چرا تورم معکوس بد است؟
اکونومیست قیمتها در منطقه یورو دوباره در حال افت هستند. ارقامی که روز هفتم ژانویه منتشر شد نشان میدهد که قیمتهای مصرفکننده در سال منتهی به ماه دسامبر ۲/۰درصد افت کردهاند که بازتاب دهنده بازگشت تورم منفی برای نخستین بار از سال ۲۰۰۹ است. تقاضای ضعیف که ناشی از ریاضت، بدهی و فقدان رشد اقتصادی است قیمتها را کاهش داده است. سقوط قیمتهای نفت خام نیز اجناس را ارزانتر کرده است. کسی ممکن است با خود فکر کند که افت قیمتها را باید جشن گرفت. اما تورم معکوس به دلیل پیامدهای خود جای نگرانی دارد.
اکونومیست قیمتها در منطقه یورو دوباره در حال افت هستند. ارقامی که روز هفتم ژانویه منتشر شد نشان میدهد که قیمتهای مصرفکننده در سال منتهی به ماه دسامبر ۲/۰درصد افت کردهاند که بازتاب دهنده بازگشت تورم منفی برای نخستین بار از سال ۲۰۰۹ است. تقاضای ضعیف که ناشی از ریاضت، بدهی و فقدان رشد اقتصادی است قیمتها را کاهش داده است. سقوط قیمتهای نفت خام نیز اجناس را ارزانتر کرده است. کسی ممکن است با خود فکر کند که افت قیمتها را باید جشن گرفت. اما تورم معکوس به دلیل پیامدهای خود جای نگرانی دارد. اکنون بانک مرکزی اروپا ممکن است برای مقابله با این تهدید رو به برنامههای تسهیل کمی بیاورد؛ اما اصلا چرا اقتصاددانان اینقدر درباره افت قیمتها وحشت دارند؟ یک توضیح معمول برای نگرانی درباره تورم معکوس این است که با پیشبینی افت قیمتها، مصرفکنندگان خریدهای خود را به تعویق میاندازند و این باعث میشود که قیمتها بیش از پیش افت کنند. این استدلال، سادهسازی مساله است، اما به مشکل درستی اشاره میکند. اثر تورم معکوس بر نرخهای بهره باید مورد توجه باشد. نرخهای بهره عموما بازتابدهنده قیمت مصرف امروز به نسبت قیمت مصرف فردا هستند. هنگامی که نرخهای بهره بالا هستند، پسانداز امروز کمتر از فردا ارزش دارد و برعکس. اما تورم هم مهم است. کم کردن تورم انتظاری از نرخ بهره اسمی، نرخ بهره واقعی را به دست میدهد که در بیشتر مدلهای اقتصادی آن چیزی است که مردم به آن واکنش نشان میدهند.
تورم کم یا تورم منفی در واقع روی این متغیر حیاتی فشار وارد میآورد. نرخ بهره اسمی نمیتواند به زیر صفر برسد؛ چراکه این به معنای کاهش ماهانه پساندازهای بانکی و نگه داشتن پول زیر تخت است. اگر تورم پایین باشد و نرخهای بهره نتوانند آنقدر کاهش یابند که تقاضا را افرایش دهند و قیمتها را بالا ببرند، تقاضا باز هم تضعیف خواهد شد. این تله ترسناک تورم منفی است.
البته مشکلات دیگری نیز وجود دارد. تورم کمتر از انتظار باز بدهیها را سنگینتر میکند. وامدهندگان از این وضعیت نفع خواهند برد، اما از آنجا که آنها بیشتر محتمل است از وامگیرندگان درآمدکسب کنند، شیره تقاضا در کل کشیده میشود. تورم معکوس همچنین چسبندگی بازار کار را افزایش میدهد. کارگران با کمک قوانین درباره کاهش حداقل دستمزد مشکلی ندارند، اما تورم به شرکتها اجازه میدهد حداقل دستمزدهای واقعی را کاهش دهند. تورم معکوس این مشکل را تشدید هم میکند.
بانکهای مرکزی برای دوری از این تله میتوانند به سیاستهای غیرمعمولی از قبیل تسهیل کمی متوسل شوند، گرچه درباره عدالت و تاثیر این سیاستها بحثهایی وجود دارد. در مورد دوره درازمدت، برخی اقتصاددانان فکر میکنند که اهداف تورم باید بالا بماند. این امر جای بیشتری برای افت نرخهای بهره واقعی هنگامی که اقتصادها با شوکهای منفی روبهرو میشوند، باز میکند. اما ظرف چند دهه، این مشکل ممکن است از بین برود. در یک اقتصاد بدون پول نقد نگه داشتن پول زیر تخت ناممکن است! این میتواند به نرخهای بهره اسمی اجازه منفی شدن بدهد؛ چراکه پساندازهای همه ممکن است رو به کاهش بگذارد؛ اما حرف زدن از این موضوع راحتتر از اجرای آن است.
ارسال نظر