتر از دیگر کشورها است. آیا میزان هوش ایرانیان نسبت به دیگر ملتها پایینتر است؟ یا مردم کشور ما نسبت به دیگر کشورها از نظر کارآیی ناکارآمدتر هستند ؟ واقعیت امر این است که جواب این سوالات منفی است. نیروی کار ایرانی مهاجر به دیگر کشورهای توسعهیافته مانند کشورهای ژاپن و آمریکا بهرهوری بسیار بالایی دارند. مطمئنا بهرهوری این افراد باید در حدی باشد که این افراد در آنجا پذیرفته شوند و باید به این نکته اشاره شود که آمریکا و ژاپن از نظر بهرهوری نیروی کار در رتبه اول و دوم طی ۴۰ سال گذشته بودند.
نتیجهای قابل درک از بررسی بهرهوری نیروی کار مهاجر ایرانی در کشورهای توسعهیافته این است که ذاتا نیروی کار ایرانی بهرهوری پایینی ندارد. پس باید به دنبال اصلاح قوانین کار باشیم.
قانون کار و تامین اجتماعی مشکل اصلی بهرهوری پایین نیروی کار در کشور است. به دلیل اینکه قانون کار ما به جای اینکه قانون حاکم بین کارگر و کارفرما را تعیین کند، در حوزه تامین اجتماعی مشغول فعالیت است و با کارفرما مقابله میکند که حقوق کارگر را حفظ کند و سازمان تامین اجتماعی کشور نیز نقش مالیاتگیرنده را دارد. یعنی یک نوع به همریختگی در سیستم قانونی کشور وجود دارد که حتی اگر در آمریکا و ژاپن هم وجود داشته باشد نیروی کار این کشورها هم با کاهش بهرهوری مواجه خواهند شد. نیروی کار در این کشورها با علم بر این موضوع که اگر بهرهوری نداشته باشد مجازات خواهد شد، مشغول به کار هستند. همینطور وظیفه سازمانهای تامین اجتماعی این است که نیازهای حداقلی مردم یک کشور مانند غذا و مسکن را تامین کنند و راهکارهایی برای تامین زندگی کارگران آسیبدیده در نظر بگیرند که البته در کشور ما چنین نیست. این معضلات باعث شده است که عقد قرارداد بنگاهها با نیروی کار اغلب سه ماهه باشد و همین نوع قرارداد کوتاهمدت باعث کاهش انگیزه کارگران خواهد شد. همه این موارد باعث کاهش بهرهوری نیروی کار کشور خواهد شد.
عامل سرمایه چرا در کشور ما ناکارآمد است؟ آیا ما مدیران نالایقی داریم؟ مشاهده میشود که در رقابتیترین اقتصاد دنیا، در آمریکا، مدیران ایرانی بنگاههایی را مدیریت میکنند که در سر لیست بالاترین میزان بهرهوری در بنگاههای آمریکایی هستند.
ولی چرا عامل سرمایه در کشور ما ناکارآمد است؟ به دلیل اینکه در کشور ما سرمایه مستهلک بسیار است. ماشینآلات ما بهشدت انرژیبر بوده و میزان بهرهوری بهشدت پایین است.
مالیات
از مهمترین اصلاحاتی که در ساختار نظام اقتصادی برای توسعه کشور باید صورت بگیرد، اصلاح فرآیند مالیاتگیری است. شاخصهای ارزیابی نظام مالیاتی ایران نظیر سهم پایین مالیاتها از تولید ناخالص داخلی و منابع تامین بودجه، فشار مالیاتی بر شرکتها در بخش مالیاتهای مستقیم و تمرکز بر مالیات بر واردات در بخش مالیاتهای غیرمسقیم، بیانگر آن است که نظام مالیاتی کشور از ساختار مطلوبی برخوردار نیست. مقایسه بین مالیات بر شرکت و مالیات بر درآمد که قاعدتا باید شامل کلیه درآمدها در اقتصاد ایران باشد، نشاندهنده وجود عدم تعادل، بیعدالتی و ناکارآمدی در جمعآوری مالیاتهای بر درآمد است، یعنی عوامل اقتصادی غیر از شرکتها بهرغم درآمد بالایی که دارند متناسب با آن سهم مالیات خود را پرداخت نمیکنند و فرار مالیاتی در کسب درآمد بسیار متداول و رایج است. در نظام مالیاتی ایران در بخش مالیاتهای غیرمستقیم نیز یک مالیات عمومی بر مصرف و فروش وجود ندارد و آنچه که تحت این عنوان آمده، فقط شامل مالیاتهای انتخابی میشود. برای اصلاح ساختار مالیاتی کشور در مرحله اول باید به معرفی پایههای مالیاتی جدید که در این زمینه پایههای مالیات بر محیط زیست، مالیات بر عایدی سرمایه و مالیاتهای محلی معرفی شدهاند، مورد بررسی قرار بگیرند و در مرحله دوم بهبود عملکرد پایههای مالیاتی موجود در دو بخش هزینه و درآمد، اصلاحات مورد نیاز در قالب معرفی پایه مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر ارزش افزوده باید اجرا شود و در پایان نیز سیاستهای مالیاتی موردنیاز برای صرفهجویی در مصرف انرژی باید موردنظر قرار بگیرد.
ارسال نظر