سه گرفتاری تولید برق سبز در ایران
دو منبع انرژی
یکی از مهمترین معیارهای اساسی سنجش توسعه، مصرف انرژی در کشورهاست. دو منبع انرژی وجود دارد: انرژیهای تجدیدپذیر (زمینگرمایی، خورشیدی، باد و...) و انرژیهای تجدیدناپذیر (سوختهای فسیلی). در طول قرن گذشته، سوختهای فسیلی تامینکننده اصلی مصرف انرژی در جهان بودهاند. در کشورهای مختلف، نفوذ منابع انرژی تجدیدپذیر یک جنبه حیاتی برنامهریزیشده برای توسعه داشته است. اما گسترش انرژی تجدیدپذیر این معادله را برهم زد؛ زیرا آنها مزایای متعددی مانند توسعه اقتصادی و فناوری، کاهش اثرات تغییرات آبوهوا و عدمانتشار گازهای گلخانهای را نیز در پی داشتند. ایران دارای برخی از ذخایر غنی نفت و گاز جهان است، بهطوری که از نظر ذخایر نفتخام در رتبه چهارم و از نظر ذخایر گاز طبیعی در رتبه دوم قرار دارد.
استقرار انرژیهای تجدیدپذیر انگیزههای متعددی در کشورهای غنی از منابع دارد. ایران به دلایل مختلف، از جمله افزایش جمعیت، پتانسیل بالای منابع تجدیدپذیر و مزیتها نیاز به استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر و پایدار دارد. مزایای غیرمستقیم دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله تنوع اقتصادی، امنیت انرژی، مشاغل با کیفیت بالا، تعادل تجاری پایدارتر و سرمایهگذاریهای تجاری جدید، کاهش بار یارانه سوختهای فسیلی و به حداقل رساندن خطرات مربوط به انتشار گازهای گلخانهای تغییردهنده آبوهوا. این در حالی است که به دلیل تنوع آبوهوایی و وسعت کشور، طیف وسیعی از منابع انرژی تجدیدپذیر را میتوان در ایران اکتشاف کرد.
چرا رشد تجدیدپذیرها کُند است؟
نرخ رشد و توسعه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران نسبت به سالهای قبل بالاتر بوده، اما زمانی که این رشد را با توسعهای که حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در سطح جهان داشته مقایسه کنیم، به این نتیجه میرسیم که این روند بسیار کند بوده است. اما چرا؟ در ادامه به دسته عواملی که باعث عدمرشد کافی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر میشود میپردازم.
فقدان سرمایهگذاری کافی در حوزه تجدیدپذیرها: متاسفانه به دلایل نامعلوم بخش انرژیهای تجدیدپذیر هنوز جزو بخشهای کلیدی و مهم تلقی نمیشود و پشتیبانی و سرمایهگذاری کافی در آن صورت نگرفته است. تامین سرمایه از منابع ناکافی و نادرست عامل اصلی عدمرشد تجدیدپذیرها محسوب میشود.
نرخ ناهماهنگ خرید و فروش برق تجدیدپذیر: واقعیت این است که ساتبا برای اصلاح الگوی مصرف و تشویق به راهاندازی نیروگاههای تجدیدپذیر در بخش خصوصی، سعی کرده است نرخی جذاب را برای خرید تضمینی برق تجدیدپذیر تصویب کند. اما علاوه بر اینکه این نرخ شاید دیگر از نظر سرمایهگذار بهقدر کافی جذاب محسوب نشود، مشکل دیگری نیز وجود دارد. وقتی که ساتبا این برق را از تولیدکننده میخرد و به دلیل نظام تعرفهگذاری یارانهای این برق با قیمتی کمتر به دست مصرفکننده و مشترک میرسد، اولین موازنه ناصحیح اقتصادی رخ میدهد. اختلاف قیمت خرید تضمینی و فروش از عوارض برق توسط دولت پرداخت میشود که این خود باعث ایجاد ساختار ناکارآمدی میشود که اولین پیامد آن عدمپرداختهای منظم به تولیدکنندگان برق تجدیدپذیر است.
فقدان فرهنگسازی کافی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر: فقدان فرهنگسازی کافی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر شاید حتی بیشتر از بحثهای مالی موثر باشد؛ چرا که وقتی یک امر بهخوبی جا بیفتد و فرهنگسازی به طور صحیح صورت بگیرد، اقبال بیشتری برای جذب سرمایه و توجه دولتمردان نیز پیدا میکند.
تصور غلط درباره ضربه به اقتصاد نفت: جالبترین بخش قصه مربوط به باوری است که برخی درباره ضربه زدن انرژیهای تجدیدپذیر به نفت ایران دارند. این افراد تصور میکنند با رشد و توسعه تجدیدپذیرها ایران شاید از بعد اقتصاد نفتی با ضربه مواجه شود و دیگر کسی خریدار سوخت تجدیدناپذیر ما نباشد. واقعیت این است که این نگاه از ریشه اشتباه است. چه ما در حوزه تجدیدپذیرها رشد کنیم و چه نه، دنیا به این سو میرود و روزبهروز نیازش را به سوختهای فسیلی کمتر میکند. حالا اگر خودمان بتوانیم نیازمان را به تجدیدناپذیرها کمتر کنیم و بخشی از انرژی موردنیازمان را از منابع پاک تامین کنیم، قطعا این سهم به فروش و صادرات اختصاص پیدا میکند و سود بیشتری نسبت به مصرف آن در داخل نصیب کشور خواهد شد. حتی عربستان که بزرگترین فروشنده نفت در خاورمیانه است نیز امروز به تجدیدپذیرها رو کرده و افقهای سبزی برای توسعه و رشد در این حوزه برای خود طراحی میکند و این امر نهتنها با موفقیت در فروش نفت بیشتر منافاتی نخواهد داشت، بلکه به دلیل تامین انرژی موردنیاز از طریقی دیگر، به تقویت اقتصاد انرژی هم کمک میکند.
کمرنگ بودن بحث آموزش علمی و آکادمیک، هزینه بالای تولید و استفاده از برق تجدیدپذیر، گران بودن تجهیزات برق خورشیدی، فقدان بومیسازی ساخت ادوات و تجهیزات و هزینه زیاد واردات از دیگر دلایل عدمرشد و توسعه کافی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران هستند. همانطور که نفت یکی از سرمایههای ملی ما به شمار میرود، تابش بیدریغ آفتاب، وزش باد و همچنین انرژیهای زمینگرمایی نیز جزو سرمایههای سرزمینی ما هستند و عدماستفاده از آنها و تکیه کردن صرف به یکی از انواع سرمایهها، میتواند از هر لحاظ بخش انرژی، اقتصاد و بسیاری از سیاستهای کشور را دستخوش آسیب کند. وقتی اقتصاد و انرژی کشور تنها به یکی از انواع انرژی و آن هم نوع تجدیدناپذیر و فسیلی آن وابسته باشد، آسیبهای جبرانناپذیری رخ میدهد.
بنابراین بهتر است که ما هم به رشد و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر بسیار جدیتر نگاه کنیم و تولید برق از راههای تجدیدپذیر را نهتنها تهدیدی برای اقتصاد نفتی خود تلقی نکنیم، بلکه بهعنوان یک فرصت برای کاهش بسیاری از فشارها و مسائل مربوط به حوزه انرژی که امروز با کمبود و فقدان مواجه است از آن استفاده کنیم. همانطور که گفته شد، منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران درست به اندازه منابع تجدیدناپذیر و فسیلی غنی هستند و عدماستفاده از آنها به قدری غیرمنطقی است که شاید نسلهای آینده ما را به خاطر این کوتاهی نبخشند.