داستان رازآلود رشد آمریکا
برد پلامر دبیر اجرایی سابق نیورتبابلیک اقتصاد ایالات متحده در دولتهای دموکرات رشد بسیار بهتری داشته و در این شکی نیست. اما چرا؟ مطالعه مشهور دو استاد دانشگاه پرینستون، واتسون و بلایند نشان میدهد که سه عامل رشد سریع بهای نفت، افزایش عمده بهرهوری کسبوکار و اعتماد مصرفکننده باعث این روند شده است. اقتصاددانان پیشنهاد میکنند که این سه عامل مسوول ۴۶ تا ۶۲ درصد شکاف رشد در دورههای ریاست دموکراتها و جمهوریخواهان باشد. اما این به آن معنا است که ما هنوز جواب کاملی نداریم که ۱۰۰ درصد قضیه را برای ما روشن کند.
برد پلامر دبیر اجرایی سابق نیورتبابلیک اقتصاد ایالات متحده در دولتهای دموکرات رشد بسیار بهتری داشته و در این شکی نیست. اما چرا؟ مطالعه مشهور دو استاد دانشگاه پرینستون، واتسون و بلایند نشان میدهد که سه عامل رشد سریع بهای نفت، افزایش عمده بهرهوری کسبوکار و اعتماد مصرفکننده باعث این روند شده است. اقتصاددانان پیشنهاد میکنند که این سه عامل مسوول ۴۶ تا ۶۲ درصد شکاف رشد در دورههای ریاست دموکراتها و جمهوریخواهان باشد. اما این به آن معنا است که ما هنوز جواب کاملی نداریم که ۱۰۰ درصد قضیه را برای ما روشن کند. پس باید به دیگر نظریههای موجود نیز اشاره کرد. اقتصاددانان به توضیحات دیگری نیز روی آوردهاند، اما هر یک از نظریهها با دلایلی کمتر مورد قبول واقع شده است. با مرور تفاوتها و توضیحات ردکننده آنها، باز هم دچار ابهام میمانیم.
کسری بودجه: سیاستهای مالی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه از سال ۱۹۴۷ تفاوت عمدهای نداشته است. کسری ساختاری بودجه فدرال در دورههای روسایجمهوری دموکرات ۵/۱ درصد و در دورههای روسایجمهوری جمهوریخواه ۲/۲ درصد بوده است. این تفاوت به لحاظ آماری غیرقابل توجه است و معنادار نیست.
هزینه نظامی: هزینههای نظامی در دورههای در قدرت بودن این دو حزب بسیار متفاوت است. هزینههای دفاعی در دوره دموکراتها ۹/۵ درصد و در دوره جمهوریخواهان تنها ۸ دهم درصد رشد داشته است. اما به باور کارشناسان، این تفاوت برای تاثیر بر نرخهای رشد کافی نیست. هزینههای دفاعی فدرال در دوره پس از جنگ جهانی دوم به طور میانگین مسوول ۸ درصد تولید ناخالص ملی بوده است.
کنگره: کنترل یک حزب بر کنگره براساس پژوهشها، تاثیر چندانی بر رشدهای ثبت شده ندارد.
فدرال رزرو: باتوجه به دادههای تاریخی میبینیم که روسای فدرال رزروی که ازسوی دموکراتها منصوب شدهاند عملکرد بهتری از روسای منصوب شده توسط جمهوریخواهان داشتهاند، اما این امر ضرورتا به نفع روسای جمهوری دموکرات نبوده است. درواقع فدرال رزرو در کل در دولتهای جمهوریخواه متمایل به نرخهای بهره پایینتر و در دولتهای دموکرات متمایل به افزایش این نرخها است. گرچه این ممکن است در واکنش به این واقعیت باشد که اقتصاد در دوره دموکراتها عملکرد بهتری دارد.
اقتصاد موروثی: این ایده که دموکراتها اقتصاد قویتری را از دولتهای قبلی به ارث میبرند اعتبار چندانی ندارد. درواقع وارونه آن ممکن است درست باشد. دموکراتها نرخهای رشدی حدود ۸/۱ درصد در آخرین سال دولت قبل را به ارث میبرند؛ در حالی که جمهوریخواهان نرخهای رشدی معادل ۴/۱ درصد را به ارث میبرند؛ البته روسایجمهور دموکرات از سال ۱۹۴۷ در دوره نخست خود عملکرد بهتری داشتهاند.
الگوهای جهانی: به گمان اقتصاددانان، اصلا الگویی جهانی که با رشد آمریکا هماهنگ باشد وجود ندارد. تنها مورد کانادا است که شکاف نرخ رشد در دولتهای لیبرال و محافظه کار را نشان میدهد؛ اما مثلا در آلمان یا فرانسه یا دیگر اقتصادهای عمده چنین الگویی وجود ندارد.
به این ترتیب به جز سه عامل مورد اشاره، دیگر عوامل رد میشوند. پس بلایندر و واتسون تنها ۴۶ تا ۶۲ درصد داستان را توضیح دادهاند و بقیه هم از توضیح باقیمانده داستان ناتوان هستند. به قول این دو استاد دانشگاه پرینستون، «هنوز کار بسیاری میتوان برای پاسخ به پرسشهای موجود انجام داد.» به این ترتیب بقیه داستان رمزآلود مانده است.
جالبتر این است که نظریههایی وجود دارد که دیگر اقتصاددانان هنوز آنها را نه تایید و نه رد کردهاند. لری بارتلز، استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون افزایش نابرابری در دولتهای جمهوریخواه و کاهش آن در دولتهای دموکرات را عاملی تاثیرگذار در عملکرد رشد اقتصادی میداند، اما این عامل و چند عامل مشابه دیگر هنوز تایید یا رد نشدهاند.
ارسال نظر