اختیارات محدود و انتظارات بالا

به همین دلیل، مصوبه شورای عالی اداری موجب بهبود اقتدار استانداران شد. شایان ذکر است که در وضعیت کنونی، استاندار در خصوص نصب و عزل سایر مقامات حکومتی در استان و حتی وزارت اطلاعات که جزئی از دولت به شمار می‌رود، اختیاری ندارد و صرفا باید با او در این موارد هماهنگی انجام شود. بنابراین در ساختار اداری و سیاسی کشور، با اینکه استاندار، نماینده عالی قوه‌مجریه محسوب می‌شود، اشراف او بر سایر بخش‌‌‌های اداری و سیاسی در استان، بیش از آنکه در قانون و مقررات پیش‌بینی شده باشد، به عرف اداری و سیاسی حاکم در هر استان و همین‌طور اقتدار شخصی استاندار، محول شده است.

با توجه به اینکه حسن اداره امور در هر استان و همین‌طور توسعه منطقه‌‌‌ای برعهده استاندار است و او نمی‌‌‌تواند با توجیه اینکه از تمام اختیارات لازم برای اداره استان برخوردار نیست، از زیر بار این مسوولیت شانه خالی کند، اینکه چه کسی استاندار باشد، از اهمیت ویژه‌‌‌ای برخوردار می‌شود. در واقع با توجه به اینکه تناسب کاملی میان انتظارات با اختیارات قانونی استاندار وجود ندارد و او برای راهبری استان، ملزم به ایجاد هماهنگی و چانه‌زنی با مقامات نهادهای مختلف اداری، امنیتی و سیاسی در استان است، توان و قدرت ویژه‌‌‌ای طلب می‌کند تا او بتواند از پس چنین کار سختی برآید. چنین قدرتی که بتوان مجموعه بازیگران اداری، سیاسی و امنیتی را، چه در داخل هرم قدرت و چه در بیرون از هرم قانونی قدرت، همراه کرد تا بتوان مسائل استان را به پیش برد، موجب شده است تا ایفای نقش توسط استاندار از ظرافتی خاص برخوردار شود.

در بعضی از مطالعات دانشگاهی انجام‌شده، دانش جغرافیایی از محل ماموریت به‌عنوان اثرگذارترین عامل در توفیق هر استاندار معرفی شده است. حتی در افواه عمومی نیز بسیاری بر این باورند که رمز موفقیت استاندار، شناخت کافی او از محیط اجتماعی و اقتصادی استان محل ماموریت است. این نظر، امر صحیحی ا‌‌‌ست، اما بدون تردید افراد لایق و باذکاوت بسیاری هستند که به‌رغم بومی نبودن، می‌‌‌توانند در مدتی کوتاه بر این نقص فائق آیند و بدون آنکه بومی باشند، بر محیط ماموریت اشراف پیدا کنند.

اما با توجه به متعدد بودن نهادهای قدرت در هر استان و فقدان اقتدار و اشراف قانونی استاندار بر این نهادها، چیزی که می‌‌‌تواند او را در محل ماموریتش موفق کند، وجود اعتماد فی‌‌‌مابین و قدرت ارتباطی او برای تفهیم آن است که ماموریت محوله به او منافاتی با ماموریت‌‌‌ها و امتیازات و صلاحیت‌‌‌های قانونی و عرفی سایر نهادهای صاحب قدرت ندارد. به همین دلیل به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگی برای موفقیت هر استاندار، توان ارتباطی و چانه‌زنی او برای ایجاد اعتماد میان اضلاع قدرت در استان است. استاندار باید بتواند با اشراف بر عرف حاکم بر محل ماموریت که سایه‌‌ آن بر روابط قانونی بسیار پررنگ‌‌‌تر و موثرتر است، به نحوی عمل کند که رضایت مجموعه ذی‌نفعان را به صورت نسبی تامین کند. در این صورت، با وجود قدرت محدودی که دارد، خواهد توانست از مجموعه‌‌ اضلاع قدرت به نفع ماموریت محوله به خودش استفاده کرده و استان را راهبری کند.