شکاف دستمزدها؛ مسالهای جهانی
دکتر زهرا افشاری عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا اگر به نقشه شکاف جنسیتی دستمزد در جهان بنگریم، در تمامی کشورهای جهان کم و بیش این شکاف در دستمزد وجود دارد؛ ولی مساله قابل توجه، اندازه این شکاف و دلایل وجود آن است. برای اینکه بتوان کشورها را با هم مقایسه کرد، باید از روش واحدی بهره گرفت. برای مثال در سال ۲۰۰۶ (علت انتخاب این سال این است که امکان بررسی مقایسهای وجود دارد) شکاف جنسیتی دستمزد در ایران ۵/۱۹ درصد بوده است؛ در حالی که در گزارش جهانی شکاف جنسیتی این رقم در کشورهایی مثل ژاپن (۴/۳۳ درصد)، چین (۷/۳۲ درصد)، کره (۵/۳۱ درصد)، آمریکا (۴/۲۲ درصد)، کانادا (۵/۲۷ درصد)، یونان (۱۰ درصد)، تایلند (۳/۹درصد) و فیلیپین (۳/۵ درصد) اعلام شده است.
دکتر زهرا افشاری عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا اگر به نقشه شکاف جنسیتی دستمزد در جهان بنگریم، در تمامی کشورهای جهان کم و بیش این شکاف در دستمزد وجود دارد؛ ولی مساله قابل توجه، اندازه این شکاف و دلایل وجود آن است. برای اینکه بتوان کشورها را با هم مقایسه کرد، باید از روش واحدی بهره گرفت. برای مثال در سال ۲۰۰۶ (علت انتخاب این سال این است که امکان بررسی مقایسهای وجود دارد) شکاف جنسیتی دستمزد در ایران ۵/۱۹ درصد بوده است؛ در حالی که در گزارش جهانی شکاف جنسیتی این رقم در کشورهایی مثل ژاپن (۴/۳۳ درصد)، چین (۷/۳۲ درصد)، کره (۵/۳۱ درصد)، آمریکا (۴/۲۲ درصد)، کانادا (۵/۲۷ درصد)، یونان (۱۰ درصد)، تایلند (۳/۹درصد) و فیلیپین (۳/۵ درصد) اعلام شده است. همچنین در گزارش دیگری که ایران را شامل نمیشد، کره با (۵/۳۷ درصد)، روسیه (۳۰ درصد)، ژاپن (۴/۲۷ درصد) و هند با (۸/۲۴ درصد) جزو ۵ کشور با شکاف جنسیتی دستمزد بالا معرفی شدهاند.
بنابراین مقایسه این ارقام نشان میدهد که شکاف جنسیتی دستمزد در ایران قابل توجه است.
ازآنجا که در پرسش باشگاه، نتایج منتشر شده توسط سایت ایران تلنت مبنا قرار گرفته، باید گفت که لازمه استناد به این آمار، اطمینان حاصل کردن در این مورد است که آیا نمونه مورد مطالعه به اندازه کافی بزرگ بوده؟ و نیز اینکه آیا این مقایسه بر حسب ساعت کار ماهانه صورت گرفته است و آیا تعداد سال تحصیلی یا تجربه را دربرمیگیرد؟
بنابراین لازم است که در تعیین شکاف دستمزد تمام این عوامل مدنظر قرار گیرد.
یکی از دلایل عمده شکاف جنسیتی پرداخت در ایران را میتوان، تجزیه جنسیتی نیروی کار دانست و آن عبارت از این است که:
۱) زنان و مردان در مشاغل متفاوتی به کار اشتغال دارند. شاخص دونکن برای تعیین درجه تجزیه جنسیتی نیروی کار در ایران برای کل کشور در سال ۱۳۸۶، ۴۱۴/۰ بوده است که این شاخص در مناطق شهری ۴۴ /۰ و در مناطق روستایی ۳۵/۰ است و این شاخص طی زمان روند نزولی داشته است که نمایانگر کاهش تجزیه جنسیتی نیروی کار است.
۲) زنان در هرم ارتقا به مراحل بالای هرم، هرچه کمتر ارتقا مییابند. بهعبارت دیگر زنان به سمت مشاغلی میروند که با زندگی خانوادگی از یک سو و مشکلات عدممشارکت در کار در زمان بارداری و بچهداری و... سازگارتر باشد و احتمال از دست دادن شغل آنها کمتر باشد.
این مساله باعث شده است که اولا زنان به سمت مشاغل ثانویه سوق کنند که دستمزد کمتری دارد و ثانیا باعث عرضه بیثباتتر کار زنان شده است که زنان برای مقابله با این عرضه بیثباتتر به سمت مشاغل متناسب با عرضه خود (مشاغلی متفاوت با مردان) سوق میکنند که این گونه مشاغل دریافتی کمتری دارند.
۳) علاوهبر عوامل فوق که ناشی از ذخیره سرمایه اندوختهشده و تقسیم کار سنتی است، عواملی در درون بازار کار (از سمت تقاضا) باعث تفاوت در پرداختها بین زنان و مردان میشود:
قوانین بازار کار (خوشبختانه در ایران تفاوت چشمگیری ندارد).
فرهنگ حاکم در محیط کار که به تجزیه جنسیتی نیروی کار دامن میزند؛ سهم کم زنان در بالای هرم تصمیمگیری باعث شده است که زنان از حمایتهای کمتری برای ورود به بازار کار برخوردار باشند.
تمایل کارفرمایان به استخدام نیروی کار مرد یا اولویت دادن به نیروی کار مرد که ناشی از فرهنگ حاکم بر محیط کار است.
عرضه بیثبات کار زنان همراه با تمایلات فرهنگی، موجب عدم گرایش کارفرمایان (که عمدتا مردان هستند) به جذب زنان در مشاغل اولیه (با دستمزد بالا) شده است.
از این رو زنان در مشاغل ثانویه (با دستمزد کمتر) به کار مشغولند. این تمایل در بخش خصوصی که کارفرما به دنبال حداکثر کردن سود است، باعث شده است که در صورت استخدام زنان دستمزد کمتری به آنها بپردازد.
ارسال نظر