اصلاح همزمان نظام یارانه و مالیات
دکترجمشید پژویان استاد اقتصاد شناسایی گروههای پردرآمد و حذف یارانه نقدی آنها راهحل سادهتری از شناسایی نیازمندان برای حذف عدهای از یارانهبگیران است؛ اما مطمئنا حذف این افراد نیز با خطای نوع دوم بالایی همراه خواهد بود؛ یعنی افرادی که واجد شرایط دریافت یارانه نیستند، به ناحق یارانه دریافت خواهند کرد، در صورت حذف پردرآمدها از دریافت یارانه نقدی میتوان حداقل انتظار داشت درصد بالایی از کسانی که حذف میشوند نیازمند نیستند، مطمئنا بسیاری از نیازمندان هستند که اطلاعات و آماری از آنها وجود ندارد، اما اگر بخواهیم گروههای فقیر را برای پرداخت یارانه شناسایی کنیم این خطا بیشتر خواهد شد و ممکن است اشخاص نیازمند بسیاری حذف شوند؛ ولی در کل، در حال حاضر به دلیل نبود اطلاعات و آمار کافی برای شناسایی میزان درآمد افراد، هر روشی که اجرا شود، مجموعه هزینههای اجتماعی آن بیشتر از درآمدی است که دولت با صرفهجویی از پرداخت نکردن یارانه میبرد.
دکترجمشید پژویان استاد اقتصاد شناسایی گروههای پردرآمد و حذف یارانه نقدی آنها راهحل سادهتری از شناسایی نیازمندان برای حذف عدهای از یارانهبگیران است؛ اما مطمئنا حذف این افراد نیز با خطای نوع دوم بالایی همراه خواهد بود؛ یعنی افرادی که واجد شرایط دریافت یارانه نیستند، به ناحق یارانه دریافت خواهند کرد، در صورت حذف پردرآمدها از دریافت یارانه نقدی میتوان حداقل انتظار داشت درصد بالایی از کسانی که حذف میشوند نیازمند نیستند، مطمئنا بسیاری از نیازمندان هستند که اطلاعات و آماری از آنها وجود ندارد، اما اگر بخواهیم گروههای فقیر را برای پرداخت یارانه شناسایی کنیم این خطا بیشتر خواهد شد و ممکن است اشخاص نیازمند بسیاری حذف شوند؛ ولی در کل، در حال حاضر به دلیل نبود اطلاعات و آمار کافی برای شناسایی میزان درآمد افراد، هر روشی که اجرا شود، مجموعه هزینههای اجتماعی آن بیشتر از درآمدی است که دولت با صرفهجویی از پرداخت نکردن یارانه میبرد. اگر دولت قصد حذف یارانه اشخاص با درآمد بالای ۵/ ۲ میلیون تومان در ماه را داشته باشد، اطلاعات دستمزد اشخاص را از طریق سازمان مالیات به دست میآورد و متاسفانه افراد با درآمد بالا که در مشاغل آزاد مشغول به کار هستند، اغلب با فرار مالیاتی، میزان درآمد خود را از دولت پنهان میکنند و شامل دریافت یارانه میشوند. دولت این اشخاص را از طریق دستمزد دریافتی ماهانه شناسایی میکند که دستمزد بالای ۵/ ۲ میلیون تومان در ماه را اغلب تکنوکراتها و افراد تحصیلکرده دریافت میکنند. این نوع حذف یارانه افراد بر اساس درآمد، باعث جریمه قشر تحصیلکرده و تکنوکرات کشور خواهد شد. اگر کسانی که حقوق و دستمزد بالای ۵/ ۲ میلیون دارند از دریافت یارانه حذف شوند، تغییر زیادی در رفاه این اشخاص حاصل نمیشود؛ اما تبعات این مدش حذف یارانه آن است که افراد تحصیلکرده و کارآمد کشور احساس میکنند که دولت برای آنها ارزشی قائل نیست.
دولت به صورت اجباری نباید کسی را از فهرست دریافت یارانه حذف کند و از طرق مختلف تشویقی یا تبلیغات موثر و گسترده و صحیح میتواند افراد را داوطلبانه تشویق به انصراف از دریافت یارانه کند، همچنین از طریق اطلاعرسانی از تخصیص بهینه و هدفمند منابع حاصل از حذف یارانهها، مردم را تشویق به چشمپوشی از دریافت یارانه کنند.
اغلب هزینههای دولت متوجه منافع دهکهای بالای درآمدی است؛ مانند هزینه ساخت یا تجهیز جادههای کشور افراد بسیار فقیر صاحب خودرو نیستند و سالمسازی و تجهیز جادهها و خیابانهای کشور تاثیری بر رفاه اشخاص فقیر ندارد یا حتی هزینه پلیس و نیروی انتظامی برای محافظت از ثروت افراد، نفعی برای فقرا ندارد. بسیاری از هزینههای دیگر نشان میدهد که اغلب، دهکهای بالایی درآمدی از هزینههای دولت منتفع میشوند. با فرهنگسازی و اطلاعرسانی در جامعه در مورد اینکه بیشتر هزینههای دولت را دهکهای بالای جامعه مصرف میکنند، دریافت یارانه باعث خجالت و هزینه اجتماعی برای دریافتکنندگان یارانه در دهکهای بالای درآمدی خواهد شد که ممکن است به انصراف اختیاری این افراد از دریافت یارانه منجر شود.
مالیات یکی از قدرتمندترین ابزارهای دولتی برای تخمین درآمد و کنترل صورتهای مالی مردم یک کشور است، یکی از بزرگترین اصلاحات نظام مالیاتی کشور مالیات بر مجموع درآمد است که با استفاده از آن میتوان میزان مجموع درآمد افراد را محاسبه کرد و پرداخت یارانه یا حمایتهای اجتماعی بر اساس آن صورت بگیرد، ماده ۱ قانون مالیات مستقیم سال ۱۳۴۵ و همچنین سال ۱۳۶۶، مالیات بر مجموع درآمد را معرفی میکند. مالیات بر مجموع درآمد را شاید بتوان ستون اصلی یک نظام مالیاتی، به خصوص در زمینه اجرای سیاستهای توزیع درآمد و کاهش فقر دانست که یک وسیله عمده برای اجرای قانونهای پولشویی و مبارزه با قاچاق و فساد تلقی میشود، بهطور کلی و در مجموع، پایههای عمده مالیاتی که ناشی از درآمد (جریان حاصل از ثروت)، مصرف یا هزینه است، هیچ پایه یا منبعی مناسبتر از مالیات بر مجموع درآمد برای اجرای نرخهای تصاعدی یافت نمیشود. اصولا اجرای مالیاتهای تصاعدی، به خصوص با نرخهای نهایی تصاعدی، بر پایه مالیات بر مصرف و هزینه، عملی و اجرایی نیستند. در گذشته این قانون به درستی اجرا نمیشد و اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم سال ۱۳۸۰ دو تغییر عمده را در این قانون ایجاد کرد. اولین مورد عمده، حذف قانون مالیات بر مجموع درآمد و دومین مورد، تغییر در نرخ مالیات بر شرکتها است. این خود یک منبع قابل اتکا برای حذف عدهای از سیستم دریافت یارانه است، سازمان مالیات باید از طریق کنترل جریان وجوه و وضع قوانینی، افراد را وادار کند خرید و فروش و پرداخت و دریافت حقوق و دستمزد را از طریق نظام بانکی انجام دهند. کنترل این جریان وجوه در دیگر کشورها نیز انجام میشود و با استفاده از مالیات بر مجموع درآمد، میتوان دقیقتر گروههای هدف را برای حمایتهای اجتماعی شناسایی کرد.
درنهایت طرحهایی مانند امکان استفاده از خدمات بیمارستانی و دفترچه خدمات درمانی میتوانند روشهای خوبی برای استفاده منابع حاصل از حذف یارانههای نقدی باشند؛ اما نباید همه منابع جامعه را به این منظور صرف کرد؛ زیرا این روشها مانع از عملکرد مناسب بخش خصوصی میشوند که در بلندمدت به زیان جامعه است و از سوی دیگر نشتیهای ناشی از عدم بهکارگیری صحیح منابع نیز در این روش وجود دارد. همچنین این امکان وجود دارد که زمانی که منابع به دست دولت برسد، سیل درخواست اجرای طرحهای فاقد توجیه اقتصادی و فشارهای سیاسی برای تصویب و اجرای آنها به وجود آید.
ارسال نظر