عیار مدیریت کارآمد
فارغ از پیشبینیپذیر بودن یا نبودن بسیاری از این عوامل که موضوع این یادداشت نیست، نقش و عیار مدیریت سازمان متولی بازار سرمایه، برای مواجهه با هریک از شرایط و رخدادهای پیشآمده بسیار حائز اهمیت بوده و میتوان به تجربه اذعان کرد که متاسفانه در هیچ دورهای شاهد آمادگی یا کنش و اقدام متناسب و موجهی از طرف مدیریت بازار نبودهایم. همچنین از انفعال در برابر تضییع حقوق سرمایهگذاران به اشکال مختلف تا تصمیمات و اقدامات دیرهنگام یا نابجا، از وضع مقررات محدودکننده تا مشکلات در ریزساختارهای بازار و زیرساختها، جملگی از مدیریت ناکارآمد و ضعیف بر سازمان متولی بازار حکایت دارند.
متاسفانه جایگاه بازارسرمایه در نزد مسوولان اقتصادی و حاکمیتی و حتی سرمایهگذاران، مخصوصا در سهسال اخیر، روز به روز در حال تنزل بوده و به همین دلیل در هیچیک از ملاحظات، محاسبات و تصمیمات اقتصادی، رد پایی از در نظر گرفتن ظرفیتها، شرایط و حال و روز بازارسرمایه دیده نشده و صرفا از آن به عنوان محلی برای تامین خواستهها و سیاستهای یکجانبهگرایانه دولت سوءاستفاده شده است. پاسخ به این سوال که تا چه زمان رویکرد نادیده گرفتن جایگاه بازارسرمایه و بیاعتنایی به حقوق سرمایهگذاران میتواند دوام یابد و آثار مخرب این سوءاستفادهها به چه میزان است، برعهده سازمان متولی و مدیریت آن است.
تشریح و تبیین آثار و تبعات سیاستهای ضد بازار و ضد سرمایهگذاری، ارائه راهحلهای مبتنی بر حفظ حقوق سرمایهگذاران همراه با تامین نظر سیاستگذار اقتصادی، برعهده مدیر سازمان بورس است که متاسفانه تا به حال بهدرستی صورت نگرفته است. حال این سوال پیش میآید که چرا سازمان متولی بازارسرمایه تاکنون نتوانسته است از کیان بازار دفاع کند و همچنان در برابر آماج تصمیمات مخرب برای سرمایهگذاران و نظام بازار سرمایه منفعل است؟
هرچند پاسخ به این سوال میتواند طیف گستردهای از عوامل را شامل شود، ولی به نظر میرسد مهمترین عامل را باید در مدیریت بیبرنامه و فاقد چشمانداز مطمئن نسبت به کارکردها و ظرفیتهای بازارسرمایه در اقتصاد دانست.
ایجاد اطمینان و آمادگی برای ایفای نقش موثر در جذب و نگهداشت نقدینگیهای موجود در جامعه و هدایت و تخصیص آن به سمت تامین مالی مناسب صنایع و پروژههای مولد از طریق تدوین و اجرای برنامههای جامع استراتژیک و ایجاد زیرساختهای لازم که میتوانست مسوول و سیاستگذار اقتصادی و حاکمیتی را قانع کند، هنوز توسط هیچیک از ادوار مدیریتی انجام نشده است؛ به طوریکه نهتنها دغدغه ناکارآمدیها و ریزشهایی مانند سالهای ۸۳، ۹۲ و ۹۹ را برای حاکمیت ایجاد نکند، بلکه به تقویت عملکرد اقتصادی دولتها و بازارها منجر شود. بدیهی است مشخصه بازاری که در اقتصادهای توسعهیافته و در حال توسعه هماکنون وجود دارد و ما در آرزوی آن هستیم بازاری است که به تخصیص کارآمد و عادلانه منابع سرمایه با مشارکت آحاد جامعه منجر میشود و کلیه ابزارها و زیرساختهای لازم جهت ورود سرمایهگذاران با امنیت بالا و پیشبینیپذیری فراهم شده است و این مهم جز با ارائه و اجرای برنامه جامع و استراتژیکی که مورد تایید و حمایت کلیه ارکان حاکمیت باشد، امکانپذیر نخواهد بود و در این بین نقش و عیار مدیریت بورس در اقناع و اطمیناندهی به مسوولان، اجتنابناپذیر است.
قطعا شخصیت، تجربه مفید، تخصص، استقلال، روحیه جنگندگی و تلاش، اعتقاد به مبانی و کارکرد بازارسرمایه، نگاه راهبردی و کلان به موضع و جایگاه بازار، قدرت لابیگری و چانهزنی و هماهنگی در سطوح ارشد دولت، سلامت نفس و پاکدستی، تشکیل تیم مدیریتی قوی در بدنه اجرایی، اجرای مر قانون و برخورد قاطعانه با تخلفات، از جمله ویژگیهای برجسته یک مدیر کارآمد برای احراز کرسی مدیریت بازار خواهد بود تا بتواند از کیان بازارسرمایه که همان امنیت و اعتماد همه آحاد جامعه از سهامدار خرد تا سهامدار عمده، از رئیسجمهور تا اعضای هیات دولت و از عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تا نماینده مجلس شورای اسلامی است، دفاع کند و تصویر مناسب و عملکردی سازنده را در اذهان ایجاد کند.