انحصار؛ مانع پذیرش پیشنهاد بهتر
محمدرضا ساکت مشاور سازمان لیگ اقتصاد در فوتبال ایران در یک دور باطل قرار گرفته است. از طرفی اعلام میشود که باشگاهها باید درآمدزا باشند تا روی پای خودشان بایستند و مخارجشان را خودشان تامین کنند، اما از سوی دیگر حقوق حقه فوتبال که راههای ارتزاق آن است و قدرت استقلال و زندگی را به آن میدهد به آن داده نمیشود. این یعنی یک دور باطل و یک بنبست تمام و کمال. شعار این است که ورزش باید خصوصی شود. این یعنی جدا شدن از بدنه دولت و ایستادن ورزش روی پای خودش. شعاری بسیار زیبا و منطقی که در همه جای دنیا باعث پویایی و پیشرفت در حوزه ورزش شده است.
محمدرضا ساکت مشاور سازمان لیگ اقتصاد در فوتبال ایران در یک دور باطل قرار گرفته است. از طرفی اعلام میشود که باشگاهها باید درآمدزا باشند تا روی پای خودشان بایستند و مخارجشان را خودشان تامین کنند، اما از سوی دیگر حقوق حقه فوتبال که راههای ارتزاق آن است و قدرت استقلال و زندگی را به آن میدهد به آن داده نمیشود. این یعنی یک دور باطل و یک بنبست تمام و کمال. شعار این است که ورزش باید خصوصی شود. این یعنی جدا شدن از بدنه دولت و ایستادن ورزش روی پای خودش. شعاری بسیار زیبا و منطقی که در همه جای دنیا باعث پویایی و پیشرفت در حوزه ورزش شده است. اما این به آن شرط است که اجازه استفاده از پتانسیل ورزش در حوزه درآمدی به آن داده شود. اولین حقی که در دنیای حرفهای ورزش و خصوصا فوتبال پایه مبنای کسب درآمد است، حق پخش تلویزیونی است. حقی که در لیگهای معتبر دنیا بین ۵۰ تا ۷۰ درصد از درآمدهای باشگاهها را شامل میشود. برای مثال بوند سلیگای آلمان در سال ۲۰۰۸ یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون یورو درآمد داشت که از این مبلغ ۸۵۰ میلیون یورو حق رایت تلویزیونی مسابقات بود.
اما ما در اینجا در ایران و برای مسابقات لیگ برترمان بعد از سالها بحث و کشمکش مسوولان را متقاعد کردیم که حقی را با این عنوان برای فوتبال قائل شوند و تلویزیون رقمی را بهعنوان حق پخش در اختیار سازمان لیگ و تبعا باشگاههای فوتبال قرار دهد. اما حقیقت این است که ارزش محصولی که برای آن فدراسیون فوتبال سازمان لیگ و باشگاهها تلاش میکنند هیچ سنخیت و همخوانی با رقم پرداختی ندارد. در حالیکه ارزش مسابقات و جذابیت فوتبال با وجود تمام سیاهنماییها که علیه آن صورت میگیرد بسیار زیاد است و همچنان انتخاب اول مردم برای تماشا و یکی از سرگرمیهای اصلی ایشان است.
شما متوجه باشید که اگر فوتبال و حتی حواشی آن جذاب نبود، گرانترین تعرفههای آگهی تبلیغاتی مربوط به قبل، بین و پایان مسابقات فوتبال و برنامه ۹۰ نبود. براساس تعرفه آگهیهای صدا و سیما این نهاد بیشتر درآمد خود را از آگهیها که عددی بسیار چشمگیر هم هست از محل همین تایمهای طلایی کسب میکند، پس چگونه است که وقتی پای حقوق همین فوتبال وسط میآید، بهانهجوییها و ابهامآفرینیها آغاز میشود؟
فوتبال امروز یک صنعت است. البته این حرف نویی نیست اما ما الزامات حیات یک صنعت را نیاموختهایم. محصول این صنعت رویدادی است به نام مسابقه و برای به سرانجام رسیدن آن تولیدکنندههایی به نام باشگاهها متحمل هزینههای بسیاری مثل خرید بازیکن و تجهیز تیمهای پایه و امکانات سختافزاری و... میشوند. پس چگونه است که تلویزیون سراغ محصول میآید و آن را پخش میکند اما حاضر نیست هزینههای ساخت را به تولیدکننده پرداخت کند؟
برآوردهای کاملا مشخصی از درآمد تلویزیون از پخش مسابقات فوتبال براساس قیمت هر ثانیه از آگهیهایش وجود دارد. ما معتقدیم که اگر نسبت یکپنجم از همین محل به خود فوتبال اختصاص داده شود رقمی بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان خواهد بود. این عدد را مقایسه کنید با ۲۰ میلیارد تومانی که برای همین لیگ گذشته پرداخت شد.
از سوی دیگر تلویزیون میگوید درآمدهای آگهی به خزانه میرود و آنها با محدودیت بودجه مواجه هستند. ممکن هم هست که درست بگویند اما سازمان لیگ فدراسیون فوتبال راهکار دیگری را مقابل پای تلویزیون قرار داده است و آن اینکه بخشی از همین تایم تبلیغات را در اختیار فوتبال قرار دهد و اجازه بدهد که فوتبال خودش این زمان را بفروشد و کسب درآمد کند. پیشنهادی که تلویزیون هنوز نسبت به آن واکنش روشن و صریحی از خود نشان نداده اما قطعا از آن استقبال هم نکرده است. اما عزم باشگاههای فوتبال برای مبارزه برای گرفتن حقشان جدی است. طی هفتههای گذشته و با توصیه شورای امنیت ملی باشگاهها بهرغم مشکلات فراوانشان به خاطر اثبات تحمل و تعامل خود با صدا و سیما و مصالح ملی دوربینها را به ورزشگاه راه دادند اما همان طور که وزیر محترم ورزش هم به آن اشاره کرد نباید مساله حق پخش به یک مساله امنیتی تبدیل شود و باور ما هم این است که نظام در حوزه فوتبال و ورزش نگاه امنیتی ندارد. فوتبال یک تفریح سالم برای جوانان ما است که موضوع حق پخش هم میتواند کمکی برای پیشرفت و بالندگی آن باشد. قطعا شورای امنیت ملی هم چنین نگاهی داشته و خواسته آنها تعامل و نقششان ریشسفیدی است. قطعا آنها هم قائل به حقوق فوتبال هستند. فضای فوتبال هم باید فضایی سالم و به دور از سیاسی کاری باشد.
ما حتی مدعی هستیم اگر تلویزیون نمیخواهد حق واقعی فوتبال را پرداخت کند اصلا آن را پخش نکند. شما میپرسید این وسط چه کسی ضرر میکند ما بهعنوان سازمان لیگ فدراسیون به نمایندگی از اهالی فوتبال پاسخ میدهیم که تلویزیون. حتی اگر تحلیل آنها این باشد که ۱۶۰ میلیارد تومان درآمد تبلیغات محیطی ما هم در گرو پخش مسابقات است و ما آن را از دست خواهیم داد. مطالعات تطبیقی در این زمینه وجود دارد.
ما قواعد و اصول بینالمللی در این زمینه داریم. ارزشهای بینالمللی و اصول آن در اقتصاد را هم نمیتوان زیر سوال برد. راستیآزمایی ادعای فوتبال هم کار سادهای است. وقتی ما ارزش تبلیغات محیطی فوتبال را به ۱۶۰ میلیارد تومان برای دو سال افزایش دادهایم پس باید به همین نسبت حق پخش مسابقات هم افزایش پیدا کند ما برای اولین بار تبلیغات محیطی را به مزایده گذاشتیم که از ۱۸ میلیارد گذشته به این رقم رسیدیم پس اگر حق پخش هم که در نسبتهای جهانی بهمراتب بالاتر از تبلیغات محیطی قرار دارد قرار باشد به رقم واقعی برسد، این رقم بسیار بالاتر از آن چیزی است که مد نظر صداوسیما است.
این درست است در ایران شبکه خصوصی وجود ندارد، اما همین امروز پیشنهاد شرکت SWC که اسپانسر اصلی کنفدراسیون فوتبال آسیا است روی میز کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال قرار دارد. پیشنهادی که رقم آن بسیار سنگینتر از آن چیزی است که توسط تلویزیون خودمان مطرح شده است. اما فوتبال معذوریتهای کشور درمورد خروج سیگنال تلویزیونی را میشناسد، وقتی دیگر شبکههایی هم که سراغ ما آمدهاند را براساس نگاه ملی که داریم، کنار گذاشتهایم، حرفها و مشکلات ما باید در خانواده ایران باقی بماند. آقای ضرغامی بهعنوان رئیس رسانه ملی باید خواسته اهالی فوتبال را بشنود. خود من زمانی که مسوولیت باشگاه سپاهان را در اختیار داشتم، بیش از ۱۲ مرتبه با ایشان مکاتبه کردم اما هرگز از ایشان جوابی نرسید. در مورد موضوع حق پخش هم تلویزیون باید تعامل بیشتری با خانواده فوتبال داشته باشد و نگاه از بالا به پایین خود را تغییر دهد.
ارسال نظر