مسیر متفاوت برای سرمایه‌گذاری غول‌‌‌ها

وابستگی نظام تامین مالی بنگاه‌‌‌ها برای توسعه فناوری به وام بانکی و افزایش سرمایه مالکان را می‌توان به‌عنوان یکی از عوامل اصلی در پایین بودن میزان توسعه فناوری و نوآوری در بنگاه‌‌‌ها برشمرد و بر ضرورت تنوع‌‌‌بخشی به شیوه‌‌‌های تامین مالی و گذار از بانک‌‌‌محوری در صنعت به‌‌‌ویژه برای توسعه فناوری تاکید کرد. از طرفی بسیاری از شرکت‌های بزرگ چاﻻکی و چابکی ﻻزم برای پاسخگویی سریع به تغییرات را ندارند و از سوی دیگر بسیاری از شرکت‌های کوچک و کارآفرین که چاﻻکی و چابکی ﻻزم را دارند، منابع مالی و مدیریتی کافی برای رویایی با بازارهای پیچیده را ندارند.

در نتیجه توجه خبرگان حوزه‌های تامین مالی و مدیران شرکت‌ها به چگونگی حل این مساله جلب می‌شود و از جمله راهکارهایی که شناسایی و به کار گرفته می‌شود، سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی یا (CVC (Corporate Venture Capital  است که با ایجاد روابط صحیح بین صاحبان بنگاه‌ها، تلاش می‌کنند بنگاه‌هایی را که دارای منابع مکمل و مرتبط به یکدیگر هستند به‌هم متصل کرده و با پیوند و ارتباط این مجموعه‌ها بین منابع بنگاه‌ها هم‌افزایی ایجاد کنند که در نهایت موجب خروجی استراتژیک برای بنگاه‌های فعال در سرمایه‌گذاری می‌شود.

موسسات سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر شرکتی به طور معمول جزئی از ساختار سازمانی یک شرکت بزرگ و صاحب‌نام هستند. این موسسات با سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌‌‌ها و شرکت‌های نوظهور و خوش‌آتیه می‌‌‌توانند با شناخت و پرورش قابلیت‌‌‌ها و استعدادهای موجود در این شرکت‌ها، علاوه بر بالابردن روحیه نوآوری و کارآفرینی، آنها را در رقابت نفس‌‌‌گیر بازار به پیش برانند. سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی عبارت است از نوعی سرمایه‌گذاری بلندمدت در شرکت‌های جوان، نوپا و خصوصی که توسط شرکت‌های مادر با هدف دست‌یابی به اهداف استراتژیک و مالی صورت می‌گیرد.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی شبیه سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر یا (VC (Venture Capitalاست؛ با این تفاوت که دست‌یابی به اهداف استراتژیک جذابیت بیشتری نسبت به اهداف مالی دارد. چیزی که اهمیت دارد این است که سود مالی همیشه هدف اصلی سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی نیست. سرمایه‌گذاران استراتژیک CVC نسبت به سرمایه‌گذاران VC حساسیت کمتری به ارزش‌گذاری اولیه نشان می‌دهند. آنها بیشتر به دنبال منافع استراتژیک بلندمدت هستند و بازگشت سرمایه برای آنان در درجه دوم اهمیت قرار دارد. به‌علاوه سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی در استارت‌آپ‌‌‌ها با هدف ترکیب و ادغام شرکت‌ها با فناوری مشترک و ایجاد مشارکت‌‌‌ها و همکاری‌‌‌های تجاری است. این همگرایی‌‌‌ها باعث تولید ارزش هم برای استارت‌آپ و هم برای شرکت می‌‌‌شود.

اولین بار مفهوم CVC توسط سازمان تحقیقات و توسعه آمریکا (ARDC)  معرفی شد که در سال ۱۹۴۶ به‌عنوان اولین شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر تاسیس شد. این شرکت با هدف تامین مالی و پشتیبانی از شرکت‌های فناوری تازه‌تاسیس آغاز به کار کرد   و راه را برای سایر شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر گشود. طی ۱۰سال گذشته، شرکت‌های بزرگ برای سرمایه‌گذاری و همکاری با استارت‌آپ‌‌‌های نوآور، بیش از پیش به سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر شرکتی روی آورده‌‌‌اند. شرکت‌های بزرگی مانند گوگل، مایکروسافت و اینتل با استفاده از این روش سرمایه‌گذاری، علاوه بر به دست آوردن شراکت در سهام شرکت‌های نوظهور، جدیدترین فناوری‌‌‌ها را به پیش رانده‌‌‌اند.

هنری چزبرو در کتاب خود تحت عنوان «نوآوری بار: ضرورتی جدید برای خلق و سودآوری از تکنولوژی» استدلال می‌کند مدل سنتی نوآوری که در آن شرکت‌ها فقط به منابع و دانش داخلی خود متکی باشند در محیط کسب‌وکار سریع و در حال تغییر امروز کارآمد نیست. بنابراین مدل نوآوری باز را که به همکاری، مشارکت و به اشتراک گذاشتن دانش و منابع بین شرکت‌ها، مراکز علمی و سایز ذی‌نفعان تاکید دارد، پیشنهاد می‌کند.‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نوآوری باز استفاده حداکثری از ایده‌‌‌‌‌‌های خارج از شرکت و تکنولوی‌‌‌‌‌‌های آن است. جهان به‌سرعت درحال دگرگونی است و رشد نوآوری در واحدهای تحقیق‌‌‌‌‌‌و‌‌‌توسعه داخلی شرکت‌ها به‌تنهایی میسر نمی‌شود.

شرکت‌ها دیگر به‌تنهایی نمی‌‌‌‌‌‌توانند تمام ایده‌‌‌‌‌‌های جدید تاثیرگذار بر توسعه شرکت و نیز موقعیت‌‌‌‌‌‌های بازاری جدید را پیدا کنند. همچنین شرکت‌ها براساس نوآوری باز باید بتوانند ایده‌‌‌‌‌‌هایی را که برای خود غیرقابل استفاده هستند به خارج از شرکت هدایت کنند تا در بستر شرکتی دیگر شکوفا شوند. پروژه‌‌‌‌‌‌ای که انتظار می‌رود برای شرکت چندان سودآور نباشد به بیرون از شرکت هدایت و فروخته می‌‌‌‎شود تا شرکتی دیگر از آن ارزش‌‌‌ بیشتر و فرصت‌‌‌‎های بهتری خلق کند. براساس نوآوری باز شرکت‌‎‌‌‌ها باید مدل تجارت خود را باز کرده و ایده‌‌‌‌‌‌های خارجی و تکنولوژی‌‌‌‌‌‌ها را به درون و همچنین دانش خود را به بیرون جاری کنند. روی باز نشان دادن به امکان‌‌‌‌‌‌هایی که در خارج از شرکت جریان دارند به شناسایی و خلق فرصت‌‌‌‌‌‌هایی که برای شرکت خود و نیز شرکت‌های دیگر ارزش می‌‌‌‌‌‌آفرینند، کمک شایانی می‌کند.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی با توجه به فعالیت‌ها و ارتباطات شبکه‌ای گسترده‌ای که دارند و به‌عنوان شرکت‌هایی که حامی کسب‌وکارهای نوپا به حساب می‌آیند و منابع خود را در راستای دستیابی به نوآوری حاصل از عملکرد این کسب‌وکارها صرف می‌کنند، می‌توانند گزینه مناسبی برای رهبری شبکه‌های نوآوری باشند. معمولا شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، شبکه گسترده و پیچیده‌ای از نوآوران و کسب‌وکارهای نوپا را سازمان‌دهی می‌کنند. کارکردهای مهمی که سرمایه‌گذاران خطرپذیر با استفاده از شبکه نوآوری برای تکمیل منابع کسب‌وکارهای نوپا تامین می‌کنند، می‌تواند شامل تخصص و مهارت‌های فناوری، حمایت قانونی، ورودهای به‌موقع و مطلوب نیروی کار، تبلیغات، گردش اطلاعات، تخصص حسابداری و بازارهای مالی شود.