نتایج بهتری حاصل میشد اگر...
ناصر ذاکری پژوهشگر اقتصادی با وجود دعوت مسوولان و بسیاری از نخبگان جامعه، میزان انصراف از دریافت یارانه نقدی به ۱۰ درصد کل جمعیت کشور نرسید. طبعا اگر هیچگونه تبلیغ و فراخوانی برای انصراف صورت نمیگرفت، باز هم بخشی از این افراد تمایلی به تکمیل فرم درخواست یارانه نداشتند. به این ترتیب باید اثربخشی این فراخوان و تبلیغات گسترده را در سطحی کمتر از ۱۰ درصد جمعیت دانست. اما به راستی چرا استقبالی از این دعوت به انصراف نشد؟ آیا راهی برای افزایش میزان انصراف داوطلبانه وجود داشت که مسوولان از آن غافل ماندند؟
در ریشهیابی علل عدم انصراف عمومی، میتوان به پنج مورد زیر اشاره کرد:
۱ - ابعاد و تبعات انصراف برای مردم نامعلوم بود.
ناصر ذاکری پژوهشگر اقتصادی با وجود دعوت مسوولان و بسیاری از نخبگان جامعه، میزان انصراف از دریافت یارانه نقدی به ۱۰ درصد کل جمعیت کشور نرسید. طبعا اگر هیچگونه تبلیغ و فراخوانی برای انصراف صورت نمیگرفت، باز هم بخشی از این افراد تمایلی به تکمیل فرم درخواست یارانه نداشتند. به این ترتیب باید اثربخشی این فراخوان و تبلیغات گسترده را در سطحی کمتر از ۱۰ درصد جمعیت دانست. اما به راستی چرا استقبالی از این دعوت به انصراف نشد؟ آیا راهی برای افزایش میزان انصراف داوطلبانه وجود داشت که مسوولان از آن غافل ماندند؟
در ریشهیابی علل عدم انصراف عمومی، میتوان به پنج مورد زیر اشاره کرد:
۱ - ابعاد و تبعات انصراف برای مردم نامعلوم بود.
ثبتنام برای درخواست یارانه برای کسانی قابل انجام بود که در مرحله قبل ثبتنام کرده و یارانه دریافت میکردند. پیام این شرط، این بود: کسانی که در مرحله قبل ثبتنام نکردهاند، امکان ثبتنام در این مرحله را از دست دادهاند. علاوه بر این، در ماههای پایانی سال بحث تحویل سبد کالا به دریافتکنندگان یارانه مطرح شد. به این ترتیب، برای بسیاری از مردم این ابهام مطرح شد که به راستی با انصراف چه چیزهایی را از دست میدهیم؟ حتی گروهی از مردم احتمال افزایش مبلغ یارانه نقدی را میدادند و به این ترتیب تمایل کمتری به انصراف داشتند. برای مقابله با این مشکل، باید شرط دریافت یارانه از ثبت نام این مرحله حذف میشد، و نیز امکان انصراف برای مدت محدود مثلا یک سال اول برای ثبتنامکنندگان پیشبینی میشد. به عبارت دیگر باید مردم قانع میشدند که هر زمان بخواهند میتوانند انصرافشان را پس بگیرند؛ و با ثبتنام نکردن در این مرحله، چیز زیادی از دست نمیدهند.
۲ - وضعیت تورم در آینده برای مردم ناشناخته بود.
بسیاری از شهروندان نمیتوانستند با خوشبینی نسبت به آینده، سهم یارانه نقدی را در تامین هزینه زندگی خود نادیده گرفته و انصراف بدهند. به ویژه سقوط زمستانی بورس به این بدبینی دامن زد و موجب محتاطتر شدن مردم شد.
۳ - مردم دلیلی برای کنار گذاشتن بیاعتمادی خود به دولتها نمیدیدند.
ذهن بسیاری از شهروندان درگیر سوالات متعددی از جمله موارد زیر بود: چرا دولت به جای دعوت مردم به انصراف، مثلا با افزایش دریافت مالیات از کلان سرمایهداران و نیز جلوگیری از ریختوپاشها، عملکرد خود را بهبود نمیبخشد؟ چرا دولت مقابله جدی با رانتخواریها و اقدام به پس گرفتن اموال به سرقت رفته
نمیکند؟ چرا مطالبات معوق بانکی پس گرفته نمی شود؟ از کجا معلوم که منابع ناشی از انصراف مردم، به شکل درستی هزینه خواهدشد؟ و سوالات متعدد دیگر.
در این عرصه باید مسوولان در ارتباطی مستقیم با مردم و با بیان صادقانه دشواری ها، برنامه خود را برای مقابله با این معضلات و بازگرداندن اموال به غارت رفته اعلام میکردند. هرچند درهم ریختن و برچیدن دیوار بلند بیاعتمادی مردم به دولتها به طور کامل در کوتاهمدت امکانپذیر نیست.
۴ - رویکرد تبلیغاتی برای انصراف، کارآمد و اثربخش نبود.
بخش مهمی از تبلیغات انجام گرفته، به انصراف مقامات و مسوولان از دریافت یارانه اختصاص داشت. حداقل پیام منفی این تبلیغات، این بود که گویا تا حالا یارانه میگرفتند و الان میخواهند انصراف بدهند! به هر تقدیر تبلیغات گسترده صدا و سیما و سایر رسانهها نتوانست مردم را متقاعد کند.
۵ - اطلاعات درخواستی از مردم در فرم ثبتنام قالب مناسبی نداشت.
در فرم ثبتنام بر اطلاعات درآمدی تکیه شده بود که معمولا مقاومت زیادی در مقابل افشای آن وجود دارد. بسیاری از مردم عدم ثبتنام را مساوی با اقرار به داشتن درآمدهای گزاف میدانستند. اگر بر جمع آوری اطلاعات مربوط به داراییها به ویژه املاک تکیه میشد هم بار منفی پیام کم میشد، هم قدرت بازدارندگی طرح بیشتر میشد، و هم اطلاعات سودمندتری به دست میآمد.
به طوری که ملاحظه میشود، با تغییرات مختصری در برنامه، امکان رسیدن به نتیجهای بهتر وجود داشت. البته باز هم نمیشد انتظار داشت میزان انصراف تفاوت چشمگیری با وضعیت فعلی داشته باشد. به نظر من، فراخوان انصراف هرگز نباید به عنوان تنها راه یا حتی اولین راه برخورد با مساله محدودیت منابع مالی پرداخت یارانه نقدی مطرح میشد. این رویکرد فقط در این حد قابلیت اجرا داشت که بهعنوان شیوهای مکمل مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر