جنگ چگونه بر بازارهای مالی اثر میگذارد؟
از آنجا که انتظارات در شکلگیری آینده بازارهای مالی تاثیر بااهمیتی دارند، در واقع ریسکهای ژئوپلیتیک تحتتاثیر تغییر در این انتظارات، آثار آنی و کوتاهمدت یا میانمدت و بلندمدت بر بازارها خواهد داشت. در کوتاهمدت اغلب وقوع یا پیشبینی جنگ میتواند به فروش شدید سهام منجر شود. در عین حال، سرمایهگذاران ممکن است به سمت داراییهای سنتی امنتر مانند طلا، اوراق قرضه یا ارزهایی که به عنوان پناهگاههای امن تلقی میشوند، حرکت کنند. اما در واقع، با تثبیت وضعیت یا روشن شدن دامنه درگیری، اغلب بازارهای سهام بهسرعت بهبود مییابند. بهعنوان مثال، در ایالات متحده، زمانی که طی آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹، درست پس از حمله آلمان به چکسلواکی، شاخص S&P ۵۰۰ تا ۲۵درصد کاهش یافت، سپس طی یکسال ۱۹درصد از زیانهای داخلی جبران شد. به همین ترتیب با آغاز جنگ روسیه و اوکراین بورس مسکو طی مدت کوتاهی ریزش بیش از ۳۰درصدی را ثبت کرد، ولی در حال حاضر به سطح قبل از شروع جنگ رسیده است.
از طرف دیگر با توجه به میزان اهمیت طرفهای درگیر در اقتصاد جهانی، در میانمدت و حتی بلندمدت جنگ میتواند سبب تغییر در سیاستهای اقتصادی و مالی در اقتصادهای مهم دنیا شود که به نوبه خود میتواند تمامی بازارها را تحتتاثیر قرار دهد. در مورد جنگ روسیه و اوکراین با توجه به اینکه روسیه منبع تامین ارزان و بهصرفه انرژی برای اقتصاد اروپا بود، با شروع این درگیری و اعمال تحریمهای غرب بر این کشور شاهد رشد بیسابقه هزینه انرژی در اروپا بودیم که سبب افزایش قابلتوجه نرخ تورم این حوزه شد که حتی خود را در اقتصاد آمریکا نیز البته با شدت کمتر نمایان کرد. در این شرایط لاجرم بانکهای مرکزی اقتصادهای بزرگ غربی سیاستهای انقباضی را سرلوحه برنامههای خود قراردادند که این امر سبب فشار بر قیمت اغلب کامودیتیها و بروز رکود بهخصوص در حوزه یورو شد که حتی دامنه تاثیر خود را در کاهش سرعت رشد اقتصاد چین نیز نشان داد و موجب اوجگیری نرخهای بهره اوراق بدهی و فشار بر بازار سهام در سطح جهانی شد.
اما این ریسکهای ژئوپلیتیک با توجه به دامنه درگیری، تاثیرات خود را بر اقتصاد و بازار سرمایه ایران نیز نشان داده است. در جریان درگیری روسیه و اوکراین علاوه بر افزایش هیجانات در کوتاهمدت در روند معاملات بازار سرمایه در میانمدت و بلندمدت نیز تاثیرات خود را بر روند سودآوری شرکتهای صادراتی و بهخصوص کامودیتیمحور گذاشت. بهجز صنعت پالایشگاهی که توانست از افزایش کرکاسپردها بهره ببرد و همچنین گروههایی نظیر اورهسازان که از جهش قیمتهای جهانی سود بردند، اغلب گروهای دیگر با توجه به عقبنشینی قیمتهای جهانی ناشی از سیاستهای انقباضی در اقتصادهای بزرگ و همچنین کاهش تقاضا، با کاهش نرخ و حاشیه سود مواجه شدند. عدمشناوری نرخ تسعیر گروههای صادراتی در کنار عدمرشد مقداری صادرات ناشی از تحریمها سبب برجسته شدن هرچه بیشتر کاهش حاشیه سود صنایع شد.
اما اگر بخواهیم تاثیرات درگیریهای اخیر در خاورمیانه بین حماس و رژیم صهیونیستی بر روند بازار سرمایه را مورد بررسی قرار دهیم باید تا حدودی نگاه خود را از بعد اقتصادی به ریسکهای سیاسی این موضوع تغییر دهیم. شاید بتوان ریسک ناشی از گسترش دامنه جنگ را بزرگترین کابوس این روزهای بازار سرمایه نام برد؛ زیرا اولین لازمه رشد و شکوفایی بازارهای سرمایه آرامش و امنیت است و هرگونه تنش میتواند این بازار را از مسیر واقعی خود منحرف سازد. از طرفی با توجه به دستوری بودن نرخ دلار نیمایی، صنایع از مزایای رشد نرخ ارز بازار آزاد نیز تا حدودی محروم هستند. لازم به ذکر است که با توجه به مواضع مقامات ایرانی به نظر میرسد ریسک سیاسی این درگیری تا حدود زیادی کمرنگ شده است.