روزهای سخت برای بازارهای نوظهور
جان پلندر ستون نویس فایننشال تایمز چرا بسیاری از تحلیلگران بازار نتوانستند کاهش بازدهی جهان در حال توسعه در سال ۲۰۱۴ را پیشبینی کنند؟ پاسخ کوتاه این است که آنها شیفته تاثیر بالقوه عقبنشینی فدرال رزرو آمریکا از اقدامات نامعمول شده بودند؛ در حالی که اهمیت عدم توازن در جهان را نادیده میگرفتند. در عمل، جهان طعمه مشکل رو به رشد افت تقاضا بوده که به کاهش تورم منجر شده؛ در حالی که ایالات متحده آرامتر از آن در حال رشد بود که بتواند جرقه انقباضی شدن سیاستهای پولی را بزند. حالا خطر این است که همین اشتباه در سال ۲۰۱۵ تکرار شود.
جان پلندر ستون نویس فایننشال تایمز چرا بسیاری از تحلیلگران بازار نتوانستند کاهش بازدهی جهان در حال توسعه در سال ۲۰۱۴ را پیشبینی کنند؟ پاسخ کوتاه این است که آنها شیفته تاثیر بالقوه عقبنشینی فدرال رزرو آمریکا از اقدامات نامعمول شده بودند؛ در حالی که اهمیت عدم توازن در جهان را نادیده میگرفتند. در عمل، جهان طعمه مشکل رو به رشد افت تقاضا بوده که به کاهش تورم منجر شده؛ در حالی که ایالات متحده آرامتر از آن در حال رشد بود که بتواند جرقه انقباضی شدن سیاستهای پولی را بزند. حالا خطر این است که همین اشتباه در سال ۲۰۱۵ تکرار شود. وضعیت اقتصادهای عمده جهان را در نظر بگیرید. از ژاپن شروع کنیم؛ آنجا «آبه نومیک» نتوانسته از پس تورم معکوس و رشد اقتصادی کم برآید. تقاضای ضعیف ناشی از وضعیت جمعیتی و افزایش اخیر مالیاتها به این معنا است که این کشور هنوز به خرید اوراق قرضه و کاهش بیشتر ارزش ین نیاز دارد تا «بانک ژاپن» بتواند به نرخ تورم هدف ۲ درصدی دست پیدا کند. همزمان چین در حالگذاری ناهنجار از مدل سرمایهگذاری به مدل مصرف است که سرمایهگذاری را کاهش میدهد. رشد تقاضای داخلی از پا افتاده و این امر به افت قیمتهای کالاهای پایه و انرژی کمک کرده است.
در منطقه یورو، تورم معکوس تجربه میشود؛ در حالی که ریاضت هیچ کاری برای کاهش بدهی به نسبت تولید ناخالص ملی نکرده است؛ چراکه اقتصادهای سخت جانتر هم به مضیقه افتادهاند. عدم توافق در شورای حکام بانک مرکزی اروپا تضمینکننده پیشرفت اندک به سوی خرید تمام عیار اوراق دولتی بدون رسیدن به نرخ تورم هدف است.
ریچارد باتلی از موسسه «لامبارد استریت ریسرچ» استدلال میکند که فشار تورم معکوس در جهان نتیجه کاهش نسبی قدرت اقتصاد ایالات متحده هم است. ایالات متحده در بیشتر دوره پس از جنگ، با ابقای بازار آزادی که کالاهای باقی جهان را جذب میکرده بهعنوان انبار عرضه و تقاضای جهان عمل کرده است. اما ظرفیت جذب عرضه ایالات متحده پس از سال ۲۰۰۸ از بین رفت؛ زیرا آمریکا گرفتار ظرفیت بدهی خود بود. تضعیف پول اقتصادهای عمده، سرمایه در این کشورها با کاهش بازدهی بخش مسکن روبهرو میشود- مانند وضعی که ژاپن و منطقه یورو دارند- و افزایش بازدهی اوراق بهادار آمریکا به همراه تقویت بیشتر دلار از راه میرسد.
ترکیب قدرت دلار و کاهش بازدهی اوراق بهادار احتمالا ادامه خواهد داشت. بازارها همچنان چشم به بدهی دولتهای حاشیهای منطقه یورو دارند. با توجه به نقصهای ساختاری این اتحادیه پولی، رویکرد کند بانک مرکزی اروپا در مورد تسهیل کمی و محافظه کاری مالی تحت رهبری آلمان ممکن است به پایان راه رسیده باشد. عموما، تنشهای تازه در بازارها ممکن است اجتنابناپذیر باشند. بازارهای نوظهور در جهانی که تورم معکوس دارد روزهای سختتری خواهند داشت. آنها ممکن است دوباره پایگاه بیثباتی مالی جهان شوند.
این جهان ترسناکی است که در آن خطرات ژئوپلیتیک، جنگ ارزی و اقدامات تعرفهای حمایتی میتواند تورم معکوسی آرام یا تند را در غیبت سیاستهای قدرتمند ایجاد کند.
ارسال نظر