فناوری و نابرابریهای ساختاری
درونزایی و برونزایی فناوری:فناوریها به صورت درونزا و برونزا شکل میگیرند. در فناوریهای درونزا هسته اصلی شکلگیری و توسعه در داخل یک شرکت یا کشور قرار داشته و در انحصار آنهاست، ولی فناوریهای برونزا یا از بیرون شرکت و کشور به هر شیوه ممکن به صورت همکارانه یا به صورت خرید مستقیم و حتی سرقت، دراختیار گرفته شدهاند و شرکت دارند که توان توسعه یا تاثیر بر هسته سخت آن نیست. اصولا فناوریها در معرض سرقت و ریسک بالای دزدیده شدن هستند. بنابراین همواره تولیدکنندگان فناوری یکهسته سخت غیرقابل شکافت و رویت برای آنها ایجاد و اعمال میکنند.
پس شرکتها و کشورهایی که از فناوریهای برونزا استفاده میکنند، نمیتوانند به هسته سخت فناوری وارد شوند و همواره شکافت فناورانه را تولیدکننده آن داشته و خواهد داشت. با این توضیح اصولا دانشمندان و متخصصان و بهخصوص شرکتهای تولیدکننده فناوری مهمترین داراییهایی هستند که چه در سطح بنگاه و چه در سطح شهر و منطقه کشور، قابلیت درونزایی فناوری را که یک قدرت بزرگ رقابتی برای همه است تولید و تضمین میکنند. اینجاست که دزدیدن دانشمندان یا ایجاد انگیزه برای مهاجرت اجباری آن، چه در سطح فرد و چه در سطح شرکت، یکی از روشهای رقابتی سنگین بین کشورها در سطح فناوری است.
فناوری و اثر آن بر رفاه: از مهمترین موضوعاتی که باید در حوزه داشتن فناوری به آن اشاره کرد این است که همواره انحراف فناوریها به جای تاثیر بر رفاه و امنیت شهروندان، به سمت ثروتسازی برای گروهی خاص و نیز هدایت و استفاده از آن برای امور نظامی بوده است. این مساله عاملی است که نتیجه بهکارگیری فناوری را در دوره بلندمدت معنادار میکند. در این مسیر، همواره اینگونه است که فناوریهایی که سرریز آنها روی تولید محصولات و خدمات رفاهی برای جامعه بوده باشد و افراد درگیر در چرخه و زنجیره فناوری بیشتر باشند و اثرات سرریز اجتماعی بالاتری داشته باشند، بهواسطه جذب توسط گروههای اجتماعی عاملی برای رفاه، اشتغال و حتی ثروتزایی گروههای بیشتری از جامعه خواهند بود.
اما برخی فناوریها به علت پیچیدگی بالا، هزینههای زیاد راهاندازی، اخذ انحصار قانونی، ایجاد محدودههای انحصاری و رانتی در اختیار گروههای خاص و حتی نفوذ در سیستمهای قدرت، مسیر خود را از جامعه دور کرده و اثرات سرریز بسیار اندکی در جامعه به صورت مستقیم ایجاد میکنند. بهعنوان مثال، کشور ما با بیش از ۱۳۰سال آشنا بودن با صنعت نفت، به علت انحصاری و رانتی بودن این صنعت و... نتوانسته است حتی در دانشگاههای خود کشور صنعت نفت را به فرآیندی درونزا تبدیل کند و شکاف تکنولوژیک بسیار بالایی با فناوری روز دنیا دارد. این در حالی است که به صورت غیرمستقیم درآمد حاصل از نفت در همه کوچههای کشور جاری است، ولی به صورت مستقیم متخصصان، دانشمندان، شرکتهای بنام و فناوران درونزایی در این مسیر نداریم.
انتقال فناوری: موضوع انتقال فناوری و روشها و مدلهای این انتقال همواره بسیار مهم بوده و است. اینکه چه مسیرهایی از تولید تا انتقال و بهکارگیری یک فناوری وجود دارد یا باید وجود داشته باشد، مسالهای است که باید در محوریت تصمیمات استراتژیک یک کشور، شهر و منطقه و شرکت قرار داشته باشد. شناسایی دارندگان و تولیدکنندگان، برنامهریزی برای جذب از طریق خرید یا مشارکت در بهرهبرداری و انتقال بخشهای قابل قبولی از فناوری همواره در مسیر برنامههای توسعه بوده و باید باشد. همینجا باید گفت برنامههای توسعهای که برای تولید و انتقال و جذب فناوری صحبتی نداشته باشند، اصولا برنامهای توسعهگرا نبوده و ضدتوسعه عمل خواهند کرد.
هرگاه موضوع انتقال تکنولوژیهای رقابتی و جذب و توسعه آنها در دستور کار بنگاه، شهر یا کشوری قرار نداشته باشد، شکاف فناوری و جاماندگی فناورانه نتیجه محتوم آن خواهد بود. نکته دیگر اینکه پویایی ذاتی فناوری یا ایستایی آن مساله مهمی است. برخی فناوریها ذاتا پویا هستند و برخی ذاتا ایستا؛ اما روش انتقال یا تولید یا مواجه شدن تقاضاکننده با فناوری است که آن را پویا یا ایستا خواهد کرد. دورماندن از سرچشمههای فناوری و مهاجرت گسترده دانشمندان و متخصصان قطعا خسارتی بزرگ است که عامل اصلی ایستا و حتی مستهلک و غیرقابل بهرهبرداری شدن فناوریهای موجود خواهد شد.
فناوری و رابطه قدرت: در این مسیر باید گفت، فناوری، رابطه و توازن قدرت را در بین کشورها و حتی بین طبقات اجتماعی بهرهبردار و دارنده و آنها که آن را ندارند به هم میزند. دارندگان تکنولوژی همواره سطحی بالاتر و برتر از آنهایی خواهند داشت که آن را در اختیار ندارند. قابل ذکر است که فناوری هنجارهای اجتماعی و سبک زندگی مخصوص خود را البته در تلفیق با فرهنگ و هنجارهای جامعه بهرهبردار تعریف کرده و به وجود میآورد و فناوری ذاتا ایجادکننده تغییرات در محیط اطراف و اکوسیستمهای پذیرنده آن خواهد بود. سطح و نوع حکومتها در کشورهای مختلف در مواجهه با فناوری بسیار مهم است. برخی، فناوریهای جدید را در مسیر تولید محصول و تقویت ظرفیتهای اقتصادی تعریف میکنند، برخی در مسیر ایجاد ظرفیتهای رفاهی و امنیتهای اجتماعی همهگیر و برخی نیز فقط در حوزه ایجاد قدرت سخت نظامی به منظور تغییر در قابلیتهای بازدارندگی یا قدرت نفوذ در منطقه استقرار.
فناوری و اشتغال: فناوریها به صورت بنیادی میتوانند روی موضوعی به نام اشتغال اثرگذار باشند. برخی فناوریها روی اشتغال ساده و کممهارت اثر منفی و برعکس روی اشتغال با مهارت و تخصصی اثر مثبت دارند، در حالی که برخی اصولا ضداشتغال از هر گونه عمل کرده و همه امور را به صورت روباتی و نرمافزاری و هوشمند دنبال میکنند. توسعه فناوریهای محدودکننده اشتغال در کشورهای جهان سوم و فقیر در صورتی که مسیرهای جذب گروههای بزرگی از جمعیت از طریق توسعه مهارتهای مناسب هموار نشود، میتواند خسارتهای بزرگی را در بیزاری از فناوری و دورماندن گروههای بزرگی از جمعیت از آن در بر داشته باشد. امروزه در دنیا چین و آمریکا در عمل به غولهای دارنده فناوریهای نسل جدید و رهبران فناوریهای نوظهور جدید تبدیل شدهاند که به نظر میرسد در آینده جهان در صفآرایی، رقابت، همکاری و همافزایی در دو سمت فناوریهای نوع آمریکایی و فناوریهای نوع چینی قرار بگیرد. به نظر میرسد که گروه فناوریهای چینی در مسیر اشتغال هموارتر عمل کرده و گروه فناوریهای آمریکایی به سمت سرمایهبری بیشتر تعریف شده باشد.
فناوری و کارآفرینی: اصولا فناوری رابطه مستقیمی با کارآفرینی دارد، ولی نمیتوان انتظار داشت که این رابطه محکم و همافزا پیش برود و ماندگار بماند. همواره این امکان وجود داشته و حتی در حال افزایش است که اثر فناوریها بر کارآفرینی و توسعه بنگاههای اقتصادی بهرهبردار کاهش یابد یا مسیر را در حوزه شکل دادن به انحصارهای کارآفرینیزدا هدایت کند؛ یعنی رقابت هرچند ذات شکلدهنده فناوریهای جدید است، ولی فناوری عملا با تمایزهای جدی که ایجاد میکند، میتواند تولیدکننده و تثبیتکننده انحصارهای ضدرقابتی باشد. در این شرایط این قانونگذاران و مراجع قانونگذاری هستند که با تنظیم و تصویب قوانین ضدانحصار به صورت پویا باید اثرات منفی فناوریهای ضد رقابت را کاهش داده و حذف کنند. بنابراین در کنار پویایی ارزشمند فناوری، پویایی دموکراتیک، چرخش شایستگان و قاعدهگذاری بهنگام یک ضرورت اساسی است.
فناوری و صلح: فناوریها در ذات خود صلحجو هستند یا جنگجو؟ پاسخ به این سوال همواره نوع بشر را به فکر فرو برده است. اصولا فناوریها ایجادکننده قدرت تسلط در امور هستند و به همین منظور تولید شده و گسترش مییابند. برخی فناوریها البته میتوانند زمینههای بزرگتری از دوستداری بشر یا قابلیت استفاده در تجهیزات نظامی و قابلیتهای سرکوب را در خود داشته باشند. اما این نوع بشر و افراد بهرهبردار فناوری هستند که میتوانند از آن بهعنوان ابزار رفاهی جامعه و تسهیلگر زیست انسانی استفاده کنند یا برعکس برای اعمال قدرت و توسعه خشونت و جنگطلبی. نتیجه عملی زندگی انسانها نشان میدهد که توسعه امور نظامی و در خدمت جنگ، اگر از توسعه فناوریهای رفاهمحور جلوتر نبوده باشد، عقبتر نیز نبوده است. بنابراین یکی از عواملی که اتفاقا برای بشر در کنار رفاه بالاتر، خطرهای بزرگتری در زیست با صلح ایجاد کرده است، همان فناوری است.
فناوری و محیطزیست: رابطه فناوری با محیطزیست نیز دوگانه است. برخی فناوریها اصولا به صورت مستقیم رابطه منفی با محیطزیست داشتهاند. بهعنوان مثال فناوریهای حوزه تولید محصولات پالایشی و پتروشیمی از سوختهای فسیلی، فناوریهای حوزه تولید فولاد یا فناوریهایی که در کشاورزی شدت مصرف آب و استفاده از کودهای شیمیایی را بیشتر کردهاند، عملا با محیطزیست رابطه تخریبی داشته و دارند و آلودگیهای بزرگ کنونی در محیطزیست انسانی کرهزمین ناشی از توسعه این فناوریهاست. ولی برخی از فناوریها اصولا دوستدار محیطزیست بوده و در مسیر پاکیزگی عام در محیط تعریف و توسعه مییابند. بنابراین با توجه به اینکه رابطه فناوری با محیطزیست بسیار مهم است، اینکه کدام گروه از فناوریها در مسیر پاکیزگی محیطهای طبیعی و انسانی تعریف و انتشار مییابند، عاملی خواهد بود که سیستمهای کلان هدایت و رهبری محلی، ملی و بینالمللی باید توسعه فناوری آن را تعریف و برنامهریزی کرده، به کار گیرند و توسعه دهند.
فناوری و ظرفیت جذب: توزیع فناوری در بین گروهها و اقشار اجتماعی به موضوعاتی همچون ظرفیت جذب فناوری بازمیگردد. اصولا جوامع، بنگاهها و افراد، دارای ظرفیت جذب فناوری متفاوتی هستند. این ظرفیت جذب به میزان سواد فناورانه، دارایی بنگاهها و کشورها از سایر سرمایهها و تجهیزات، دارابودن تعداد دانشمند و افراد متخصص و مهارتهای تخصصی در دسترس و نیز زیرساختهای مناسب فناوری بستگی دارد. بنابراین با وجود ضریب و ظرفیت متفاوت جذب و توسعه و نگهداری فناوری، مشاهده میشود که نابرابری در داراییهای فناورانه، عاملی مهم برای توزیع نابرابر بهرهوری، قابلیت تولید محصول و رفاه برای شهروندان و نیز تولید و توزیع قابلیتهای رشد و توسعه بیشتر شده است. نابرابریهای فناورانه در شرایط کنونی جهان عامل مهمی برای نابرابری در درآمد سرانه، قدرت تولید ثروت و نیز قدرت تولید بازدارندگی و تهدید و حتی قدرت نفوذ و ایجاد پایگاه در کشورها و بنگاههای دیگر شده است.
جاماندگی فناوری: جاماندگی فناورانه زمانی معنی پیدا میکند که یک فرد، شرکت یا کشور به علل متفاوتی، قابلیت و استعداد دسترسی خود به فناوریهای روز دنیا را از دست بدهد. این از دست رفتن قابلیت میتواند علتهای متفاوتی داشته باشد. اتخاذ سیاستهای بینالمللی دوستانه و همکارانه، چه در سطح فرد، چه در سطح بنگاه و شرکت و چه در سطح شهر و کشور، عامل بسیار مهمی است که میتواند جذب فناوری را ممکن کند و ظرفیت مشارکت در تولید و بهرهبرداری از فناوریهای زنجیرهای جهانی را به وجود آورد. خود زنجیره گسترده تامین فناوری در جهان امروز، پدیدهای بسیار گسترده و پیچیده است که هر فرد، شرکت یا کشوری باید در این مسیر پیچیده برای خود جایگاهی تعریف کند و بهدست آورد. در صورتی که نتوان این جایگاه را پیدا کرد یا داشت و حفظ نکرد، آنگاه از این زنجیره بیرون افتاده و انزوای فناورانه شکل خواهد گرفت.
انزوای فناورانه به معنی درجا زدن در یک فناوری قدیمی و عدمتوان توسعه آن و نیز ایجاد بیماری جاماندگی فناورانه خواهد بود. رقابت امروزین کشورها، شهرها، بنگاههای اقتصادی و اجتماعی و دانشگاهها بر سر جذب فناوران و دانشمندانی است که بتوانند به هر شکل ممکن ظرفیت جذب و توسعه فناوری را گسترش دهند و این رقابت اصولا در مسیری خشن تا آنجا پیش میرود که حتی جنگهای منطقهای و محلی به منظور ناامن کردن محیط برای زیست دانشمندان را ایجاد میکند و دانشمندان و مهاجران متخصص و دارای قابلیت را جذب کرده و به کار میگیرد .