تشدید تورم و بیکاری در اسرائیل
دکترمهدی ذاکریان استاد دانشگاه در هر جنگ و درگیری مسلحانهای دو نوع تلفات بر طرفهای دیگر وارد میشود: اول تلفات انسانی و دیگری هزینههای اقتصادی و مالی. هزینههای اقتصادی ممکن است در آینده قابلجبران باشد، ولی تلفات انسانی غیرقابلجبران است. با توجه به نوع درگیری طرفین در جنگ غزه نیز باید اذعان کنیم که متاسفانه یکی از طرفین نزاع بیشترین هزینههای اقتصادی را پرداخت میکند و طرف دیگر با هزینههای محدودتری مواجه است. اتفاقا آن طرفی که در حال پرداخت بیشترین هزینههای اقتصادی است، از بخت بد زیربناهای اقتصادی محدودتری هم دارد.
دکترمهدی ذاکریان استاد دانشگاه در هر جنگ و درگیری مسلحانهای دو نوع تلفات بر طرفهای دیگر وارد میشود: اول تلفات انسانی و دیگری هزینههای اقتصادی و مالی. هزینههای اقتصادی ممکن است در آینده قابلجبران باشد، ولی تلفات انسانی غیرقابلجبران است. با توجه به نوع درگیری طرفین در جنگ غزه نیز باید اذعان کنیم که متاسفانه یکی از طرفین نزاع بیشترین هزینههای اقتصادی را پرداخت میکند و طرف دیگر با هزینههای محدودتری مواجه است. اتفاقا آن طرفی که در حال پرداخت بیشترین هزینههای اقتصادی است، از بخت بد زیربناهای اقتصادی محدودتری هم دارد.
درواقع حماس که بر نوار غزه مسلط است، در حال پرداخت هزینههای اقتصادی گستردهتر است، آن هم در شرایطی که با زیربناهای اقتصادی محدودی مواجه است. بهطور نمونه در چند روز گذشته تنها نیروگاه تولید برق در غزه مورد هدف حملات اسرائیل قرار گرفت. این نیروگاه یک سوم برق غزه را تامین میکند؛ بنابراین در حال حاضر و همچنین در آینده غزه با مشکل قطع برق مواجه خواهد شد و حداکثر در طول روز میتواند ۲ ساعت از برق استفاده کند و آن میزان هم از سوی اسرائیل به غزه فرستاده میشود. این نمونه نشاندهنده آسیبپذیری غزه در این نبرد و بحران است. درحالیکه در طرف اسرائیل بهخاطر وجود گنبد آهنین، تاسیسات اقتصادی، آسیب چندانی ندیدهاند.
آسیبهای اقتصادی اسرائیل بیشتر بهصورت غیرمستقیم قابلبررسی است. بههر حال در این جنگ تولید ناخالص داخلی اسرائیل با آسیبهایی مواجه شده است. پیشبینی میشود که تولید ناخالص ملی اسرائیل بهدلیل جنگ غزه ۲/۰ درصد کاهش پیدا کند. بههرحال این رقم برای اقتصاد اسرائیل رقم قابلتوجهی است و بحرانهایی همچون بیکاری و تورم را در پی خواهد داشت. فراموش نکنیم که اقتصاد اسرائیل در چند سال اخیر نیز بحران بیکاری و تورم را تجربه کرده است و این مشکلات ناشی از سرایت بحران اقتصادی به درون اقتصاد اسرائیل بوده است. بههر حال جنگ غزه میتواند مشکلات اقتصادی اسرائیل را بیش از پیش تشدید کند؛ بنابراین در جنگ غزه هر دو طرف با آسیبهای اقتصادی مواجه شدهاند، ولی یکی از طرفین با آسیبهای بسیار شدیدتر و عمیقتر روبهرو خواهد شد و درنهایت طرف اسرائیل نیز شاهد تشدید بحرانهای مالی و پولی خود خواهد بود. در مورد پیامدهای اقتصادی جنگ غزه باید به هزینههای مالی جنگ نیز اشاره کنیم. در این حوزه نیز شاهد برخی نابرابریها هستیم. همه ما میدانیم که رژیم اسرائیل مبتنی بر ارتش و نیروی نظامی است. بنابراین چنین سیستمی نیازمند آن است که هر چند وقت یک بار سازوکارها و تجهیزات نظامی خود را به نمایش بگذارد و آنها را مورد آزمون قرار دهد. از این بعد هزینههای اقتصادی جنگ غزه برای اسرائیل کمتر است؛ چراکه عملیات غزه در قالب یک مانور نظامی و محلی برای آزمایش تجهیزات نظامی اسرائیل قابلارزیابی است. فراموش نکنیم که اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه نیز توانست گنبد آهنین را مورد آزمون قرار دهد. در جنگ فعلی نیز این گنبد آهنین در برابر آخرین دستاوردهای موشکی و راکتی حماس مورد آزمون دوباره قرار خواهد گرفت. اگرچه این جنگ هزینههای اقتصادی گستردهای برای اسرائیل بهبار آورده است، ولی بهدلیل ماهیت میلیتاریستی و نظامی رژیم اسرائیل، بخشی از هزینهها سرشکن خواهد شد. متاسفانه هزینه آزمون تجهیزات نظامی اسرائیل را باید مردم بیگناه و مظلوم فلسطین پرداخت کنند. در مقابل، منابع نظامی طرف مقابل بسیار محدود است و درعینحال منابع مادی آن برای خرید تجهیزات نظامی نیز محدود است. ولی به هر حال گروههای مقاومت باید در چنین جنگ نابرابری بودجه عمرانی و آبادانی غزه را صرف دفاع و مقاومت در برابر اسرائیل کنند.
نکته دیگر اینکه در هر منطقهای که شما با بحران و جنگ مواجه باشید، کشورها با آسیبپذیری مواجه میشوند؛ چراکه دادوستد تجاری و توریسم با صدمات جدی مواجه میشوند. کشورهایی مثل اردن، لبنان و مصر به توریسم و تجارت وابستگی دارند. در چنین وضعیتی دامنه بحران میتواند تاثیرات منفی خود را در این کشورها نیز بر جای بگذارد.
به هر حال نباید این نکته را فراموش کرد که پس از جنگ جهانی دوم، صلح و آرامش باعث بهوجود آمدن جامعه زغال و فولاد اروپا و همکاری اقتصادی میان کشورهای اروپایی و درنهایت همگرایی و پیشرفت اقتصادی شد. زندگی در صلح و آرامش باعث ایجاد پول واحد اروپایی اتحادیه اروپا و مکانیسمی به نام شینگن و برداشته شدن مرز از روی کالا، خدمات و انسان شد. اینها از دستاوردهای نبود بحران و وجود صلح و آرامش است، اما در منطقه خاورمیانه وجود بحران بهطورقطع به عدمپیشرفت اقتصادی منجر میشود و این بحران اقتصاد منطقه را در یک وضعیت نابسامان قرار خواهد داد. فراموش نکنید که برخی رهبران کشورهای منطقه نیز تصور میکنند از رهبران کنونی سود میبرند، چون توجه افکار عمومی متوجه دشمنی اسرائیل شده است، اما آنچه از این بحران در درازمدت نصیب منطقه خواهد شد، عدم پیشرفت اقتصادی است.
ارسال نظر