برنده بازدارندگی هسته‌ای

این بازدارندگی آشکارا با پیام‌‌‌های سنتی «پیشگیری از جنگ» متفاوت است؛ زیرا خصومت‌‌‌های شدید در اوکراین وارد سال سوم خود می‌شود. با این حال، مدل نظری «بازدارندگی منصفانه» (Deterrence in bello) نیز کاملا قابل اجرا نیست؛ زیرا جنگ به‌‌‌طور منحصربه‌‌‌فردی نامتقارن است؛ اوکراین برای موجودیت خود می‌‌‌جنگد، روسیه این نبرد را بخشی از یک رویارویی موجودیتی می‌‌‌داند، غرب نیز به دنبال اجتناب از هرگونه درگیری مستقیم است، در عین حال که اوکراین را برای پیروزی توانمند می‌سازد. اثربخشی این بازدارندگی جدید که توسط غرب اعمال می‌شود، در درجه اول به تصمیمات اتخاذشده در مسکو بستگی دارد که ارزیابی‌‌‌های بلادرنگ آن از روند عملیات‌‌‌های جنگی به دلیل محاسبه ریسک غیرشفاف و بسیار شخصی‌‌‌شده رهبران آن پیچیده است.

یکی از نقاط کلیدی برای چنین ارزیابی‌‌‌هایی این واقعیت است که دوره جدید ریاست‌جمهوری پوتین شروعی دشوار دارد. حمله تروریستی مرگبار که یک کنسرت در حومه کراسنوگورسک مسکو را هدف قرار داد، نشان‌دهنده شکست سرویس‌‌‌های ویژه روسیه است؛ مقامات آمریکایی در مورد این تهدید هشدار داده بودند. این فاجعه این تصور را ایجاد کرد که دوران سلطنت پوتین که با انفجارهای مرگبار در مسکو در سپتامبر ۱۹۹۹ آغاز شد، به وضع پیشین بازگشته است. تلاش‌‌‌های مسکو برای ابداع «ارتباط اوکراینی» یک انحراف طبیعی است؛ اما مشکل این «فرافکنی» و «بازی تقصیر» این است که شدت حملات موشکی به کی‌یف، اودسا، خارکیف و لویو را نمی‌‌‌توان بیش از این افزایش داد. در اوایل ماه مه، مشخص شده بود که پوتین نتوانسته است «مجازاتی» را که بتواند اعتبار او را احیا کند ارائه دهد. این امر به دلیل ناتوانی روسیه در پاسخ به حملات اوکراین به دارایی‌های استراتژیکش مانند رادار هشدار اولیه در موردویا و بمب‌افکن دوربرد Tu-۲۲M۳  بیشتر به خطر افتاده است. 

چند تحول بین‌المللی نیز فشار بر مسکو را افزایش داده است. تصویب یک بسته کمکی از سوی ایالات‌متحده برای اوکراین (که اوکراین مدت‌ها در انتظار آن بود) می‌‌‌تواند مسیر جدیدی را برای پیروزی کی‌‌‌یف باز کند. همراه با بودجه ارائه‌شده توسط اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای اروپایی، این حمایت عملا «پنجره برتری» را که روسیه از آغاز سال ۲۰۲۴ به دنبال بهره‌‌‌برداری از آن بوده است می‌‌‌بندد؛ پنجره‌‌‌ای که در آن به‌رغم حملات شدید با تلفات سنگین، نتوانست به پیشرفت استراتژیک فراتر از نبرد برای آودیوکا دست یابد. بنابراین، در زمانی که حمایت مردم روسیه از جنگ دائمی در حال کاهش است، پوتین با چشم‌‌‌انداز تسلیم ابتکار استراتژیک به اوکراین مواجه است. او ممکن است این آینده را غیرقابل قبول بداند. اعلام پوتین مبنی بر برگزاری رزمایش برای نیروهای هسته‌‌‌ای غیراستراتژیک این احتمال را مطرح می‌کند که روسیه در چند ماه آینده به تشدید «سیاست مخاطره هسته‌‌‌ای» (Nuclear Brinkmanship) خود مبادرت می‌ورزد.

1 copy

توانمندی‌های هسته‌ای روسیه

باج‌‌‌گیری هسته‌‌‌ای مکرر پوتین معمولا لفاظی است و به هیچ اقدام تهدیدآمیزی تبدیل نمی‌شود؛ اما کاملا بدون محتوای عملی هم نیست. پوتین تمایل به بلوف زدن دارد؛ اما دستش را پر نگه می‌دارد. سرمایه‌گذاری‌های عظیم روسیه در نوسازی نیروهای استراتژیک خود از اوایل دهه 2010 نتایج ملموس بسیاری به همراه داشته است. گران‌ترین پروژه در «برنامه تسلیحات دولتی» ساخت زیردریایی‌های استراتژیک کلاس Borei است. در دسامبر 2023، پوتین با افتخار، مراسم برافراشتن پرچم هفتمین زیردریایی این کلاس با عنوان «امپراتور الکساندر سوم» را برعهده داشت و زیردریایی بعدی، «کنیاز پوژارسکی» در ماه فوریه در کارخانه کشتی‌سازی سورودینسک به آب انداخته شد. ارتقای پرهزینه قسمت دریایی سه‌گانه استراتژیک روسیه تاثیر بسیار کمی بر روند رویارویی مسکو با غرب داشته است و می‌توان استدلال کرد که با هدایت سرمایه‌گذاری‌ها به سمت مدرن‌سازی هوانوردی دوربرد روسیه می‌توان به نتایج بیشتری دست یافت.

در حال حاضر، پروژه طراحی بمب‌افکن رادارگریز«PAK-DA»  برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است، در حالی که «آرمادا» متشکل از حدود 50بمب‌افکن قدیمی «Tu-95MS» و ده‌ها بمب‌افکن مدرن‌تر «Tu-160»، ماموریت‌های رزمی بیشتری نسبت به تعمیر و نگهداری آن انجام می‌دهد.  پهپادهای اوکراینی بارها پایگاه هوایی «انگلس» روسیه و سایر زیرساخت‌‌‌ها را مورد اصابت قرار داده‌‌‌اند، با این حال «فرماندهی عالی» تداوم گشت‌‌‌زنی‌‌‌های منظم بر فراز قطب شمال و شرکت در تمرین‌‌‌های مشترک با بمب‌‌‌افکن‌‌‌های «H-6K» چین را تجویز می‌کند. یکی از پیشرفت‌‌‌های مهم در قابلیت‌‌‌های هوایی روسیه، موشک مافوق صوت «Kh-47M2 Kinzhal» است که پوتین در سخنرانی خود در سال 2018 با عنوان «سلاح‌‌‌های شگفت‌‌‌انگیز» تبلیغ کرد. با این حال، هنگامی که روسیه در ژانویه 2024 کینژال را به سوی اوکراین پرتاب کرد، این حملات چند بار توسط سامانه‌های زمین به هوای پاتریوت اوکراینی «MIM-104» رهگیری شد.

«کینژال» و همچنین موشک بالستیک کوتاه‌برد «9K720» اسکندر و موشک کروز «3M54» را که از دریا پرتاب می‌شود می‌توان به کلاهک‌های هسته‌ای غیر‌استراتژیک مسلح کرد؛ اما شواهد کمی دال بر آمادگی روسیه برای چنین حملاتی وجود دارد. روسیه برای توسعه تولید این موشک‌ها سرمایه‌گذاری کرده است؛ اما انفجار در کارخانه ووتکینسک ثابت می‌کند که مشکلات فنی «تولید امکان‌پذیر» را محدود می‌کند. داده‌‌‌های جدیدی به دست آمده است که برنامه‌‌‌ریزی و تمرین روسیه برای استفاده از سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای غیراستراتژیک در پاسخ به تجاوز فرضی چین در دوره 2014-2008 را تایید می‌کند، اما در حالی که این رزمایش‌‌‌ها شامل هزاران سرباز بود، تشدید تنش هسته‌‌‌ای آنها فقط روی میز و نقشه‌ها باقی ماند و هرگز به شبیه‌سازی نرسید. یکی از تحولات جدید در موضع هسته‌‌‌ای روسیه، تصمیم مسکو در ژوئن 2023 برای استقرار سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای تاکتیکی در بلاروس است که نقض «ابتکار هسته‌‌‌ای ریاست‌جمهوری» در سال 1991 است.

با وجود این، به‌رغم ارتقای لازم در تاسیسات ذخیره‌سازی در نزدیکی پایگاه هوایی «آسیپوویچی» بلاروس در مارس 2024، هنوز هیچ مدرک «منبع باز» مبنی بر انتقال کلاهک‌های روسی به این انبار وجود ندارد. به طور مشابه، تاسیسات ذخیره‌سازی هسته‌ای در «سطح پایه» کولوسوکا در منطقه کالینینگراد روسیه در سال‌های 2018-2016 مدرنیزه شد؛ اما مدرکی دال بر حمل کلاهک‌های هسته‌ای در آنجا وجود ندارد. به گفته منابع اوکراینی، مرکز ذخیره‌سازی هسته‌ای متمرکز در خط مقدم منطقه بلگورود نیز از اواسط سال 2023 خالی بوده است.

یکی دیگر از ابعاد نقض احتمالی قوانین روسیه، آمادگی این کشور برای استقرار تسلیحات هسته‌‌‌ای در مدار پایین زمین است؛ همان‌طور که در جلسات استماع کنگره ایالات‌متحده فاش شد و انکار پوتین به جای رفع نگرانی‌ها، بر دامنه نگرانی‌ها افزود. برنامه فضایی روسیه به دلیل کمبود بودجه و تحریم‌ها به‌شدت محدود شده است و گروه‌بندی عملیاتی ماهواره‌های آن در حال کاهش است. بنابراین توسعه قابلیت‌هایی که می‌تواند ارتباطات و جمع‌آوری اطلاعات غرب را مختل کند، منطقی است. پروژه طولانی‌مدت روسیه برای استقرار موشک ضدماهواره «PL-19 Nudol» به دلیل افزایش بسیار زیاد تعداد ماهواره‌های «متخاصم» منسوخ شده است، اما انفجار هسته‌ای در فضای نزدیک قطعا اختلالات عظیم و سیاسی سنگینی ایجاد خواهد کرد.

روسیه و ائتلاف غربی هر دو تجربه جدیدی در مدیریت رویارویی‌های پرخطر در طول جنگ در اوکراین به دست آورده‌اند. ارزیابی این تجربه -که در آن تحرکات هسته‌‌‌ای تقریبا به طور انحصاری توسط روسیه انجام شده است- نشان می‌دهد که لازم است در نحوه تفکرمان در مورد بازدارندگی هسته‌‌‌ای تجدیدنظر کنیم؛ مساله‌ای که از یک استراتژی با هدف جلوگیری از جنگ به بازدارندگی سیال‌‌‌تر و پرخطر تبدیل شده است. در حالی که کارشناسان غربی محتاط هستند و حتی تمایلی به بازنگری این مفهوم ندارند، مسکو فخرفروشی نمایشی را به نمایش گذاشته است که کاملا برخلاف سنت شوم مکتب شوروی نیست.

شروع جنگ روسیه در اوکراین به معنای شکست تکان‌دهنده بازدارندگی متقابل بود: رهبران غربی نتوانستند پوتین را از شروع تجاوز منصرف کنند و خودکامه روسیه نتوانست مانع تشکیل ائتلاف مصمم غربی در حمایت از اوکراین شود. شکست غرب «مطلق» بود؛ زیرا تهدید به تحریم و انزوا برای جلوگیری از جنگ کافی نبود و سیاست بازدارنده غرب در واقع آشکارا استفاده از زور را که برای استراتژی بازدارندگی موثر بود رد می‌‌‌کرد. در مقابل، شکست پوتین «نسبی» بود: تهدید او به عواقب «هرگز در تمام تاریختان ندیده‌اید» برای جلوگیری از مداخله ناتو کافی بود؛ اما نتوانست از حمایت بسیار قوی‌‌‌تر از اوکراین جلوگیری کند. هنگامی که متحدان ناتو به‌تدریج بر ملاحظات خود در مورد تامین سیستم‌های تسلیحاتی مختلف اوکراین غلبه کردند، از «خط قرمز» پوتین بارها رد شد. با این حال، آلمان همچنان از تامین موشک کروز «Taurus KEPD-350» به اوکراین خودداری می‌کند و نگرانی‌های گسترده درباره تشدید احتمالی خصومت‌‌‌ها نشان می‌دهد که بازدارندگی روسیه نسبتا موفق بوده است.