حکایت تورم ژاپن در دوران همه‌گیری

تورم بالایی را که ژاپن از زمان همه‌گیری کرونا تجربه کرده است، می‌‌‌توان بیشتر با شوک‌‌‌های خاص بازار کالا مانند افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی توضیح داد، اما نه با فشردگی بازار کار. این نتیجه مشابه نتایج ایالات‌‌‌متحده است که با توجه به تفاوت‌‌‌های ژاپن و ایالات‌‌‌متحده در ساختار بازار کار و رفتار بنگاه‌‌‌ها در تعیین قیمت و دستمزد تا حدودی شگفت‌‌‌انگیز است. همچنین تورم پایین ژاپن نسبت به ایالات‌‌‌متحده در این دوره را می‌‌‌توان با تفاوت در شرایط اولیه روند تورم زمینه‌‌‌ای قبل از همه‌گیری و تفاوت در میزان فشردگی بازار کار توضیح داد. تاثیر کم تغییرات فشردگی بازار کار بر تورم در ژاپن، برخلاف دیدگاه آن دسته از اقتصاددانانی است که استدلال می‌‌‌کردند رشد دستمزد می‌‌‌تواند بسیار بیشتر از مقادیر مورد انتظار توسط یک رابطه مرسوم منحنی فیلیپس افزایش یابد و در نتیجه به افزایش تورم کمک کند.

2 copy

ژاپن با نرخ تورم پایین و اقتصادی نزدیک به پتانسیل خود وارد این همه‌گیری شد، اما پس از مدتی مانند سایر کشورها افزایش شدید نرخ تورم را تجربه کرد. همان‌طور که اشاره شد، نتایج مبنی بر این است که تورم در ژاپن عمدتا ناشی از شوک‌‌‌های بازار محصول بود تا عوامل بازار کار و حتی رابطه بین شرایط بازار کار و تورم در ژاپن، ضعیف‌‌‌تر از سایر کشورها مانند ایالات‌‌‌متحده و منطقه یورو بود. این مشاهدات براساس تورم نسبتا پایدار دستمزد در ژاپن، به‌رغم نوسانات قابل‌‌‌توجه در شرایط بازار کار است. ویژگی‌‌‌های منحصربه‌فرد بازار کار ژاپن مانند اشتغال مادام‌‌‌العمر، دستمزد مبتنی بر سنوات، تحرک محدود نیروی‌‌‌کار و عوامل ساختاری به رابطه ضعیف‌‌‌تر بین فشردگی بازار کار و تورم در دوران همه‌گیری کمک کرده و آن را از تجربیات دیگر کشورها متمایز می‌کند. این ویژگی‌‌‌ها سبب ایجاد بازار کاری با انعطاف‌‌‌پذیری بسیار اندک شده است که ممکن است واکنش دستمزدها را به تغییرات هرگونه شرایطی محدود کند. همچنین تمایل کمتر کارگران ژاپنی به تغییر شغل و روندهای بلندمدتی مانند پیری جمعیت و کاهش جمعیت در سن کار نیز می‌‌‌تواند پیوند بین تنگنای بازار کار و تورم دستمزد را تضعیف کند.

در این مقاله همچنین نقش سیاست‌‌‌های مالی و پولی را در شکل‌‌‌دهی به پویایی تورم مورد بحث قرار می‌گیرد و تاکید می‌شود که سیاست‌‌‌های مالی انبساطی، مانند اقدامات حمایتی درآمد، ممکن است به فشارهای تورمی کمک کرده باشد. با این حال، خاطرنشان می‌شود که تاثیر کلی این سیاست‌‌‌ها بر تورم در مقایسه با سهم شوک‌‌‌های قیمتی، اندک بوده است. در آخر گفتنی است، از آنجا که این مدل شوک‌‌‌های مستقل تقاضا و عرضه را در بازار کار و بازار کالا مشخص نمی‌‌‌کند، بررسی بیشتر این شوک‌‌‌ها می‌‌‌تواند برای درک کامل وضعیت فعلی و پیش‌بینی دقیق تحولات آتی حیاتی باشد. به طور خاص، تاثیر کمبود نیروی‌‌‌کار بر دستمزدها و تغییر در نحوه‌‌ تعیین قیمت مواد غذایی که اغلب توسط شرکت‌های ژاپنی ذکر می‌شود، به طور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است، در حالی که این عوامل احتمالا نقش مهمی در تحولات اخیر قیمت و دستمزد داشته‌‌‌اند. بررسی شکل‌‌‌گیری انتظارات تورمی و روند تورم نیز ممکن است نویدبخش تحقیقات آینده باشد.