اقتصاد سلامت پس از پاندمی

اولین اثر شوک بزرگی مانند همه‌گیری کووید-۱۹ این است که نقاط ضعف سیستم را به‌خوبی آشکار می‌‌‌سازد و وابستگی متقابل طیف وسیعی از ساختارهای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی را نشان می‌دهد. کووید-۱۹ یک رویداد به‌اصطلاح «قوی سیاه» یا رویدادی بسیار غیرممکن و بسیار غیر‌‌‌قابل پیش‌بینی نبود. پیش از این، جهان شاهد همه‌گیری آنفلوآنزا در سال ۲۰۰۹ (ویروسH۱N۱)، همه‌گیری ۱۹۶۸ (ویروس H۳N۲)، همه‌گیری آنفلوآنزا از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۸ (ویروس H۲N۲) و کشنده‌‌‌ترین آنها، همه‌گیری آنفلوآنزای ۱۹۱۸ (ویروس H۱N۱) بود. متخصصان و کارشناسان معتقدند در آینده نیز شاهد همه‌گیری‌‌‌های دیگری خواهیم بود. شیوع ابولا، بیماری‌‌‌های ویروسی، ویروس زیکا، آنفلوآنزا و اخیرا کووید-۱۹، تنها در یک‌دهه، نشانه‌‌‌ای در تایید این ادعاست. با این حال، برخی از کشورها مانند کره‌‌‌جنوبی، مغولستان، ویتنام و حتی چین که در گذشته تجربه مهار موفقیت‌‌‌آمیز همه‌گیری سارس (۲۰۰۳) و مرس (۲۰۱۵) را داشتند، با مرگ‌ومیر و پیامدهای اقتصادی نسبتا کمتری روبه‌رو شدند.

از منظر دو رویکرد کلیدی سیاست بهداشت جهانی یعنی امنیت بهداشت جهانی و پوشش همگانی سلامت، می‌‌‌توان درس‌‌‌های مهمی از این همه‌گیری برای همسو کردن اولویت‌‌‌ها و اهداف مختلف در تقویت نظام‌‌‌های سلامت آموخت. از روزهای ابتدایی شیوع همه‌گیری، متخصصان بر درک اهمیت نظام سلامت تاب‌‌‌آور تاکید داشتند. تجزیه و تحلیل جامع تاب‌‌‌آوری نظام‌‌‌های سلامت در طول همه‌گیری، می‌‌‌تواند درس‌‌‌های مهمی بیاموزد و به تقویت آمادگی و واکنش کشورها به چالش‌‌‌های بهداشتی آینده کمک کند. تاب‌‌‌آوری نظام‌‌‌های سلامت به‌عنوان «ظرفیت» فعالان و بازیگران بخش سلامت، موسسات و جمعیت‌‌‌های مرتبط جهت آمادگی و پاسخگویی موثر به بحران‌ها، حفظ عملکردهای اصلی در هنگام وقوع بحران، آموختن از درس‌‌‌ها در طول بحران و سازماندهی مجدد تعریف شده است.

اکثر تعاریف تاب‌‌‌آوری نظام‌‌‌های سلامت، بر آمادگی نظام سلامت و توانایی پاسخگویی به شرایط شدید و حاد و شوک‌‌‌آور متمرکز است. به‌منظور درک تاب‌‌‌آوری باید به نحوه جذب شوک توسط سیستم، سازگاری و تغییر متناسب با موقعیت جدید توجه کرد. همچنین نحوه به حداقل رساندن قرار گرفتن در معرض شوک یا به نوعی مدیریت ریسک‌‌‌ها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. سیستم‌هایی که می‌‌‌توانند شوک چنین شرایط اضطراری را با یادگیری از تجربه موارد قبلی جذب کنند و خود را دگرگون سازند، نه‌تنها برای پاسخگویی به همه‌گیری‌‌‌ها احتمالی آینده آماده هستند، بلکه توانایی تداوم ارائه سایر خدمات سلامت ضروری را بدون وقفه تضمین می‌کنند.

طراحی نظام‌‌‌های سلامت تاب‌‌‌آور دارای پنج بُعد اصلی است که عبارتند از: سازماندهی خدمات مراقبت‌‌‌های اولیه، ظرفیت موج، سیستم نظارت قوی بیماری که با سیستم اطلاعات مدیریت سلامت یکپارچه شده باشد، ظرفیت داخلی کافی که توان نوآوری و افزایش تولید و تدارکات محصولات پزشکی ضروری را داشته باشد و رویکرد حاکمیتی که اهمیت توانایی سیستم‌های سلامت را در یادگیری پیوسته و سازگاری با نیازهای در حال تغییر، تشخیص دهد. علاوه بر این، ظرفیت سازماندهی سیستم برای ارائه خدمات موردنیاز به سرمایه‌گذاری بیشتری در زمینه مالی و سیاست مناسب منابع انسانی بخش سلامت احتیاج دارد که دو پیش‌‌‌شرط اساسی در نظام سلامت تاب‌‌‌آور محسوب می‌شوند.

شاید بتوان گفت حکمرانی موثر، مهم‌ترین بُعد و جنبه طراحی یک نظام سلامت تاب‌‌‌آور است. حکمرانی کلید پاسخ تاب‌‌‌آور به بحران‌ها و شوک‌‌‌های سلامت است. منظور از حکمرانی در اینجا به معنایی فراتر از حکمرانی نظام سلامت است. حکمرانی موثر باعث ایجاد اعتماد در سیستم می‌شود؛ به این ترتیب، دیگر اجزا را قادر می‌‌‌سازد به‌درستی عمل کنند و به تقویت سیستم به‌عنوان یک کل کمک ‌‌‌کنند. کشورهایی که نسبت به سایرین ظرفیت فنی بسیار کمتری داشتند اما دارای مسوولانی بودند که پایبند به اصول علمی بوده و همسو با آن اقدام کردند، در مهار ویروس کرونا و نجات جان شهروندان خود موفق‌‌‌تر بودند. در مقابل برخی از کشورها با مسوولانی پوپولیست و فضای سیاسی بسته که در آنها اطلاعات نادرست با حمایت دولت منتشر می‌‌‌شد یا در مواردی مخفی‌‌‌کاری و سانسور مطالب علمی و متخصصان پزشکی اتفاق می‌‌‌افتاد، بدترین آسیب‌‌‌ها را از همه‌گیری اخیر متحمل شدند.

نظام مراقبت‌‌‌های اولیه دیگر عنصر مهم تاب‌‌‌آوری به ‌‌‌شمار می‌‌‌آید. مراقبت‌‌‌های اولیه قادر خواهد بود بیش از ۷۰‌درصد نیازهای مراقبت‌‌‌های بهداشتی جامعه را برآورده کند و در نتیجه می‌‌‌تواند اعتماد و اطمینان مردم را در بحبوحه یک بحران تحت‌الشعاع قرار دهد. مراقبت‌‌‌های اولیه موثر، نیازمند پیوند و ارتباط بسیار خوب بین ارائه‌‌‌دهندگان مراقبت‌‌‌های اولیه و سطوح بالاتر مراقبت است. هم شناسایی زودهنگام و هم پیگیری‌‌‌های بعدی، مستلزم ارائه‌‌‌دهندگان مراقبت‌‌‌های اولیه آموزش‌‌‌دیده و تحت حمایت است.

لازمه اصلی دیگر برای مقابله با بیماری‌‌‌های همه‌گیر، نظام سلامت دارای «ظرفیت موج» کافی است که می‌‌‌تواند به عنوان «در دسترس بودن در موقعیت‌‌‌های خاص» تعریف شود. ظرفیت موج یک ظرفیت مازاد یا اضافی و درواقع شبکه‌‌‌ای از بیمارستان‌‌‌های دولتی با تخت‌‌‌ها، تجهیزات و کارکنان ذخیره است که می‌‌‌تواند به‌سرعت عملیاتی شود. این ظرفیت نه‌تنها برای همه‌گیری‌‌‌ها، بلکه برای تمامی موارد اضطراری یعنی شرایطی که افزایش ناگهانی تقاضا برای مراقبت‌‌‌های سلامت شکل می‌گیرد نیز لازم است.

به‌منظور پاسخگویی مناسب به بیماری‌‌‌های عفونی نوپدید و مهار به‌موقع و کاستن از اثرات سوء آن، سیستم‌های اطلاعاتی نظارت بر بیماری و مدیریت سلامت بسیار حیاتی هستند. کشورهایی که در مدیریت کووید-۱۹ عملکرد مناسب‌‌‌تری داشتند -به‌عنوان مثال کره‌‌‌جنوبی و ویتنام- دارای سیستم نظارت بر بیماری‌‌‌های بهتری بودند. سیستم موثر نظارت بر بیماری علاوه‌‌‌بر رویدادهای سلامت غیرعادی و ناگهانی، داده‌‌‌های معمولی در مورد الگوهای ناخوشی را از جانب هر ارائه‌‌‌دهنده مراقبت‌‌‌های سلامت گزارش می‌دهد. به این ترتیب، هر جهش معمولی علائم یا موارد بیماری، به عنوان زنگ خطر عمل کرده و به پاسخ کافی و به‌موقع منجر می‌شود.

یکی از جنبه‌‌‌های مهم و کمتر مورد بحث در ایجاد نظام مراقبت سلامت تاب‌‌‌آور، توانایی مدیریت زنجیره‌‌‌های تامین جهانی و محلی و ارتقای ظرفیت داخلی برای فناوری‌‌‌های پزشکی است. به این منظور کشورها نیازمند سرمایه‌گذاری در توسعه ظرفیت تولید داخلی و ایجاد اکوسیستم‌های نوآورانه موردنیاز برای امنیت و خوداتکایی سلامت هستند. چنین ظرفیت داخلی‌ای شامل ظرفیت برای تامین مقادیر کافی از نیازهای دارویی، تجهیزات تشخیصی، دستگاه‌‌‌های پزشکی، واکسن‌‌‌ها و تجهیزات حفاظت فردی (ماسک و...) است.

افزون بر پنج بُعد طراحی سیستم‌های سلامت تاب‌‌‌آور، دو پیش‌شرط اساسی وجود دارد که برای آمادگی نظام‌‌‌های سلامت ضروری است. این پیش‌شرط‌‌‌ها، یعنی ظرفیت منابع انسانی و مکانیزم‌‌‌های تامین مالی، الزامات اصلی تاب‌‌‌آوری هستند. کمبود منابع انسانی تنها یک مشکل حاد مختص دوران همه‌گیری نیست، بلکه از طریق غفلت طولانی‌‌‌مدت توسط سیاست‌‌‌های دولتی در طول سال‌ها اتفاق افتاده است. دولت‌‌‌ها اغلب به شیوه‌‌‌های قراردادی موقت و ناپایدار با امنیت شغلی ضعیف برای کارکنان مراقبت‌‌‌های بهداشتی، تکیه کرده‌‌‌اند. همه‌گیری کنونی زنگ خطری برای پر‌‌‌کردن همه پست‌‌‌های خالی در مراکز سلامت عمومی و تجدیدنظر در سیاست‌‌‌های مرتبط با منابع انسانی بود. علاوه‌‌‌بر این در زمان بحران، ظرفیت برای جذب و افزایش ناگهانی منابع مالی محدود است.

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌‌‌ها و نیروی‌‌‌انسانی باید قبل از بحران انجام شود و فقط در این‌‌‌صورت می‌‌‌توان افزایش ناگهانی منابع مالی را به‌درستی جذب نظام سلامت کرد که این مساله نیز برای ایجاد ظرفیت موج در مراکز بهداشتی دولتی جهت برآوردن نیازهای مراقبت‌‌‌های سلامت در زمان بحران ضروری است. به هر حال، این بیماری همه‌گیر با تمام پیامدهای منفی، درس‌‌‌های مهمی برای تقویت نظام‌‌‌های سلامت داشت و نیاز فوری به بازبینی آمادگی در برابر بحران‌ها و طراحی یک نظام سلامت تاب‌‌‌آور را آشکار کرد تا آسیب‌‌‌پذیری در بحران‌های احتمالی آینده به حداقل کاهش یابد.