قمار چینی در قلب بحران

۱. چرا چین نمی‌تواند گامی بردارد؟

از زمان آغاز درگیری‌‌‌های جاری بین حماس و اسرائیل، پکن انبوهی از اعلامیه‌‌‌های رسمی را صادر کرده و خواستار آرامش و ترغیب همه طرف‌‌‌ها به خویشتن‌داری شده است. در حالی که این اظهارات چینی لزوما لفاظی غیرصادقانه‌ای را تشکیل نمی‌دهند، در اصل، به دروغی توخالی تبدیل می‌شوند. پکن خواهان خاورمیانه صلح‌آمیز و باثبات است، زیرا در صورت تداوم یا تشدید بحران، از لحاظ مادی سود چندانی نخواهد داشت و از نظر اقتصادی ضرر زیادی -به‌ویژه اختلال در عرضه نفت و مسیرهای کشتیرانی بین‌المللی- متحمل خواهد شد.

اما در حالی که رهبران و سخنگویان حزب کمونیست چین می‌‌‌توانند همه کلمات درست را به زبان بیاورند و آنها را معنا کنند، پکن به دو دلیل به دنبال کردن اقدامات مشخص تمایل ندارد: فقدان نفوذ واقعی و بیزاری شدید از خطر. واقعیت این است که پکن از بسیاری جهات یک «قدرت بزرگ» در خاورمیانه و بقیه جهان -بی‌تردید خارج از همسایگی خود چین در آسیا و اقیانوسیه- است. پکن همچنین ریسک‌گریز است، زیرا رهبران حزب کمونیست از شکست می‌‌‌ترسند و از نفوذ جهانی بیم دارند. در حالی که پکن از نظر قدرت اقتصادی قهرمان بلامنازع سنگین‌وزن جهان است، از نظر دیپلماتیک یک مدعی سبک‌وزن یا دارای وزن متوسط است و به عنوان یک مدعی سنگین‌وزن در جهان در قلمرو نظامی به مسیر خود ادامه می‌دهد.

نفوذ ناکافی

البته شرایط ثابت نیست و به‌یقین ارتش چین روزبه‌روز قوی‌تر و توانمندتر می‌شود. با این حال، توانایی چین برای نشان‌دادن قدرت نظامی و قدرت دیپلماتیک در خاورمیانه بسیار کم است. مقایسه ابتکارات چین با ابتکارات ایالات‌متحده، تضاد فاحش بین آنچه را که واشنگتن و پکن می‌توانند در طول بحران کنونی تحمل کنند برجسته می‌کند. در حالی که ایالات‌متحده به‌سرعت دو ناو هواپیمابر قدرتمند را به شرق مدیترانه اعزام کرد، چین هم به‌طور موقت شش‌کشتی نیروی دریایی را در خلیج عدن مستقر کرد. با وجود همه هیاهوهایی که در مورد برنامه رو به رشد ناو هواپیمابر چین وجود دارد، هیچ‌یک از سه ناو هواپیمابر چینی هنوز فراتر از غرب اقیانوس آرام قدم نگذاشته‌اند. علاوه بر این، پکن نمی‌تواند نیروی هوایی یا نیروی زمینی قابل‌توجهی را در خاورمیانه برای آن موضوع ایجاد کند.

در حالی که چند صد تفنگدار دریایی چینی تقریبا در اولین پایگاه نظامی رسمی خارج از کشور پکن در جیبوتی در سواحل دریای سرخ مستقر هستند، هنوز در هیچ جایی به کار گرفته نشده‌اند، جز روی عرشه کشتی‌های نیروی دریایی چین که عملیات ضد دزدی دریایی را در خلیج عدن انجام می‌دهند. رهبران و دیپلمات‌‌‌های پکن نیز نسبت به گذشته فعال‌‌‌تر و در سراسر جهان دخیل شده‌اند. در دهه‌‌‌های اخیر، رهبران حزب کمونیست چین افراد به‌شدت فعالی بودند که صدها‌ هزار مایل هوایی را طی کرده‌‌‌اند و دیپلمات‌‌‌های چینی تقریبا در همه جا حضور دارند و درگیر هستند. در واقع، چین بیش از هر قدرت بزرگ دیگری (بیش از ایالات‌متحده، فرانسه، ژاپن و بریتانیا) دارای ۲۷۵پایگاه دیپلماتیک است.

با این حال، وزن دیپلماتیک پکن در خاورمیانه محدود شده است، زیرا چین نه به دنبال آن است و نه قرار است کاری فراتر از پیشبرد منافع اقتصادی یا دفاع از منافع اصلی خود انجام دهد. برای این منظور، پکن تلاش کرده است تا روابط صمیمانه با همه طرف‌های منطقه‌ای را حفظ کند و منحصرا در بین پایتخت‌‌‌های خارجی در انجام این کار بسیار موفق بوده است؛ حداقل تا زمان بحران فعلی. به‌عنوان مثال، چین روابط خوبی با ایران و عربستان‌سعودی و همچنین با اسرائیل و فلسطینی‌ها داشته است. میانجی‌گری پکن برای عادی‌سازی روابط بین ایران و عربستان در اوایل سال‌جاری، گاهی (به‌ویژه توسط خود چین) به عنوان شاهدی از نفوذ فزاینده چین یا نفوذ دیپلماتیک این کشور در خاورمیانه ارائه می‌شود. حقیقت این است که نقش چین قابل‌توجه بود، اما پکن «از فرصتی استفاده کرد» که تقریبا هیچ خطری در پی نداشت.

ریسک‌گریز

چین ناایمن است و نمی‌‌‌خواهد ریسک کند. همان‌طور که اشاره شد، پکن نمی‌‌‌خواهد دشمن‌تراشی کند و بهترین راه برای این کار پرهیز از سرگردانی در میدان مین سیاست خاورمیانه است. رهبران و دیپلمات‌‌‌های چینی پرانرژی و حرفه‌‌‌ای هستند، اما در مقایسه با همتایان آمریکایی خود محتاط و ریسک‌گریزند. تضاد با ابتکارات اخیر ایالات‌متحده آشکار است. در پی حمله حماس به اسرائیل، واشنگتن به‌سرعت آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه و لوید آستین، وزیر دفاع را به همراه رئیس‌جمهور جو بایدن به خاورمیانه اعزام کرد. علاوه بر اسرائیل، بایدن در ابتدا قصد داشت به اردن نیز سفر و با سه رهبر عرب در آنجا دیدار کند (اما این نشست حضوری در پی انفجار بیمارستان الاهلی منتفی شد).

در حالی که رئیس دولت آمریکا جسورانه به چشم توفان سفر کرد، رئیس‌جمهور چین در کشورش ماند و میزبان ولادیمیر پوتین در «مجمع کمربند و جاده» بود و با جدیت از هرگونه اشاره عمومی به جنگ اسرائیل و حماس اجتناب کرد. در حالی که وانگ یی، وزیر امور خارجه به‌صراحت سخن گفته، هم‌او از سفر به منطقه اجتناب کرده است. او این وظیفه را به «ژای جون»، فرستاده ویژه خاورمیانه واگذار کرده است تا دستور کار چین در منطقه را مدیریت کند. «ژای» از قطر، عربستان‌سعودی، اردن، مصر و امارات دیدن کرد. اما ژست او در قبال دیپلماسی «رفت و برگشتی» خاورمیانه، به جای هرگونه تلاش واقعی برای میانجی‌گری، بر تثبیت روابط دوجانبه چین در جهان عرب تمرکز (تدافعی) دارد.

۲. سه مخاطب چین

نمایش خاورمیانه‌ای پکن یک اجرای مداوم با سه مخاطب مختلف است.

الف) افکار عمومی داخلی: آنچه اغلب نادیده گرفته می‌شود این است که در سیاست خارجی، پکن با افکار عمومی چین بازی می‌کند. رهبران حزب کمونیست چین از بیشترین چیزی که می‌ترسند همان مردم خودشان است. علاوه بر فرماندهی یک دستگاه اجبار بسیار قدرتمند و یک سیستم نظارتی پیشرفته با تکنولوژی پیشرفته، حزب کمونیست برای کنترل جریان اطلاعات و پیام‌های عمومی غالب بسیار سخت کار می‌کند. این کار به این دلیل است که افکار عمومی برای حاکمان کمونیست چین اهمیت دارد. در مورد مسائل سیاست خارجی، این به معنای شکل دادن دقیق و ترویج شدید روایت رسمی است که حزب کمونیست را در مطلوب‌‌‌ترین حالت ممکن قرار می‌دهد. پیام کلی این است که چین، به لطف حزب کمونیست، کشوری قدرتمند و مورد احترام در سراسر جهان است که مواضع اصولی در مورد همه‌چیز، از جمله بحران کنونی خاورمیانه دارد. یک روایت مهم حمایت‌کننده این است که همه مشکلات جهان تقصیر شخص دیگری است و در اینجا ایالات‌متحده همیشه سپر بلای راحت است. پکن جنگ جاری اسرائیل و حماس را به گردن واشنگتن می‌‌‌اندازد و سانسورگرهای اینترنتی معمولا هوشیار چین اجازه داده‌‌‌اند تا گروه‌‌‌های ضدیهودی به‌صورت افسارگسیخته در پلتفرم‌‌‌های رسانه‌‌‌های اجتماعی چین خشم خود را خالی کنند.

ب) خیابان‌های عربی: پکن همچنین رهبران و افکار عمومی در جهان عرب را هدف قرار می‌دهد. مقامات و رسانه‌های چینی پیام‌های طرفدار فلسطین را مخابره می‌کنند و حداقل به طور ضمنی، اگر نگوییم صریح، منتقد اسرائیل و ایالات‌متحده هستند. در سال ۲۰۱۶، در آستانه اولین سفر شی جین پینگ به عنوان رئیس دولت چین به خاورمیانه، پکن یک «مقاله سیاست عربی» را منتشر کرد. شاید مهم‌ترین و صریح‌ترین جمله در این سند این باشد: «چین از روند صلح خاورمیانه و ایجاد کشور مستقل فلسطین با حاکمیت کامل براساس مرزهای قبل از ۱۹۶۷ به پایتختی بیت‌المقدس شرقی حمایت می‌کند.» پکن به‌شدت حزب کمونیست را به‌‌‌عنوان دوست مردم عرب و احترام به اسلام تبلیغ می‌کند. در همین راستا، پکن تلاش قابل‌توجهی را در پشت پرده انجام می‌دهد تا خود را از انتقادات عمومی نسبت به رفتار خشن خود با اقلیت قومی اویغور در غربی‌ترین نقطه چین در امان نگاه دارد. سرکوب بی‌‌‌رحمانه این قوم ترک از سوی حزب کمونیست، از جمله توانایی آنها در انجام آزادانه مذهب اسلامی‌شان، به طور گسترده مستند شده است. با این حال، به طور قابل‌توجهی، کشورهای خاورمیانه به طور خاص و کشورهای دارای اکثریت مسلمان در سراسر جهان به طور کلی در محکومیت بین‌المللی کمپین حبس جمعی و آزار و اذیت سیستماتیک پکن علیه اقوامش به طور کامل غایب بوده‌اند. این سکوت تصادفی نیست؛ این امر نتیجه تلاش‌های شدید حزب کمونیست برای متقاعد کردن دولت‌‌‌هاست تا از پکن به خاطر تخلفات حقوق بشری‌‌‌اش علیه مسلمانان چین انتقاد نکنند.

ج) جنوب جهانی: پکن همچنین به دنبال این است که خود را به عنوان قهرمان «جنوب جهانی» معرفی کند و چشم‌اندازی جذاب‌تر و جایگزین برای نظم جهانی به رهبری ایالات‌متحده ارائه دهد. جهانِ در حال توسعه مخاطب اصلی ابتکارات چینی است؛ از جمله «ابتکار امنیت جهانی»، «ابتکار توسعه جهانی» و «ابتکار تمدن جهانی». پکن با فاصله گرفتن از ابتکارات آمریکا و اروپا، قصد دارد خود را به عنوان صدایی غیرغربی متمایز کند. هنگامی که حزب کمونیست نکات گفت‌وگو و موضع‌‌‌گیری‌‌‌های خود را تبلیغ و فعالیت‌‌‌های دیپلماتیک خود را برجسته می‌کند، این تلاش‌‌‌ها اغلب در بسیاری از کشورهای جنوب جهانی طنین‌‌‌انداز می‌شود. حاکمان کمونیست چین در پیام‌رسانی بسیار خوب هستند. چین امروز تمایل و آمادگی ندارد در خاورمیانه قدمی جلو بگذارد. پکن به این نتیجه رسیده است که چنین حرکتی مملو از خطر است و پاداشی ندارد. به طور خلاصه، در مورد جنگ اسرائیل و حماس، رهبران چینی آماده گفت‌وگو هستند اما کاملا به ادامه راه تمایل ندارند.