فرصتها و تهدیدهای مشارکت در زنجیره ارزش جهانی
شوبی لیو اقتصاددان بانک جهانی مترجم: مژگان سلیمانی آقچای انفجار تجارت کالاهای واسطهای فرصتهای توسعه جدیدی را ایجاد کرده است، ولی بسیاری از مشاغل در پایین زنجیره ارزش جهانی ناامن، خطرناک و کمدرآمد هستند. این مطلب استدلال میکند که مشارکت در زنجیره ارزش جهانی خطرات و همچنین فرصتهایی به ارمغان میآورد. سودناشی از «بالا رفتن از زنجیره ارزش جهانی» بهطور یکسان توزیع نمیشود - شرکتهای بزرگ، حرفهای، با تکنولوژی بالا با بازارهای صادراتی متنوع و کارگران ماهر با قراردادهای رسمی بیشتر بهرهمند میشوند.
شوبی لیو اقتصاددان بانک جهانی مترجم: مژگان سلیمانی آقچای انفجار تجارت کالاهای واسطهای فرصتهای توسعه جدیدی را ایجاد کرده است، ولی بسیاری از مشاغل در پایین زنجیره ارزش جهانی ناامن، خطرناک و کمدرآمد هستند. این مطلب استدلال میکند که مشارکت در زنجیره ارزش جهانی خطرات و همچنین فرصتهایی به ارمغان میآورد. سودناشی از «بالا رفتن از زنجیره ارزش جهانی» بهطور یکسان توزیع نمیشود - شرکتهای بزرگ، حرفهای، با تکنولوژی بالا با بازارهای صادراتی متنوع و کارگران ماهر با قراردادهای رسمی بیشتر بهرهمند میشوند. بانک توسعه آفریقا، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) و برنامه توسعه سازمان ملل متحد جدیدترین موسسات توسعه بینالملل بودند که از چارچوب زنجیره ارزش جهانی (GVC) برای بررسی امکان ائتلاف آفریقا با GVCها در چشمانداز اقتصادی آفریقا ۲۰۱۴ استفاده کردند. زنجیره ارزش جهانی در جوامع درحال توسعه دارای اهمیت است، و این بحث همچنان وجود داشته که آیا این چارچوب برای پیشبرداهداف نئولیبرال است یا طرفدار فقرا. در واقع، هر دو استدلال معتبرند. در حالی که انفجار تجارت بین شرکتی در فرآوردههای واسطهای و «تجارت در کار» نحوه نگرش ما را نسبت به رقابت و تجارت جهانی تغییر داده است، محققان GVC برنامه توسعه جدیدی را با مشخص کردن خطرها و فرصتهای مرتبط با مشارکت در GVC طراحی کرده و چگونگی پیشرفت اجتماعی و اقتصادی، در اقتصادهای درحال توسعه را مورد ارزیابی قرار میدهند.
تمرکزجغرافیایی و تشکیلاتی GVC
طی دهه گذشته GVCها به لحاظ جغرافیایی و تشکیلاتی بسیار متمرکز شدهاند. شواهد جدید از تعدادی از صنایع، اعم از پوشاک و خودرو و لوازم الکترونیک و حتی خدمات، نشان میدهد که GVDها اغلب در چند کشور متمرکزند. بهخصوص کشورهای دارای اقتصادهای نوظهور با بازار بزرگ داخلی و پایگاههای قوی فروش مانند چین، هند، برزیل و آفریقایجنوبی. این روند با رکود جهانی تشدید شده است، زیرا شرکتهای اصلی GVC زنجیره فرآوردههای خود را به فروشندگان کمتر، بزرگتر و قابلتر که به لحاظ سوق الجیشی در نزدیکی مراکز پویا GVC قرار دارند متمرکز کردهاند. برای مثال، درگوشیهای موبایل که محصول مصرفی با تکنولوژی بالا هستند، پنج صادرکننده بزرگ- چین، کرهجنوبی، هنگکنگ، ویتنام و آمریکا- ۷۴درصد صادرات جهان را در سال ۲۰۱۲ در دست داشتند، درحالیکه چین به تنهایی نیمی از کل را در دست داشت. به همین شکل، بیش از ۴۰ درصد صادرات پوشاک جهان در ۲۰۱۲ از چین بود در حالی که سهم صادرات مشترک اتحادیه اروپا کمتر از نصف این مقدار بود.
تعریف موفقیت
همچنان که اقتصادهای نوظهور گسترش مییابند، فروشندگان محلی فرصتی دارند تا نقش بیشتری را در GVC بازی کنند، زیرا میتوانند از بازار داخلی خود به عنوان پایگاهی برای بهبود قابلیتهایشان استفاده کنند و روابط خود را با شرکتهای اصلی جهانی استحکام بیشتری ببخشند. این حقیقت نباید نادیده گرفته شود که ریسک بالایی وجوددارد. استانداردهای بینالمللی برای قیمت، کیفیت و برنامه زمانی تحویل سختگیرانه هستند و شرکتها باید هزینههای کمتر، تولید بیشتر یا امتیاز خاص فناوری داشته باشند تا در بازارهای جهانی شرکت کنند. از آنجا که هر شرکتی نمیتواند با این شرایط رقابت کند، فقط بهترینها در GVC میتوانند رشد کنند. به علاوه این سوال مطرح است که چه چیزی موفقیت GVCها را موجب میشود. مرکز اروپایی مدیریت سیاست توسعه بهتازگی مجلدی را درخصوص زنجیرههای ارزش و صنعتی شدن به چاپ رسانده که این سوال را مطرح میکند که آیا زنجیره ارزش درواقع خبر خوبی برای توسعه آفریقا هست یا نه. اگر کشورها در پایینترین سطوح GVC عمل کنند- برای مثال، مونتاژ جین یا تیشرت برای بازارهای خارج از کشور در زنجیره ارزش پوشاک- به نظر نمیرسد بتوانند تخصص، موسسه یا بازار مصرف مورد نیاز کلیه صنایع را ایجاد و حفظ کنند. افزون براین، روند توجیه تامین زنجیره، چالش بزرگی برای کشورها و شرکتهای کوچکتر است که با محدودیتهای قدرت و میزان خرید مواجهند. این نگرانیهای توسعه، محققان را برآن داشته که چارچوب GVC را برای یافتن گذرگاههای وسیعتر، با تاکید خاص بر ارتقای ارتباط اقتصادی و اجتماعی گسترش دهند.
ارتقای اقتصادی و اجتماعی
• ارتقای اقتصادی به شیوههای متنوعی اشاره دارد که بازیگران اقتصادی ازجمله کشورها، شرکتها و کارگران، موقعیت و نتایج خود را در GVC بهبود میبخشند. معمولا ارتقای اقتصادی بهعنوان «بالا رفتن از زنجیره ارزش» از فعالیتهای کمارزش به فعالیتهای باارزش بالادیده میشود و ارتقای محصول و فرآیند منعکسکننده سطوح بالاتر پیچیدگی فناوری و مهارتهای کارگران است؛ اما مورد استثنا وجود دارد، زیرا ارتقای فناوری برای همه امکانپذیر نیست- لزوما منجر به سهم بیشتر بازار برای کشورها، سود بیشتر برای شرکتها یا دستمزد بهتر و اشتغال بیشتر برای کارگران نمیشود. مسیرهای ارتقای مناسب به بافت و قابلیت بازیگران GVC بستگی دارد. اینها تعیین میکنند که آیا ارتقای اقتصادی و اجتماعی میتوانند مرتبط شوند یا نه.
• ارتقای اجتماعی ازطریق پیشرفت در یک کسب و کار خاص (یا یکسری کسب و کارها) درخصوص اشتغال، دستمزد، حقوق کارگران، وضعیت قراردادها، ایمنی محل کار و مقررات بیمه کارکنان رخ میدهد.
در بهترین حالات، ارتقای اجتماعی به همراه ارتقا اقتصادی است و طیف وسیعی از مزایا را برای صنایع داخلی ایجاد میکند. در اوگاندا، صنعت پرورش گل به بازارهای اروپا گسترش یافته است. درعینحال کارگران خواستار اجرای استانداردهای اصلاح سلامت، بهداشت و مهدکودک، ایجاد کمیتههای زنان و گسترش این باور میان مدیران بودهاند که زنان در محل کار چشمانداز منحصربهفرد و ارزشمند ارائه میدهند.
گسترش تولیدات جهانی منبع مهمی در ایجاد اشتغال بوده است - بهخصوص در صنایع کارفشرده مانند پرورش گل و گیاه در هندوراس، گردشگری در کنیا و مراکز تماس در مصر. بسیاری از این مشاغل توسط زنان و کارگران مهاجر انجام میشوند که بعد از مشکل اخیر در دستیابی به این نوع کار روزمزد منبع درآمد جدیدی برای خانوادههای فقیرتر ایجاد میکنند. جایی که اشتغال رسمی، حقوق و حفاظت بهتر برای کارگران ایجاد میکند، همچنین میتواند منجربه ارتقای اجتماعی و کیفیت کار شود. افزایش استاندارد کیفیت در GVCها اغلب منجربه ارتقای مهارتی بعضی از کارگران و بهبود شرایط اشتغال میشود. اما برای بسیاری از کارگران این نتیجه حاصل نمیشود. بسیاری از اشتغالها در سطوح پایینتر GVCها ناامن و محافظتنشده هستند و چالشهای عمدهای برای تامین کار مناسب برای کارگران آسیبپذیر وجود دارد.
مشاغل غیررسمی ونسبتا ساده - که کمدرآمد هستند و چشمانداز محدودی برای پیشروی دارند- به همان راحتی که ایجاد میشوند، خذف میشوند. با خطر اخراج یا کاهش ساعت کارکه بهخصوص کارگران ساده با آن مواجهند، خطر مهم دیگر احتمال آسیب یا بیماری است. شرایط کار ناامن و غیربهداشتی اغلب از آنِ کارهای کم مهارت است و مقررات ایمنی کار یا وجود ندارند، یا نادیده گرفته میشوند. مطالعه موردی رُسی (۲۰۱۱) روی کارخانجات پوشاک درمراکش هدایت شده توسط خریداران مُد نشان میدهد که ارتقای عملکرد درGVCها میتواند همزمان موجب ارتقای اجتماعی (برای کارگران رسمی) و تنزل (برای کارگران غیررسمی) شود.
از طرفی، کارخانههایی که یک محصول تمام شده را ارائه میدهند و بر بستهبندی، نگهداری و تدارکات برای خریداران خود نظارت دارند، قراردادهای پایدار و حفاظت بهتر اجتماعی را برای کارگران ماهرشان ارائه میدهند تا ارتباط مداوم و توافق کامل با کدهای رفتاری خریداران را تضمین کنند. ازطرف دیگر، بهمنظور پاسخگویی سریع به سفارشهای متغیر و مداوم خریداران وفعالیت در زمان کوتاه، کارخانهها کارگران غیررسمی با قراردادهای موقت بهکار میگیرند. در ژانویه ۲۰۱۴ اتحادیه کارگران در کارخانههای پوشاک کامبوج در اعتراض به دستمزد پایین و شرایط کار خطرناک اعتصاب کردند. این حادثه خاص زمانی خبرساز شد که پلیس برای سرکوب تظاهرات به خشونت متوسل شد (۶ نفر کشته و تعدادی مجروح شدند)، ولی نمونههای کمتر رسانهای شده از تنزل اقتصادی و اجتماعی را در کشورهای در حال توسعه میتوان یافت. بررسی روی صنایع پوشاک در کشورهای آفریقای سیاه، تخریب گسترده شرایط کار و حفاظت اجتماعی- همچنین کاهش اشتغال ودستمزد پایین - در کشورهایی مانند ماداگاسکار، لسوتو و کنیا رانشان میدهد (گوجر و همکاران،۲۰۱۴).
ارسال نظر